مروری بر زندگینامه برونته ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

برونته و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
ما قصد داریم مقاله برونته و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید را به دو مدل متنی و صوتی برای راحتی کار شما عزیزان در اختیار تان قرار دهیم
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
برونته و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” امیلی برونته” ، نویسنده ی انگلیسی و خالق کتاب “بلندی های بادگیر ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه
امیلی برونته در ۳۰ ژوییه ۱۸۱۸ در “ثورتن یورک شر” متولد شد.امیلی از دوران کودکی عاشق ادبیات بود و بسیار داستان می خوانده است.
او در دل خانواده ای ادیب چشم به جهان گشوده و خواهرانش از جمله “شارلوت برونته” از نویسندگان و شاعران بزرگ می باشند.
از او تنها یک کتاب رسمی به جا مانده است و آن ” بلندی های بادگیر” می باشد. «بلندیها بادگیر» تنها رمان امیلی برونته بعنوان مجموعهی سهجلدی منتشر شده است و در عین حال از بهترین رمان های تاریخ ادبیات انگلستان می باشد..سبک این رمان خلاقانه است.
برونته اشعار بسیاری نیز سرودهاست. در سال ۱۸۴۶، استعداد «برونته » به انتشار مجموعه شعر مشترک سه خواهر انجامید؛ اما آنها برای جلوگیری از بیعدالتیها نسبت به نویسندگان زن، نامهای مستعاری برای خود انتخاب کردند که امیلی برونته نام «الیس بل» را برای آثارش برگزید” امیلی برونته ” بیشترین شهرتش را به واسطه رمان «بلندیهای بادگیر» به دست آورد.
پس از مرگ مادر، او در کودکی به همراه دو خواهر و برادرش، سرزمینهای خیالی را خلق و در داستانهایشان آنها را ترسیم کردند.طبق گفته ی محققین امیلی برونته نویسنده کلاسیک انگلیسی از سندروم آسپرگر رنج میبرده است.سندروم آسپرگر نوعی اختلال زیستی – عصبی است که با تاخیر در انجام مهارتهای حرکتی، روابط اجتماعی ضعیف و رفتارهای وسواسی و تکراری تظاهر پیدا میکند. «هارمن» معتقد است بسیاری از شخصیتهای داستانی خلقشده توسط نویسنده رمان «بلندیهای بادگیر»، به ترک خانه تمایلی ندارند و نشانههایی که در کتابها و سبک زندگی این زن نویسنده دیده میشود، شبیه به بیماری اوتیسم است . “کلر هارمن” که کتاب «زندگی شارلوت برونته» را نوشته، در جشنواره بینالمللی کتاب ادینبورگ اعلام کرد: بسیاری از خصوصیات شخصیتهای داستانهای «امیلی برونته» از جمله هوش بالای آنها، عدم تمایلشان به خروج از خانه، معذب بودنشان در فضاهای اجتماعی و خشم و لبریز شدن ناگهانی آنها، از نشانههای این سندروم هستند.همچنین افزود : ” این واقعا آزاردهنده است. من فکر میکنم همه از جمله «شارلوت»، از «امیلی» میترسیدند. به نظر من او به سندروم آسپرگر مبتلا بود. او یک نابغه تمامعیار بود و تخیل آزادی داشت… «امیلی» فردی واقعا شگفتانگیز بود، اما در عین حال مشکلزا.وضعیت آب و هوایی نامطلوب محل سکونت، «امیلی» را نیز مانند دیگر خواهرانش با مشکل جسمانی مواجه کرد. او پس از آنکه در مراسم تدفین برادرش دچار سرماخوردگی شدید شد، از درمان پزشکی خودداری کرد و سرانجام در ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸ در سن ۳۰ سالگی درگذشت.
آثار
- بلندی های بادگیر
مروری بر آثار و اندیشه ها
برونته ،نویسنده ی معاصر انگلیسی یکی از پیروان سبک رئالیسم در ادبیات است. از امیلی برونته تنها یک کتاب به جای مانده است ، اما همین یک کتاب نیز به تنهایی می تواند گواه بر قدرت بالای نویسندگی امیلی برونته ی جوان باشد . امیلی برونته ، زبان نوشته هایش ، حال و روز جامعه ی در انزوای انگلستان است. البته این امر را نیز باید در نظر بگیریم که نوشته های برونته تحت تاثیر آسیب های روحی که وی در دوران کودکی و نوجوانی به آن دچار بوده است ، نیز بوده است. رمان های وی بسیار ساده و در عین حال چالش ها و تعلیق های بسیار عمیقی دارند.آنچه که شاکله ی رمان بلندی های بادگیر تنها اثر امیلی برونته را شکل می دهد ، مردمانی می باشند که به مانند یک ماشین کوکی ، زندگی می کنند و هیچ درک عمیقی از معنای زندگی آنچنان که مرسوم است ندارند. بسیاری از شخصیت های داستانش ، مانند خودش رفتار می کردند و از این رو می توان این ادعا را کرد که در گذار از بلندی های بادگیر می توان چهره تمام نمای شخصیت برونته را نیز مشاهده کرد. شخصیتی که در انزوای پر از ملال خویش ، بسیار آزاد می اندیشید و جهانی را مسخ تنها اثرش یعنی بلندی های بادگیر کرده است.امیلی برونته را می توان از معدود نویسندگانی دانست که با تنها اثرش ، در لیست بهترین نویسنده های جهان قرار گرفته است. پس از برونته ، بسیاری از ادبیان با الهام گرفتن از سبک نوشتار او که سبکی رئالیسیتی و در عین حال خیال انگیز بوده است ، آثاری را به چاپ رساندند که همگی نیز از موفقیت هایی در عرصه ی جهانی برخوردار بودند. مرگ امیلی برونته باعث شد که او هیچگاه موفقیت کتابش در جمع مردم و از نگاه منتقدان ادبی را به چشم نبیند.
