زندگینامه میرزا حبیب اصفهانی │ صد نویسنده برتر جهان
زندگینامه میرزا حبیب اصفهانی تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است .
در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این هم صحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” میرزا حبیب اصفهانی ” ، نویسنده و شاعری پارسی گوی را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگینامه میرزا حبیب اصفهانی
میرزا حبیب اصفهانی (دستان بِنی) در سال ۱۲۵۰ هجری قمری در روستایی به نام بن از توابع استان اصفهان هماکنون بِن (اکنون مرکز شهرستان بن در استان چهارمحال و بختیاری)دیده به جهان گشود. خود او در قسمت مقدمه یکی از کتابهایش ادعا می کند که اصالتا به منطقه قره باغ در آذربایجان میرسد. او بدلیل اینکه از روستای زیرمجموعه ی استان اصفهان قدیم (شامل اصفهان یزد و بختیاری) بودهاست به اسم اصفهانی در دوره حیات به شهرت رسید ولی در این اواخر سعی بر تغییر اسن دادند که در مراسم بزرگداشتش در دانشگاه شهرکرد بعضی از مدعووین که با تغییر اسم ایشان روبه رو شدند جلسه گرامیداشت را ترک نمودند.
میرزا حبیب اصفهانی اخیرا از سوی افراد محلی «میرزا حبیب بنی» و «میرزا حبیب دستان بنی» نامیده شدهاست که البته ضبط اسم او بدین شکل در متن های قاجاری و پس از آن سابقه قبلی ندارد. وی به علت اقامت بلند مدت در استانبول، نزد ترکها به «حبیبافندی» و «میرزاحبیبافندی» شهرت یافتهاست .تحصیلات ابتدای اش را در محل تولدش، بن، به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به شهر های تهران و بغداد سفر کرد و در این دو شهر به مدت چند سال به ادامه تحصیل مشغول بود.
گفتهاند که میرزا حبیب اصفهانی در بغداد ادبیات، فقه و اصول و چندین زبان مختلف را یاد گرفته و به جلسات تبعیدیان و مخالفین سیاسی آمد و رفت داشتهاست. میرزا حبیب اصفهانی پس از برگشتن به تهران، با روشنفکران زمانه و علی الخصوص با میرزا ملکم خان ناظمالدوله حشر و نشر داشتهاست. در تهران او را به لامذهبی، دهریگری و بیدینی و بابیگری متهم کردند.این نکته واضح است که میرزا حبیب در سلک دگراندیشان زمانه ی خویش بوده است و حکومت آن دوره دیدگاههای انتقادی آنان را میشناخت و فعالیتهای آنان را در نظر گرفته بود. کتابچهای نوشته شده در رابطه با مذمت میرزا محمدخان سپهسالار صدراعظم مخفیانه نشر دادند که او را در آن به شدت هجو کرده بودند. میرزا حبیب به اتهام نوشتن این کتابچه مجرم شناخته شده و تحت تعقیب قرار گرفت و در ۱۲۸۳ از ایران فرار کرد و گریخت.
میرزا حبیب اصفهانی حدود سی سال دیگر عمر خویش را در شهر استانبول ترکیه از راه خدمت در وزارت معارف جکومت عثمانی، تدریس و تعلیم در معلمخانه ایرانیان و مراکز دیگری گذراند. عثمانی ها در آن دوران نهضت تنظیمات را از سر گذرانده بود و استانبول از فعالترین شهرهای اسلامی قرن نوزدهم در گرفتن و اخذ تمدن اروپایی و شکل گیری نهادهای مدنی و از مهمترین مراکز تجمع ایرانیان دگراندیش، ناراضی و مخالف دولت و مکانی برای انتشار نوشته های متفاوت بود .
