نویسنده
این کتاب توسط محمد رضا تیموری خالق کتاب تابلوهای راهنمای رمان نویسی نوشته شده است
شما در یک قدمی رسیدن به هدف تان هستید
این کتاب توسط محمد رضا تیموری خالق کتاب تابلوهای راهنمای رمان نویسی نوشته شده است
هر گونه سوال وشما عزیزان در بخش دیدگاه پاسخ داده می شود
در صورتی که ایده ای دارید و نمیدانید کدام مسیر درست است می توانید با نویسنده کتاب صحبت کنید
همه ی ما انسان ها ، یک داستان شخصی توی زندگیمون داریم که فقط و فقط مختص به خودمونه . این داستان زندگی شخصی ، میتونه پر از فراز و نشیب هایی باشه که موج های اقیانوس زندگی به ما تحمیل کردن و ما رو به هر سمتی کشیدن .
اما به نظرتون :
” وقتش نرسیده که مسیر زندگیمون رو خودمون انتخاب کنیم ؟ ” .
آیا نوبت ما نیست که یه تکونی به خودمون بدیم و اونجوری زندگی کنیم که حقمونه ؟
راستش رو بخواهید ، من ، محمدرضا تیموری ، خالق کتاب شکست قانون و موسس بیش از پنج شرکت تجاری و سی سایت تجارت الکترونیک ، یه روزی درست جای شما بودم و همین سوال ها باعث شد که مسیر زندگیمو تغییر بدم.
چیزی که میخام بهتون بگم ، کار سختی نیست . اصلا نیاز نیست که تمرین های انگیزشی کنید و یا اینکه پای سخنرانی هزاران نفر بشینید . شما نیاز دارید که با خودتون خلوت کنید. همین که یه خرده به خودتون بپردازید راه زندگی موفق ، خودشو به شما نشون میده.
میگن ماهی رو هر وقت از آب بگیری ، تازه است.
بیست سالم بود که احساس کردم ، اگر بخواهم همین شکلی که تا الان زندگی کردم ، زندگی کنم ، راه به جایی نمی برم.
همین فکر ساده که تو خلوتم به ذهنم رسید ، باعث شد که تغییر کنم. باعث شد که ثروت رو با ذهنم بسازم ، باعث شد که موفقیت رو اونجوری که دلم میخاست به دست بیارم. اول کار خیلی از کتابای انگیزشی رو خوندم .
اونقدری کتاب خریده بودم که اگر پول اون رو همون موقع سرمایه گذاری می کردم ، بیشتر بهم نتیجه می داد.
اما آخرش به این نتیجه رسیدم که راه موفقیت هیچ کس دیگه ، قرار نیست توی زندگی من جواب بده .
من نباید پشت سر دیگران راه برم ، من نباید جا پای کس دیگه بزارم. من باید مسیر خودمو پیدا کنم. اما اونموقع نمی دونستم که چجوری میشه این راه رو پیدا کنم ؟ اما خواستم و شد.
روزای اولی که تو مسیر زندگی شخصی خودم افتادم ، حرف و کنایه ی بسیار شنیدم. راستم می گفتن. به هرحال هر کسی تو زندگیش ، خانوادش ، جامعه ای که با اونا رفت و آمد میکنه ، یک سری از قوانین داره که باید ازشون پیروی کنه.
جایی که احساس کردم ، من باید قانون های خودمو داشته باشم. باید همه ی قانون های ذهنی که قبل از این تو ذهنم بود رو بریزم دور. اونجا بود که نشستم و کتاب شکست قانون رو شروع کردم.
به جرئت میگم که اولین نفری هستم که با قدرت جلوی همه کسایی که ادعای نشون دادن راه موفقیت میکردن ، واستادم و گفتم :
” راه شما بدرد من نمیخوره. شما به من راه رو نشون نمی دید و فقط دارید از یه چیزی صحبت می کنید که تو زندگی شما جواب داده و صد در صد برای زندگی من به درد نمیخوره. ” .
من اون روز با قدرت گفتم که راه آدمای موفق یکی نیست. هر کسی راه خودشو داره و تصمیم خودشو باید بگیره.
پس شروع کردم به پیدا کردن راه.
من حتی هیچ وقت راهی که رفتم رو به کسی نگفتم . اصلا به درد کسی هم نمیخوره ، چون من راهی رو رفتم که برای خودم بود .
آره ، بعضی وقتا باید از آب گل آلود ماهی گرفت. اگر از آب گل آلود ماهی بگیری موفقی ، وگرنه که همه لب آب زلال میتونن ماهی بگیرن . من اومدم با تمام وجود ، دنبال تابلوهای راهنما گشتم.
می دونید مثل چیه ؟
مثل این میمونه که شما دلتون میخاد برید به سفر کیش. رفیقتون که تو کیش خونه خریده به شما میگه که : ” این سری که رفتم کیش ، تو رو هم می برم . ” و تو خوشحال میشی که میخای بری کیش. سوار ماشین میشید و بدون اینکه به جاده نگاه کنی و اصن بدونی که داری کجا میری ، میرید تو جاده . تو نمیدونی کیش کجاست و هر جا که پیادت کنه و بگه اینجا کیشه ، تو هم میگی که حتما کیش همینجاست دیگه .
اما من میخام که خودت بری ماشینتو برداری ، تابلوهای مسیر کیش رو پیدا کنی و برسی به کیشی که دلخواه توست.
من راه پیدا کردن تابلوها رو بهت یاد میدم. من اول جاده رو بهت نشون میدم و بهت یاد می دم که کجا اسکان کنی ، اگر بنزینت وسط جاده تموم شد چه کار کنی ؟ ببین من از کیش صحبت نمی کنم ، من برام مقصدت مهم نیست. من بهت میگم که راهی که باید برای رسیدن مقصدت طی کنی چیه . پس بیا و راه زندگی خودتو پیدا کن.
دور و بر خودتو از هر کسی که میخاد تو رو به موفقیت برسونه ، خالی کن و با این کتاب خلوت کن. مطمئن باش ، این کتاب به تو راه موفقیت رو نشون میده و بهت یاد میده که چطور راه رو طی کنی. برات مقصد تعیین نمی کنه ، چون مقصد بستگی به رویاهات داره. ما رویای تو رو نمیسازیم ، اما ساختن خونه ی رویاها رو بهت یاد میدیم.
حالا که تو این صفحه اومدی و مثل یه رفیق دارم باهات حرف میزنم ، بزار یه چیزی هم بهت بگم.
من بیست ساله که دارم تجارت میکنم و بیست ساله که دارم مینویسم. رمان نوشتم ، شعر گفتم ، از یه طرفی هم تجارت کردم.
من قانون رو شکستم.
کی میگه که نویسنده ها بدبختن ؟
من یه نویسنده ی پولدارم.
من از قلمم پول ساختم.
کی میگه که نویسنده ها، دنیای خودشون رو دارن ؟
من خودم امروز یه دنیام.
وقتی کتابمو می نویسم و دارم به چند زبان ترجمه میکنمش و ایمیل و تلفن از جاهای مختلف دنیا دارم که ازم بخاطر کارم تشکر می کنن ، یعنی من خودم مرکز جهانی هستم که این همه آدم توش زندگی می کنن.
کی گفته تاجر ، احساس نداره ؟
شعرامو میتونی تو پیج اینستاگرامم ببینی @mohamadrezateimouri تا ببینی چطور احساسمو خرج عزیزان زندگیم کردن.
اصن بزار یه چیز دیگه بهت بگم ، کی این قانونو گذاشته که پولدار شدن ، پول می خواهد ؟!!!
خیلی راحت دنبال رویاهام رفتم. رفتم تا برسم به چیزی که میدونستم حق منه. اما یادت باشه که تو قرار نیست به من برسی. تو زندگی خودتو داری ، اما برای رسیدن به مرکز این دایره ، برای رسیدن به اون قدرتت ، من رفیقتم ، کنارتم و تا آخر دنیا ، تا ته اون جایی که خودت بگی : ” خدایا شکرت ” ، کنارتم.
پس فقط یه چیز مونده . اونم این که تصمیمتو بگیری . تصمیم بگیری که کولت رو ببندی و برای همیشه از شر همه ی غصه ها و دردهای زندگی راحت شی. باور کن میشه.
من اینجام که بهت میگم میشه.
من کنارتم که بشه.
تو رفیق منی.
تویی که این کلمه ها رو میخونی ، مثل برادر و خواهر منی .
مثل بچه های منی .
پس بلند شو ، یکبار برای همیشه تصمیم بگیر.
دید کلی از کتاب
داستان کتاب من ، داستان یک ماهیه که ته دریا ، خسته و وامونده از همه ی رویاها ، به ته خط رسیده و شروع می کنه راهشو پیدا کردن .
شروع میکنه به کنار گذاشن عادت هاش و شروع میکنه به شکستن قوانین یک دریا.
این ماهی یک انرژی بزرگ داره و اون اینه که هر کسی که داستانشو خوند ، هر کسی که کتاب شکست قانون رو مطالعه کرد ، صیاد این ماهیه پر انرژیه.
از دانشش استفاده میکنه تا به هر چیزی که میخاد برسه.
ما تو این کتاب داستان یک ماهی رو تعریف می کنیم که خودش خواست ، همت کرد ، رسید .
انگیزه ی راه رفتن رو با هم در طی این داستان مرور می کنیم .
و از همه مهم تر ، دوست من ، عزیز دل ، میدونی لایق چه موفقیت های بی نظیری هستی ؟
میدونی چه احساس لیاقت های بی نظیری تو وجودت قرار گرفته ؟
پس رها کن غصه هاتو .
رها کن تنبلی رو.
رها کن بیهوده دویدن رو.
هر جای راه که هستی ، حتی اگر راه رو شروع نکردی ، بشین یه گوشه و کتاب رو بخون.
داستانی که من تجربه کردم و همه ی انسان ها هم با من تجربه کرده اند . من آینده ی تو رو می بینم ، چون آینده ی تو گذشته ی من بوده . پس دستت رو به دستان من بسپر . یک هفته ای مهمان اقیانوس عظیم زندگی من باش و اونوقت راه دریای خودت رو پیدا کن.
از اینجایی که هستی ، تا رسیدن به موفقیت فقط یک کلیک فاصله داری. انتخاب با خودت رفیق.
درود بر شما دوست گرامی که قصد کرده ای که یک اتفاق بزرگ در زندگی خودت رقم بزنی.
پیش از هر چیز به تو دوست عزیزم تبریک می گویم که قصد ایجاد یک تغییر بزرگ در حوزه ی کسب و کار خودت داری و باید اشاره کنم که مسیری که هم اکنون در آن پا گذاشته ای ، مسیری است که سابقا من در آن حضور داشته ام و آن را کاملا طی کرده ام و آموزشی که در این دوره ی جامع قصد تدریس آن را دارم ، از تجربیات همان راهی است که تمام پستی و بلندی هایش را تجربه کرده ام و امروز بایدها و نبایدهای مسیر را به تو نیز آموزش خواهم داد.
اگر مصمم هستی که به کسب درآمد و ثروت آن هم بدون نیاز به هیچ سرمایه ای دست پیدا کنی ، باید بگویم که : ” به زودی همدیگر رو ملاقات خواهیم کرد. ” .
یکی از مهمترین روشهای رسیدن به موفقیت در تجارت برای افرادی که می خواهند رشد کنند،
استفاده از تجارب اشخاصی است که خود زمانی آن مسیر را رفته و یا پیشتازند.
این راز موفقیت من بوده است و تمام دوره هایی که تولید کرده ام
انتقال همین تجاربی است که روزی هزینه و بهای سنگینی برایش پرداخته ام
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.