• 0سبد خرید فروشگاه
تیم مطالعاتی محمدرضاتیموری
  • صفحه اصلی
  • تولیدات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • زندگینامه نویسندگان
    • آموزش نویسندگی
    • موفقیت و انگیزشی
    • صد رمان برتر جهان
    • قصه کودکانه
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات ما
    • سفارش نامه اداری
    • آموزش نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • آموزش نوشتن نامه دوستانه
    • آموزش نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود / عضویت
  • جستجو
  • منو منو
  • صفحه اصلی
  • محصولات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • نویسندگان
    • موفقیت و انگیزشی
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • برترین رمان ها
    • داستان کودکانه
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات
    • سفارش نامه اداری حداکثر ۲ روز کاری
    • آموزش جامع نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • شیوه نوشتن نامه دوستانه
    • شیوه نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود و ثبت نام

داستان پیرمرد کشاورز و ترک روستا

فهرست محتوا مشاهده
1 داستان پیرمرد کشاورز و ترک روستا
1.1 دوست دارید نویسنده شوید ؟
2 کپسول جامع نویسندگی پیشنهاد ماست
2.1 ویدا تیموری
2.2 دیدگاه خود را ثبت کنید
2.3 دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

داستان پیرمرد کشاورز و ترک روستا

در زمان های قدیم ،

پیرمردی در روستایی دور افتاده زندگی می کرد که بجز او هیچ کس دیگر در آن روستا زندگی نمی کرد.

تمام اهالی روستا آنجا را ترک کرده بودند و به شهر رفته بودند.

پیرمرد روزی با خودش فکر می کند که : ” خوب است من هم یکبار به شهر بروم و ببینم که برای چه چیزی تمامی فرزندانم و اهالی این روستا به شهر رفته اند.

آخر مگر شهر چه چیزی دارد که همه روستا را ول کرده اند.”.

فردای آن روز او تصمیم گرفت به شهر برود. او همین که به شهر رسید ،

یکی از هم روستایی هایش را دید که درست هم سن و سال او بود ،

اما تمام موهایش سپید شده بود. به او گفت  : ” تو چرا این قدر پیر شده ای ؟

تو مرد قوی ای بودی؟ ” . آن هم روستایی گفت  :

” زندگی در شهر آدم ها را پیر می کند. ” . پیرمرد لحظه ای با خودش فکر کرد و گفت : ”

چرا آدم باید زندگی در جایی که آدم را پیر می کند را دوست داشته باشد؟ ” .

آن هم روستایی پیرمرد را به خانه ی فرزندانش رساند.

پیرمرد هر چه در می زد ، کسی در را وا نمی کرد.

تا اینکه یکی از همسایه ها گفت : ” پدرجان ، آنها تا نیمه شب از سر کار بر نمی گردند. “.

پیرمرد تعجب کرد و با خودش فکر کرد که حتما آن ها یک شب در سال را اینقدر کار می کنند ،

اما فردای آن روز متوجه شد که آنها هر روز پیش از طلوع آفتاب به سر کار می روند و نیمه های شب به خانه می آیند و حتی فرصت نمی کنند که با هم شام بخورند.

پیرمرد با خودش گفت :” آخر چرا آدم باید جوری کار کند که حتی همسر و فرزندانش را نبیند ، مگر انسان ها کار نمی کنند که زندگی آرامی داشته باشند؟ ” .

پیرمردواقعا از شهر شگفت زده شده بود.

همه چیز برایش عجیب بود.

او چند روزی را در خانه ی فرزندش ماند ، اما دید دلش دیگر طاقت چاردیواری را نمی آورد.

تصمیم گرفت که به بازار برود و کمی در بازار گشت بزند. او وقتی به بازار رفت ،

روحیه اش وا شد.

در بازار چند تن از هم روستایی هایش را دید که مشغول فروش کالا بودند.

به پیش آن  ها رفت و ساعت ها با آن ها حرف زد.

