مروری بر زندگینامه چه گوارا ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
چه گوارا و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” چه گوارا ” ، نویسنده ی کوبایی و خالق کتاب ” انسان و سوسیالیسم” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه
چه گوارا که نام کامل او ، ارنستو رافائل گوارا دلاسرنا است ، بیشتر با نام چه گوارا یا اِلچه شناخته میشود. او پزشک، چریک، سیاستمدار، نظریهپرداز جنگی و انقلاب مارکسیستی و یکی از شخصیتهای اصلی انقلاب کوبا بوده است. این کمونیست انقلابی در ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ در آرژانتین متولد شد.پدر او ارنستو چه گوارا لینچ و مادرش سلیا د لا سرنا ای لیوسا بودند. جد پدری او ، از ثروتمندان امریکای جنوبی بوده و از طرف دیگر تبار مادرش به آخرین فرماندار اسپانیایی پرو بازمیگشت.خانوادهٔ او آرژانتینی با تبار باسک و ایرلندی بودنده اند.چهره و ظاهر او بطور فراگیر به عنوان یکی از نمادهای انقلابی بشر دوستانه و به عنوان یک نشان جهانی شناخته شده در فرهنگ عامه بدل گشته است.روحیه مبارزه در چگوارا هنگامی پدیدار شد که بعنوان یک دانشجوی پزشکی به سراسر امریکای جنوبی سفر کرد و شاهد فقر و گرسنگی و بیماری مردم ان منطقه بود.چه گوآرا بازی شطرنج را از پدرش آموخت و از نوجوانی در مسابقات محلی شرکت میکرد. در دوران بلوغ و در طول زندگیاش او علاقه ویژهای به شعر به خصوص آثار پابلو نرودا، جان کیتس،آنتونیو ماچادو، فدریکو گارسیا لورکا، گابریلا میسترال، سزار والخوو والت ویتمن داشت. کتابخانه گوآرا دارای بیش از ۳۰۰۰ جلد کتاب بود که به ارنستو این امکان را میداد تا کتاب خوانی مشتاق و همه چیز خوان باشد که از نویسندگان مورد علاقه او میتوان به کارل مارکس، ویلیام فالکنر،امیلیو سالگاری، آندره ژید و ژول ورن اشاره کرد. علاوه بر این از کارهای نویسندگی نظیر جواهر لعل نهرو، آلبر کامو، فرانتس کافکا،ولادمیر لنین و ژان پل سارتر و همچنین فریدریش انگلس، آناتول فرانس، اچ. جی. ولز و رابرت فراست لذت میبرد.گوارا یکی از اعضای جنبش 26 ژوئیه ی فیدل کاسترو بود. این جنبش در سال 1959 قدرت را در کوبا به دست آورد. چهگوارا چندین پست مهم در دولت جدید کوبا از جمله سفیر، رییس بانک مرکزی و وزیر صنایع را بر عهده داشت و پس از آن با امید برانگیختن انقلاب در دیگر کشورها کوبا را ترک کرد. وی ابتدا در سال 1966 به جمهوری دموکراتیک کنگو رفت و سپس به بولیوی سفر کرد.علاوه بر این او یک نویسنده فعال و خاطره نویس بود، از آثار او میتوان به کتاب راهنمای جنگ چریکی یا کتاب پرفروش خاطرات موتور سیکلت که دربارهٔ سفرهایش با موتور سیکلت در آمریکای لاتین است، اشاره کرد. چه گوآرا در سال ۱۹۶۵ میلادی کوبا را به قصد صدور انقلاب کوبا به دیگر کشورها ترک کرد، تلاش او ابتداً در کنگو-کینشازا و سپس دربولیوی ناکام ماند و در نهایت در همانجا توسط نیروهای نظامی بولیوی با کمک سازمان سیا دستگیر و به سرعت تیرباران شد.پس از مرگ چهگوارا، او بهعنوان یک تئوریسین، متخصص در فنون جنگی، و جنگآور تبدیل به قهرمان جنبشهای انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان شد. سالها از محل دفن چهگوارا اطلاعی در دست نبود تا اینکه در سال ۱۹۹۵ یک ژنرال بولیویایی که در عملیات دستگیری او شرکت داشت مکان دفن او را که در کنار باند یک فرودگاه در نزدیکی جایی که در آن به قتل رسیده بود افشا کرد. بقایای جسد چهگوارا در سال ۱۹۹۷ به کوبا انتقال یافت و در سانتا کلارا، شهری که پیروزیهای زیادی در جریان جنگهای انقلابی کوبا کسب کرده بود دفن شد و بنای یادبودی نیز به افتخار او ساخته شد.