عده ای از ایرانیان روشنفکر هم در استانبول محافلی تشکیل داده بودند که میرزا حبیب به آن محفل و نیز به دیگر محافل تجددخواهان رفتوآمد داشت و از طریق آنان با فرهنگ و تمدن غربی آشنا شد.علی الظاهر میرزا آقاخان کرمانی دو سال در منزل میرزا حبیب سکونت داشته بود و به اصطلاح امروزی ها نوشته های او را ویرایش میکردهاست .
این دو با شیخ احمد روحی نیز دوستی و همکاری صمیمانه ای داشتهاند.میرزا حبیب در شهر استانبول دو مرتبه ازدواج نموده و یکی از همسران وی چرکس بود. از این دو زن صاحب سه پسر به نامهای کمال، جمال و جلال شد.
زندگی میرزا حبیب در استانبول با فراز و فرود های زیادی همراه بود و حتی یک مرتبه مورد غضب مقامات عثمانی واقع شد و مدتی کار خود را از دست داد. برخی از گفته ها نیز حاکی از این نکته است که در پایان عمر کاملاً از شر و شور جوانی افتاده و با مقامات سیاسی سفارت ایران در زمینه های عالی نیز نشست و برخاست داشتهاست .
روزنامه ای به نام اختر که میرزا حبیب هم با آن همکاری داشته، ظاهراً به عنوان وسیله ی خوب برای جلب و جذب مخالفان سیاسی ایران در عثمانی بودهاست.
میرزا حبیب در حدود سن شصت سالگی به بیماری سختی دچار شد و برای معالجه با آبهای معدنی به بورسه رفت، اما مداوا بر او تاثیری نداشت و در همان مکان درگذشت و مدفون شد. تاریخ مرگ وی را ۱۳۱۱/۱۸۹۳ و ۱۳۱۲/۱۸۹۴ ذکر کردهاند.میرزا حبیب اصفهانی را از نخستین افرادی دانسته اند که در تدوین دستور زبان امروزی برای زبان فارسی نقش داشته است. او اولین کسی است که از کلمه «دستور» را با عنوان کتابی دربارهٔ قواعد زبان فارسی استفاده کرده و این قواعد را از عربی مجزا کرد و آنها را از دایره تقلید از صرف و نحو عربی بیرون کشیده است. طبق اطلاعات موجود، او اولین کسی بوده که اجزای کلام را در زبان فارسی مورد بررسی و طبقهبندی قرار داده است، هرچند که خود را مبتکر و ابداع کننده این طبقهبندی نمیداند. میرزا عبدالعظیم خان قریب از این الگو که توسط میرزا حبیب ابداع شده پیروی کردهاست.
دستور سخن (استانبول ۱۲۸۹)، دبستان فارسی (استانبول ۱۳۰۸)، خلاصه رهنمای فارسی (استانبول ۱۳۰۹) و رهبر فارسی (استانبول ۱۳۱۰) کتابهایی است که میرزا حبیب برای آموزش دستور زبان فارسی به تألیف رساندهاست. کتاب تذکره خط و خطاطان نیز دیگر اثر وی است .تأثیر چشمگیر میرزا حبیب در تحول نثر جدید فارسی،علی الخصوص با ترجمهٔ سه اثر به نمایش در آمده است: حاجی بابای اصفهانی، سرگذشت ژیل بلاس (نوشته لُساژ) و گزارش مردمگریز (ترجمه منظوم از اثر مولیر). ترجمه هر سه س اسن آثار به طرق متفاوتی دیدگاه ای انتقادی از وضع اجتماعی و سیاسی موجود را در میان خوانندگان به وجود می آورد و به طبعیت از آن حکومت مستبد قاجار و نیز حکومت خودکامه عثمانی، که در آن زمان حرکات اجتماعی تازه را زیر فشار قرار داده بود، با ترویج این گونه ادبیات که دارای دیدگاههای انتقادی بودند موافق نبودند. منتسب کردن میرزا حبیب به جنبشهای دگراندیشانه درون جامعه عثمانی میتوانست دارای پیامدهای پیشبینی نشده و متفاپتی برای وی باشد، شاید به همین دلیل باشد که نامش روی شماری از آثار که تالیف خود او بوده است ذکر نشدهاست.