آنها حرف می زدند و شوخی می کردند.

صدای خنده های پیرمرد و هم روستایی هایش تمام بازار را گرفته بود. تا اینکه ناگهان پلیس سر رسید ،

پلیس پیرمرد را دستگیر کرد و به او گفت : ” تو زیاد از حد شاد هستی و این مشکوک است؟ ” ،

پیرمرد با خودش فکر کرد : ” آخر مگر خنده هم می تواند مشکوک باشد؟ ”

که دوستانش به او گفتند : ” اینجا شهر است . در شهر مردم زیاد نمی خندند. ” .

پلیس وقتی بررسی های لازم را انجام داد ،

مورد مشکوکی در پیرمرد ندید و رفت.

پیرمرد همانجا کوله بارش را جمع کرد وبه سوی روستا دوید. او یک سره از شهر تا جاده ی روستا را دوید و پشت سر خودش را هم نگاه نکرد.

بله دوستان ، ما در زندگی امروز خود همه چیز را فدای کار و پول کرده ایم و فراموشمان شده است که زندگی ای نیز وجود دارد.

دوستان من ، شما از همین سن باید به این مسئله اگاه باشید که زندگی یعنی خنده و شادی و شما کار می کنید ،

پول در می آورید ، که شاد باشد و با خانواده و دوستانتان زندگی خوبی داشته باشید.

دوست دارید نویسنده شوید ؟

 

کپسول جامع نویسندگی پیشنهاد ماست

صفر تا صد نویسندگی ۲۳ جلسه آموزش تخصصی در حوزه نویسندگی

آشنایی بیشتر با دوره
vidateimouri

ویدا تیموری

من ویدا تیموری هستم متولد ۱۳۸۹

این صفحه مورد پسند 24 بازدیدکننده می باشد.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

محصولات

  • استاد تیموری یک تغییر بزرگ در زند گی دوره فوق العاده یک تغییر بزرگ 4,500,000 ریال 295,000 ریال
  • دوره نویسندگی قلم برنزی 6,659,000 ریال 1,996,000 ریال
  • تبلیغ نویسی دوره جامع هنر تبلیغ نویسی 27,000,000 ریال
  • تولید محتوا آموزش تولید محتوا 17,000,000 ریال
  • میکرو دوره نویسندگی خلاق میکرودوره نویسندگی خلاق 6,990,000 ریال

آخرین دیدگاه‌ها

  • محمدرضا تیموری در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • Azura در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • محمدرضا تیموری در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • AAa در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • محمدرضا تیموری در کپسول نویسندگی

دسته بندی مقالات

  • برترین رمان ها
  • تندخوانی و تقویت حافظه
  • داستان کودکانه
  • مدیریت کسب و کار
  • مهارت نویسندگی
  • موفقیت و انگیزشی
  • نویسندگان
  • هدف گذاری
  • کلیپ انگیزشی

دسترسی سریع

  • دانلود کلیپ های  انگیزشی
  • از من بپرس (پاسخ به سوالات) 
  • سفارش نامه اداری
  • تخصصی ترین آموزش ها

عضو انجمن صنفی

نماد اعتماد الکترونیک

ساماندهی فضای مجازی

logo-samandehi

درگاه های بانکی

تمامی حقوق این سایت متعلق به تیم مطالعاتی تیموری می باشد

CopyRight 1401@

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
داستان دستهایی که عشق هدیه می کنندداستان دستهایی که عشق هدیه می کنند
رفتن به بالا
تازه وارد به اینجا شدید؟

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

ثبت نام ورود به سایت

ارسال اطلاعات ، لطفاً منتظر بمانید ...

ورود به سایت

برای استفاده از خدمات ابتدا وارد شوید

تاکنون عضو این وب سایت نبودید؟ ثبت نام
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
ثبت نام

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

بازگشت به ورود
60 ارسال مجدد کد تایید
بازیابی پسورد
بازگشت به ورود
کد تایید

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

60 ارسال مجدد کد تایید