آثار
- خاطرات موتور سیکلت
- خاطرات بولیوی
- جنگ های چریکی
- انقلاب کوبا
- انسان و سوسیالیسیم در کوبا
- خاطرات آمریکای جنوبی
- سفرنامه ی کنگو : داستان های آخرین سال حضور چه گوارا در کوبا
- در راه برگشت
- آمریکای ما و آمریکای آنها
- اقتصاد سیاسی
- رفیق ، زندگی و مرگ
و …
مروری بر آثار و اندیشه ها
چهره ای که از چه گوارا در ذهن عامه ی مردم به جای مانده است ، چهره ی یک مبارز سیاستمدار است که در انقلاب کوبا نقش فراوانی داشته است و تاثیرات زیادی نیز بر اندیشه های انقلابی در تمام دنیا داشته است. اما شاید باور کردنی نباشد که ارنست چه گوارا یکی از نویسنده های نامی و طراز اول در زمینه ی سفرنامه نویسی و همچنین علوم سیاسی می باشد. ارنست چه گوارا به واسطه ی حضور در جنگ های بسیار و همچنین رشته ی دانشگاهیش یعنی پزشکی با مسائل بسیار زیادی از زندگی مردم آشنا شده است که هر کدام از این مسائل به تنهایی قدرت آن را دارند که بتوان از دل آنان نوشته های بسیار عمیقی بیرون کشید. جهان بینی ارنست چه گوارا که در خلال زندگی سخت و مبارزات شدید او بدست آمده ، نتیجتا به کتاب هایی منتهی شده است که علاوه بر بازخوردهای جهانی ، دارای ارزش های ادبی بسیار است. در بازار کتاب ایران ، آثار کمی از چه گوارا موحود است ، اما همین آثار کم می تواند مقیاس خوبی برای صحبت در باب این بزرگمرد حوزه های سیاسی و اجتماعی باشد.همانطور که در بخش زندگی نامه ی ارنست چه گوارا مطالعه کرده اید ، او در خلال دیدارهایی که به عنوان یک پزشک از سر تا سر آمریکا داشته است ، دچار یک تفکر انقلابی شده است، چرا که او در خلال این سفرها بسیار فقر و فحشا و بدبختی های مردم را دیده و این حجم از نابسامانی ها در دنیا دل او را به درد آورده و این امر باعث شده است که او به فکر ایجاد یک تغییر در جوامع مطلوم بیافتد. از این رو کوبا نخستن مقصد او بوده است. او دلاوری های بسیار کرده است و در میان تمامی جنگ های خود درس های بزرگی از زندگی دریافت کرده که همه ی آنان را در کتاب های خود منعکس کرده است. از سوی دیگر ، او علاوه بر نوشتن سفرنامه ها ، به جستارهایی در باب تاریخ و سیاست نیز پرداخته است. او به عنوان یک تئوریسین سیاسی شناخته می شده است و کتابهای بسیاری را در باب این موضوع نوشته است. نوشته های او امروزه بعنوان یک منبع از تفکرات آزادی خواهان تدریس می شود و مورد بررسی قرار می گیرد. اما آنچه که بیشتر از هر مطلبی در دل نوشته های او مشاهده می شود این است که بشر برای رسیدن به آزادی باید تاوان دهد. آزادی هر چند که یک گرفتاری شخصی نیست و کاملا بر انسان تحمیل می شود اما در این میان رهایی از اسارت ها هیچگاه بدون تلاش امکان پذیر نیست و چه گوارا نیز تمام سعی خود را بر آن دارد که در مسیر آزادی و آزاد اندیشیدن مخاطبانش را یاری دهد. چه گوارا شمای یک نویسنده ی آزاد اندیش و نماد یک انسان متفکر و جنگجو است.
در زیر بخش هایی از کتاب ” رفیق ، زندگی و مرگ ” اثر ارنست چه گوارا را با هم مطالعه می کنیم.
- چه گوارا در نامه خداحافظی اش که با لحنی تلخ و مرموز خطاب به والدینش نوشته، با کلمات روشن و واضحی به این ویژگی خود اشاره کرده است: قدرت اراده ای که من با دقتِ یک هنرمند آن را صیقل و جلا داده ام بر پاهای ضعیف و ریه های خسته ام فایق خواهد آمد.