از قیاس این سه ترجمه، پیشگامی میرزا حبیب در ترجمه معاصر فارسی و دستاورد او در این زمینه آشکار است: اخذ کردن روشی سنجیده و آمیخته با ذوق هنری در ترجمههایی که در مواقعی دقیق و لفظ به لفظ، و گاه آزاد، که نشانگر چیرهدستی وی در نثر فارسی و واقف بودن زیرکانه به اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی زمانه است. دانستن و تسلط داشتن میرزا حبیب به چندین زبان و به اصطلاحات، تعبیرها، حکایتها، مَثَلها و ظرایف زبانی و لحنی، قدرت طنز و هزل، طبع توانای شاعری و قدرت قافیهسازی و سجعسازی و استفاده هنرمندانه از وزن کلام و آهنگ واژهها، جایگاه او را در ترجمه هایی که به زبان فارسی شده است را کم نظیر کرده است.همایش بزرگداشت «میرزا حبیب دستانبنی» در مرداد ۱۳۷۹ در شهرکرد برگزار شد. ایرج افشار در یادداشتی در همان موقع به تغییر نام میرزا حبیب و به نقض اصول در تغییر دادن بیمورد نام مشاهیری همچون میرزا حبیب اصفهانی معترض شد.
در زمینه تارنمای مطالعات انسانی ایران که یکی از مراجع معتبر در زمینه پژوهش در آثار علوم انسانی است ،چنین در زمینه کارها و آثار میرزا روایت شده است که : ” میرزا حبیب اصفهانی را پیشگام و از اولین کسانی دانسته که در تدوین دستور زبان کنونی برای زبان فارسی دانستهاند. او اولین فردی بود که از کلمه «دستور»به عنوان کتابی درباره مورد قواعد زبان فارسی استفاده کرده است و این اصول و قواعد را از زبان عربی مجزا کرده و آنها را از دایره تقلید از صرف و نحو عربی خارج کردهاست. طبق اطلاعاتی که موجود است وی نخستین کسی بوده که اجزای کلام را در زبان فارسی را مورد بررسی قرار داده و طبقهبندی کردهاست، هرچند که او را مبتکر این طبقهبندی ندانسته اند. میرزا عبدالعظیم خان قریب از این الگو که متعلق به میرزا حبیب است پیروی کردهاست. دستور سخن (استانبول ۱۲۸۹)، دبستان فارسی (استانبول ۱۳۰۸)، خلاصه رهنمای فارسی (استانبول ۱۳۰۹) و رهبر فارسی (استانبول ۱۳۱۰) کتابهایی است که میرزا حبیب برای آموزش دستور زبان فارسی تألیف کردهاست. جلال همایی در مقالهای در شمارههای ۱، ۲، ۳ نشریهٔ فرهنگستان ایران (فرهنگستان اول) که بعدها در ابتدای مقدمهٔ لغتنامهٔ دهخدا قرار گرفت، میرزا حبیب اصفهانی را فردی دانسته که سنگ بنای طرز قواعد و دستور زبان فارسی را بدین گونه ی امروزی بنا نهاد. به همین واسطه میتوان از او به عنوان پدر دستور زبان فارسی یاد کرد.
تأثیر بسیاری که میرزا حبیب در تحول نثر نوین فارسی، به ویژه با ترجمهٔ سه اثر ملموس است: حاجی بابای اصفهانی، سرگذشت ژیل بلاس (نوشته لُساژ) و گزارش مردمگریز (ترجمه منظوم از اثر مولیر). ترجمه این آثار به شیوه ای است که دیدگاه انتقادی از وضع اجتماعی و سیاسی موجود را در میان خوانندگان ایجاد میکرد و به دنبال آن حکومت قاجار و نیز حکومت خودکامه عثمانی، که در آن دوران تحرکات اجتماعی تازه را زیر فشار قرار داده بود، با گسترش این نوع ادبیات که دارای دیدگاههای انتقادی موافق نبودند .
انتساب میرزا حبیب به جنبش های دگراندیشانه درون جامعه عثمانی میتوانست پیامدهای پیشبینی نشدهای برای وی داشته باشد، شاید به همین دلیل باشد که نام وی بر روی شماری از آثارش ذکر نشده استاز ترجمه های شاخص دوره ی قاجاریه میتوان از ترجمه ی کتاب «حاجی بابای اصفهانی» نوشته جیمز موریه که توسط میرزاحبیب اصفهانی را نام برد .
بیشک شیوه نگارش این ترجمه بر آثار دو نویسنده بزرگ بعدی، علیاکبر دهخدا و محمدعلی جمالزاده تاثیر بسیاری نهاده و به نوعی سلف واقعی نثر داستان امروزی استکاشف مترجم حاجی بابای اصفهانی و سوالات سیروس علینژاد از حسن کامشاد: “در نوشته ای خوانده ام این شما (حسن کامشاد) بودید که به این نکته پی بردید که ترجمه حاجی بابای اصفهانی از آثار میرزا حبیب اصفهانی است و کار شیخ احمد روحی نیست.مثل اینکه در گذشته چنین می پنداشتند که شیخ احمد روحی مترجم این کتاب است.از کجا به این پی بردید که حاجی بابا ترجمه میرزا حبیب است”؟
حسن کامشاد در پاسخ وی: “تصادف! این تنها کار عالمانه و فاضلانه ای است که من در عمرم به روش مرحوم قزوینی به انجام رسانده ام”.علیزاده طوسی نیز بیان می کند: کتاب «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی»، نوشتۀ «جیمز موریه» (۱۷۸۰-۱۸۴۹)، دیپلمات و نویسندۀ انگلیسی، ترجمۀ میرزا حبیب اصفهانی، ادیب، روشنفکر، مترجم و شاعر ایرانی تبار است که به مترجمین کنونی توصیه میکند که آن را با دقّت فراوان بخوانند .
از جمله آثار میرزا حبیب که به چاپ نرسیده دیوان غزلیات و هجویاتى است که به خط خود اوست و با مقدمه ى کوتاهى در احوال وى همراه است. این مجموعه، که از نظر استهجان و رکاکت و بى پروایى در کاربرد واژه ها و تعابیر تاکنون امکان انتشار نیافته است، در شهر استانبول به صورت خطى نگاهدارى مى شود.
مجموعه شعرهاى میرزا حبیب با تخلّص دستان به شهرت رسیده است. مجتبى مینوى از آثار چاپ نشده میرزا حبیب و محفوظ درکتابخانه دانشگاه استانبول عکس تهیّه کرده است. نمونه ی از سروده های او چنین است:
دیشب به رقص برخاست آن فتنه ی نشسته/ یک دل درست نگذاشت با طره ی شکسته
دامن کشان همی کوفت پایی و دستی افشاند/ زانسان که عقل و دین را شد دست و پای بسته
در بزم می پـرستان می داد نقل مستان/چشمش به عشوه بادام لعلش به خنده پسته
نمونه ی دیگر: شعر زیر را میرزا حبیب اصفهانی در سال ۱۸۸۹ میلادی در ۱۲ بند و در مجلس مهمانی هشتمین کنگره ی بین المللی مستشرقین سروده است:
گاه ست که پاس و سپاس آریم / زین بزم سترگ هنرمندان
وامی ست کنار که بگذاریم / این وام همی ز بن دندان…
جشنی بین برده ز مینو رنگ/ یاران همه با فر و با فرهنگ…
شیرینی و میوه ز خشک و تر / در کام ز یکدگر بهتر
خوب و خوش و نغز ز سر تاسر
شاید این ها را هم دوست داشته باشید
نویسنده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.