در ادامه بخش هایی از کتاب بلندی های بادگیر را با هم مرور می کنیم :
- زیر آسمان دلپذیر کمی ماندم و آن جا پرسه زدم. نگاه کردم به پروانهها که لابهلای بوتهها و سنبلهها بال میزدند. گوش سپردم به صدای ملایم باد که لابهلای سبزه و علفها میوزید و فکر کردم که چطور میشود تصور کرد که خفتههای این خاک آرام، خواب زدههایی بیقرار باشند.
- با خود میاندیشم: ای مرد بدبخت! تو نیز مانند سایر همنوعانت قلبی در سینهات میتپد و اعصابی داری که در برابر غمها و شادیها حساسیت نشان میدهد. چرا بیهوده سعی میکنی عکس العمل قلب اعصابت را از شنیدن خبر این فاجعه پنهان داری؟ چرا میخواهی وانمود کنی که خونسردی و آرامش خود را از دست ندادهای؟ این کبر و غرور تو نمیتواند خدا را فریب دهد!
- روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس است.
- می گفت بهترین کار در یک روز گرم ماه ژوئیه این است که آدم از صبح تا شب برود روی یک تکه چمن وسط بوته زار دراز بکشد، زنبورها لابهلای گل ها با وِزوِزشان برای آدم لالایی بگویند، چکاوکها بالای سر آدم آواز بخوانند، آسمان آبی و بی ابر باشد و خورشید هم مدام بتابد. این کل تصور او بود از سعادت بهشتی.
- اما چیزی که من دلم میخواست تاب خوردن از یک درخت سبز بود که برگهایش خش خش کنند، باد غرب بوزد و ابرهای سفیدِ سفید به سرعت از بالای سر ما رد بشوند. تازه، نه فقط چکاوکها، بلکه باسترک ها و توکاهای سیاه و سِهره های سینه سرخ و فاختهها هم از چهار طرف نغمه سرایی کنند. بوته زار از دوردست پیدا باشد، با فرو رفتگیهای سایه دار و خنک، اما نزدیک ما موجهای بلند علفزار که در نسیم تاب بخورند، همین طور جنگل و صدای آب، و کل دنیا بیدار و سرشار از شادی.
- حالت یک سگ ولگرد را نداشته باش که هر لگدی که میخورد، حقش است و از تمام دنیا به اندازه کسی که لگدش میزند، متنفر است!
- من از قیافهاش میخواندم که خصوصیاتی بهتر از پدرش دارد. البته حسنها در میان علفهای وحشی ازنظر پنهان میمانند، زیرا پرپشتی علفها باعث میشود ما ریشههای سالم را نبینیم. با اینحال خاک سالم در شرایطی مناسب حتما محصول بهتری پرورش میدهد.
5 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خلاصه خوبی بود تشکر از اینکه ادبیات و کتابهای ارزشمند را معرفی می کنید دست مریزاد، خیلی خوب است اگر نسل جوان هم با ادبیات فاخر جهان اشنا بشود و این خلاصه های کوتاه حتما” تاثیر گذار خواهد بود ، تمام ژانرهای ادبی در این رمان جاداده شده است و با رمانهای مدرن و نوگرا هم می تواند رقابت کند. این متن کوتاه را برای کار بزرگ شما می نویسم و بجای همه انهایی که می خوانند اما زحمت یک تشکر را بخود نمیدهند. انهایی در حرافی ها از افول ادبیات و کم توجهی به کتاب و مطالعه شکوه می کنند اما حاضر نیستند به انهایی تشویق به کتاب خوانی می کنند یک ستاره بدهند. اگر چه نوشتن یک خلاصه از یک رمان کار ساده ای است اما همه کس هم «همت» ان را ندارد. به هردلیلی که خلاصه رمانها را می نویسید قابل تقدیر است.
درود بر شما
اسمتان را نمی دانم ولی بسیار حس خوبی بهم منتقل کردید. و ممنون از درک بالایتان و زمانیکه که گذاشتید.
خانم/آقای محترم سپاس
با سلام و عرض خسته نباشید
تازگیها فیلمی به نام امیلی محصول 2022 دیدم وکنجکاو شدم در مورد بیوگرافی این نویسنده با اینکه فیلم عشق هرگز نمی میرد را در40 سال پیش دیده بودم ولی ممنون از شما جامع و مانع بود
سلام
بعد از دیدن فیلم امیلی برام سوال د که بیشتر راجع ب این نویسنده بدونم
ومطلب خیلی خوب شما رو خوندم
خلاصه اما کامل
خیلی ممنون
سلام
ممنون بابت زحمتی که کشیدیدو تبریک به خاط سهمی که در رشد و تعالی همنوعان خود دارید .