- او از دوران جوانی که در کوردووا راگبی بازی می کرد تا زمان اعدامش در جنگل های بولیوی همیشه بر این باور بود که با صرف خواستن و اراده کردن می تواند به هرچیزی دست یابد. از نظر او هیچ مانعی، هرچقدر هم بزرگ، تاب ایستادگی در برابر قدرت اراده اش را نداشت.
- اگر یک نفر وجود داشت که معتقد بود صرف خواشتنِ دنیا کافی است تا دنیا مال او شود – و این گونه هم شد – این فرد چه گوارا بود. و اگر زمانی در تاریخ وجود داشت که میلیون ها نفر این گونه می اندیشیدند، این زمان دهه شصت میلادی بود.
- سلیا در مورد بیماری پسرش احساس گناه می کرد و همین احساس زجر و گناه باعث شد تا وی همه عشق و توجه خود را به پای پسرش بریزد. به این ترتیب رابطه ای ناگسستنی مبتنی بر عشق و فداکاری میان مادر و پسر شکل گرفت. چه گوارا تحت مراقبت های دائمی مادرش ساخته و از دیگران متمایز شد. این تمایز به حدی زیاد بود که دوستان و آشنایان خانواده که او را از کودکی می شناختند از مشاهده تفاوت های رفتاری و فیزکی فاحش او با برادرها و خواهرهایش متعجب می شدند.
- این پسر مبتلا به آسم ساعات طولانی را در رختخواب صرف عشق سوزانش به مطالعه کتاب ها و ادبیات می کرد. او همه کتاب های کلاسیک کودکان را می بلعید: رمان های حادثه ای الکساندر دوما، رابرت لویی استیونسن، آناتول فرانس، جک لندن، ژول ورن، و امیلیو سالگاری. اما او همچنین سروانتس، آناتول فرانس، پابلو نرودا و اوراسیوکیروگا و نیز شعرای اسپانیایی ماچادو و گارسیالورکا را کشف کرد.
- چه گوارا تا آخر عمر خویش این ظاهر نامرتب و شلخته را حفظ کرد. مردی که جذابیت فیزیکی، لبخند و ژست هایش میلیون ها نفر را مسحور وی ساخت، هرگز کوچکترین اهمیتی به شیوه لباس پوشیدن خود نمی داد.
- او (چه گوارا) مردی بود که رهبری کردن در نبرد را دوست داشت. او همچنین دوست داشت که الگوی دیگران باشد. او هرگز به زیر دستانش نمی گفت بروید جلو و بجنگید، بلکه همیشه میگفت دنبال من بیایید و بجنگید.
- چه همکاری خود را با رهبر آینده کوبا به عنوان یک پزشک معمولی آغاز کرد، به عنوان یک خارجی آواره که هیچ تجربه نظامی و سیاسی قبلی نداشت. اما همین فرد طی زمان نسبتا کوتاهی مبدل به سومین چهره شاخص انقلاب حماسی کوبا شد.
- چه درباره سفرش به ژاپن نوشت: ‘ما باید همیشه به خاطر داشته باشیم که داشتن عزم و اراده در دنیای امروز اهمیتش بیشتر از داشتن مواد خام است. هیچ دلیلی وجود ندارد که کشور ما قادر به توسعه صنایع آهن و فولادش نباشد.’ از نظر چه راز موفقیت اقتصادی ژاپن در قدرت اراده مردم این کشور بود.
- من یکشنبه گذشته برای کار داوطلبانه رفتم و وقتم تلف شد! و در آنجا اتفاقی رخ داد که قبلا هرگز در حین کار داوطلبانه برایم رخ نداده بود: هر ۱۵ دقیقه یک بار به ساعتم نگاه می کردم تا ببینم ساعات کاری ام چه موقع به پایان می رسد تا بتوانم زودتر محل را ترک کنم، دلیلش هم این بود که این کار برایم بی معنا شده بود.
- آخرین حرف های چه گوارا قبل از اعدامش به این شرح بود: می دانم قصد کشتن مرا دارید، من نباید هرگز زنده به دست شما می افتادم. به فیدل بگویید که این شکست به معنای پایان یافتن انقلاب نیست، انقلاب در جای دیگری پیروز خواهد شد. به همسرم بگویید که این ماجرا را فراموش کند، دوباره ازدواج کند و شاد باشد، و مواظب باشد که بچه ها در تحصلاتشان موفق باشند. از سربازان جوخه تیرباران بخواهید که خوب هدف گیری بکنند.
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید