مروری بر زندگینامه ارنست همینگوی ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_one_full first min_height=” vertical_alignment=’av-align-top’ space=” margin=’0px’ margin_sync=’true’ row_boxshadow_color=” row_boxshadow_width=’10’ link=” linktarget=” link_hover=” padding=’20px’ padding_sync=’true’ highlight_size=’1.1′ border=’1′ border_color=’#919191′ radius=’9px’ radius_sync=’true’ column_boxshadow=’aviaTBcolumn_boxshadow’ column_boxshadow_color=’#000000′ column_boxshadow_width=’10’ background=’bg_color’ background_color=” background_gradient_color1=” background_gradient_color2=” background_gradient_direction=’vertical’ src=” attachment=” attachment_size=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=” mobile_breaking=” mobile_display=” av_uid=’av-3r1feh’] [av_textblock size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” id=” custom_class=” av_uid=’av-jkwv90be’ admin_preview_bg=’rgb(255, 255, 255)’] ارنست همینگوی (Ernest Miller Hemingway) یکی از نویسندگان صد رمان برتر جهان می باشد
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این هم صحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” ارنست همینگوی ” ، نویسنده آمریکایی و خالق اثر جاودانه “پیرمرد و دریا” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
مطلب پیشنهادی : آموزش نویسندگی
زندگی نامه ارنست همینگوی
ارنست همینگوی، نویسندهی بزرگ و نامدار جهان، در سال 1899 در شیکاگو دیده به جهان گشوده است. پدرش یکی از پزشکان حاذق روزگار خودش بوده است و مادرش یک خانهدار بوده است.
بنا بر آنچه روایت کردهاند، پدر و مادر او از دوران کودکی بسیار با یکدیگر مشکل داشتند. عمدهی این مشکلات نیز به این خاطر بوده است که مادر ارنست یک مذهبی بوده و پدر ارنست این مسئله را نمیپذیرفته است.
حتی دراینباره خود همینگوی نیز به نکاتی اشارهکرده است که میگوید: ” من در تمام طول کودکی خودم هیچگاه معنی آرامش را نفهمیدم.
یا اگر بخواهم بهتر بگویم، هیچگاه معنی آرامش در خانواده را نفهمیدم. چراکه همیشه پدر و مادر من با یکدیگر دعوا داشتند.
این دعواها هیچگاه تمامی نداشت و منم از این قضیه بسیار ناراحت بودم. این دعواها عمدتاً ریشهی اعتقادی و اخلاقی داشتند.
چون من مادرم یک مذهبی بود و پدرم یک پزشک بهروز و مدرن و این دو آبشان باهم توی یک جوب نمیرفت. “.
بهر طریق ارنست همینگوی یک دوران زندگی سخت را در کودکی پشت سر گذاشت و بسیاری از منتقدین بر این باورند که بیشتر نبوغ او در جریان همان غمها و تنهاییهای دوران کودکی ظاهر و پدیدار گشته است.
البته این مسئلهای است که بهکل بسیاری از نویسندگان مطرح جهان نیز با آن دستوپنجه نرم کردهاند.
اما بعد، کمی که همینگوی بزرگتر شد، این اختلافات خانوادگی که سابقاً تنها روی پدر و مادر او برقرار بود، حال روی او فرود آمد و بین تحصیل او و راه زندگی او نیز دوباره اختلافی بر سر راه خانوادهی او افتاد.
مادر او همانطور که گفتیم شخصیتی مذهبی بود و دوست داشت که پسرش نیز یکی از مذهبیان بشود و به کلیسا برود.
آنطور که خود همینگوی میگوید : ” مادرم دوست داشت من یک مذهبی بشوم و در کلیسا آواز بخوانم.
به زبان ساده مادرم از من یک خوانندهی کلیسا انتظار داشت که نشدم. “. اما پدرش به این کارها کاری نداشت و معتقد بود که پسر بچهها باید بیشتر از این مزخرفات، بازی کردن را بیاموزند.
او عاشق ماهیگیری بود و برای همین هم مدام با همینگوی به ماهیگیر میرفتند. کمکم عشق ماهیگیری در او نیز به وجود آمد.
او یک چوب ماهیگیری برای همینگوی درست کرده بود و با آن چوب ماهیگیری شروع به تمرین دادن او کرده بود. همینگوی ده ساله که شد، کاملاً با اصول شکار هم آشنا بود.
بلد بود تفنگ دست بگیرد، بلد بود نشانهگیری کند و حتی شکار کردن را بسیار عالی به ثمر میرساند.
مطلب پیشنهادی : کلاس نویسندگی
ارنست همینگوی، زمانی که ده ساله بود پا به مدرسه گذاشت و از وقتیکه پا به مدرسه گذاشت احساس کرد که در درسهایی که در مدرسه میخواند، ادبیات را بیش از همهی درسها دوست دارد.
او خودش نیز حتی دراینباره میگوید: ” یک چیزهایی در زندگی آدم نقش مهمی را ایفا میکنند و یکهو در خاطر آدم ماندگار میشوند.
ادبیات یکی از همان اتفاقات ناب در زندگی من است. من آن زمان عاشق حرکات و حرفهای معلم ادبیات ام شده بودم.
او وقتیکه دربارهی ادبیات صحبت میکرد، من واقعاً نمیدانستم که باید چکار کنم ازبسکه ذوقزده میشدم. احساس میکردم چیزی در درون من به جوش میآید.
احساس میکردم که چیزی در درون من شعر میخواند. داستان میگوید. این کششی که نسبت به ادبیات داشتم را جدا به هیچ درس دیگری نداشتم. این شد که من واقعاً ادبیات را دنباله کردم و خیلی زود هم در آن پیشرفت کردم. “.
ارنست همینگوی، از همان سالها که به ادبیات علاقهمند شد، شروع به نوشتن کرد. اولین محل ظهور نوشتههای وی، روزنامههای مدرسهی شان بود.
یک روزنامهای در مدرسهی آنها بود که به مسائل مختلف علمی، ادبی و … میپرداخت و همینگوی آن روزها شروع کرده بود در مورد ادبیات نوشتن و شعر میگفت و راجع به مسائل مختلف در حوزهی اندیشه مقالههای متعددی را به چاپ میرساند.
همینگوی بهجز نوشتههایی که در آن روزنامه به چاپ میرساند، نوشتههای دیگری را نیز به ثمر میرساند که این نوشتهها را جز به یکی دو دوست صمیمش به کسی دیگر نشان نمیداد.
دورهی دبیرستانش را در مدرسهی عالی اوک پارک به اتمام رساند. تا اینکه بهر حال بنا به نظر بسیاری از منتقدین در سال 1917 دورهی تحول او آغاز گشت. همینگوی در این سن تمام تلاشش را کرد که به ارتش برود و وارد ارتش شود.
چراکه آن زمان یکی از راههای خوشبختی اجتماعی آن بود که فردی وارد نیروهای نظامی شود و بتواند به کشور خویش کمک کرده و در جبهههای جنگ برای مردمش بجنگد.
همینگوی پسازاینکه ورود به ارتش پیدا کرد، بهموازات آن به جنگ رفت و از این کار یک حس میهنپرستی بسیاری در خود احساس میکرد.
در سال 1921 بود که همینگوی برای اولین بار در زندگی خویش طم عشق را تجربه میکند. او با دختری به نام هدلی ریچاردسون ازدواج میکند.
این دختر یکی از روزنامهنگاران برتر آن زمان بود و در همان سال که این دو با هم ازدواج میکنند با هم تصمیم میگیرند که به جنگ ترکیه و یونان بروند.
همینگوی پسازاین دوران تلاش میکند که ارتباطش را با دیگر نویسندگان بیشتر کند و او درنهایت با جیمز جویس یک رفاقت بسیار صمیمانه را ایجاد میکند.
جیمز جویس وقتیکه استعداد بالای همینگوی را در نوشتن کتاب میبیند، او را تشویق میکند به اینکه کتاب بنویسد و از او میخواهد که کتابهایش را به چاپ برساند.
همین باعث میشود که همینگوی نخستین کتابهایش را پس از تحریر به رشتهی تحریر دربیاورد. او اما در سال 1927 از همسرش هدلی جدا میشود.
او در این باره میگوید که : ” یک سری چیزهایی هست که به درون آدم مرتبط میشود و نمیتوان که آنها را آنطور که بایدوشاید بیان کرد. اما باید بگویم که از اول هم زندگی ما درست نبود.
هر دو خیلی با اشتراکات بسیار بالایی گام در مسیر زندگی گذاشتیم و این مسئله کاملاً برای ما واضح بود. اما من آدم فداکاری بودم و او دنبال بلند پروازیهایش بود. اینها بین ما جدایی میانداخت. “.
همینگوی بعدازاین ماجرا با خود عهد بست که دیگر ازدواج نکند، اما تنها چند ماه بعد او با زن دیگری آشنا شد و با او ازدواج کرد.
پولین نام زن دومش بود که در مجلهی ووگ کار میکرد. همینگوی در کنار تمام این ماجراها با چاپ قطعات مختلفی از شعرهایش توانست به یک شهرت روزافزون در زندگی خود برسد.
اما پس از مدتی مسائل مالی گریبان او را گرفتند. او در این باب نیز میگوید که : ” من نمیدانم چرا نویسندگی را نمیتوانم پشتوانهی خودم کنم.
من بهطور کلی نمیتوانم با زندگیم آن هم بهصورت یک نویسنده به لحاظ اقتصادی کنار بیایم. گ. اما بعد وی تصمیم میگیرد که کتابهای زندگی نامهای از نویسندگان آمریکایی بنویسد.
این کتابها نیز به اوج میرسند و او موفق میشود که به یک وضع مالی خوبی برسد. اما در سال 1940 باز هم از همسرش طلاق گرفت.
این دومین طلاق او بود. وی در سالی که طلاق میگیرد، تصمیم به نوشتن یک کتاب به نام ” زنگها برای که به صدا در میآیند ” میکند.
این کتاب به محض انتشار با اقبال بسیار خوبی روبرو میشود. او در همین بازهی شهرت بود که با زنی دیگر به نام مارتالوگن که او نیز یک نویسنده بود، ازدواج میکند.
این ازدواج، برای این دو چند سال بیشتر دوام نمیآورد و به کل نابود میشود. و این سومین همسری بود که طلاق میدهد.
اما چهارمین ازدواجش با مدت کمی بعد از طلاق سوم صورت میگیرد. او با زنی خوشگذران ازدواج میکند که ماری دالش نام داشت.
اما سن همینگوی که به میانه میرسد، اوضاع نویسندگی او نیز به کل تغییر میکند. متنهایش پختهتر میشوند و داستانهایش خواندنیتر به نظر میرسند. او در سال 1952 کتاب پیرمرد و دریا را مینویسند.
کتاب پیرمرد و دریا موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات میشود و این بهاری در عمر همینگوی به عنوان یک نویسنده بود که توانسته بود بزرگترین جایزهی ادبی تاریخ ادبیات دنیا را دریافت کند.
علت خودکشی ارنست همینگوی
وی اما در پایان عمر در سال 1961 در سالهایی که تمامی آنچه باید یک نویسنده در زندگی خود بهدست بیاورد را کسب کرده بوده است، از دنیا ناامید شده و به دلایل نامعلومی تفنگ خودش را دردهان میگذارد و با یک شلیک به زندگی خود خاتمه میدهد. مرگ او یکی از پر حاشیهترین مرگهای تاریخ ادبیات است.
آثار ارنست همینگوی
- مردان بی زن
- زندگی خوش و كوتاه فرانسیس مكومبر
- برف های كلیمانجارو
- فیستا
- وداع با اسلحه
- داشتن و نداشتن
- برای كه زنگ ها به صدا در می آید
- آنسوی رودخانه و میان درختان
- جزایری در جویبار
- سیلاب های بهاری
- مرگ پس از نیمروز
- تپه های سبز آفریقا
- جشن ناپایدار
- ستون پنجم
- آدم كش ها
- خورشید همچنان میدمد
- پیرمرد و دریا
- در زمان ما
- پرنده چیزی نمی برد
- كلبه سرخپوستان
- مردم در جنگ
- سه داستان و ده شعر
مروری بر آثار ارنست همینگوی
رمان مشهوری از ارنست همینگوی به نام کتاب پیرمرد و دریا معروف ترین اثر اوست یکی از صد کتاب یا همان صد رمان برتر دنیاست که در لیست کمپین مطالعاتی تیم استاد تیموری نیز قرار دارد. امیدواریم که حتما سری به این بخش بزنید و پا به پای ما برترین رمان های دنیا را مطالعه کنید. در ادامه بخش هایی از پیرمرد و دریا را با هم می خوانیم :
- صیادِ خوب زیاد هست، بعضی هاشان هم بزرگند. ولی تو فقط خودت هستی.
- هر روز روزِ تازه ای است. بهتر آن است که بخت یاری کند، ولی تو کارت را میزان کن. آن وقت اگر بخت یاری کرد آماده ای.
- اکنون اندیشه هایش را بارها به صدای بلند می گفت، چون کسی نبود که از شنیدنشان ناراحت شود.
- اگر آدم چیز خوبی را بر زبان بیاورد آن چیز ممکن است روی ندهد.
- هیچ کس نیست که به داد هیچ کداممان برسد.
- با زندگی باید ساخت. چاره ای جز این نیست.
- اگر گردباد باشد همیشه چند روز پیش تر نشانه های آن را در آسمان دریا می توان دید. پیرمرد باخود گفت که در خشکی نمی بینند، چون نمی دانند چه چیز را باید دید.
- آدم را برای شکست نساخته اند. آدم ممکن است از بین برود، ولی شکست نمیخورد.
- حالا وقتش نیست که ببینی چه نداری. ببین با آنچه داری چکار می توانی بکنی.
[/av_textblock] [/av_one_full][av_hr class=’full’ height=’25’ shadow=’shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’50px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’30px’ custom_margin_bottom=’30px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-jkwsj39t’ admin_preview_bg=”] [av_one_full first min_height=” vertical_alignment=” space=” custom_margin=” margin=’0px’ link=” linktarget=” link_hover=” padding=’0px’ border=” border_color=” radius=’0px’ background=’bg_color’ background_color=” background_gradient_color1=” background_gradient_color2=” background_gradient_direction=’vertical’ src=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=” mobile_breaking=” mobile_display=” av_uid=’av-cmlhq’] [av_heading heading=’شاید این ها را هم دوست داشته باشید’ tag=’h2′ style=’blockquote modern-quote modern-centered’ size=” subheading_active=” subheading_size=’15’ margin=” margin_sync=’true’ padding=’10’ color=” custom_font=” av-medium-font-size-title=” av-small-font-size-title=” av-mini-font-size-title=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” av_uid=’av-jq448lo5′ admin_preview_bg=”][/av_heading] [/av_one_full] [av_blog blog_type=’posts’ categories=’41’ link=’category’ blog_style=’blog-grid’ bloglist_width=” columns=’3′ contents=’title’ content_length=’excerpt_read_more’ preview_mode=’auto’ image_size=’portfolio’ items=’3′ offset=’0′ paginate=’yes’ conditional=” av_uid=’av-jq44aeem’] [av_two_fifth first min_height=” vertical_alignment=” space=” custom_margin=” margin=’0px’ link=” linktarget=” link_hover=” padding=’0px’ border=” border_color=” radius=’0px’ background=’bg_color’ background_color=” background_gradient_color1=” background_gradient_color2=” background_gradient_direction=’vertical’ src=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=” mobile_breaking=” mobile_display=” av_uid=’av-cmlhq’] [av_image src=’https://mohamadrezateimouri.com/wp-content/uploads/2019/10/mrtb2.png’ attachment=’24980′ attachment_size=’full’ align=’center’ styling=’circle’ hover=” link=” target=” caption=” font_size=” appearance=” overlay_opacity=’0.4′ overlay_color=’#000000′ overlay_text_color=’#ffffff’ copyright=” animation=’no-animation’ av_uid=’av-jkwrfss1′ custom_class=” admin_preview_bg=”][/av_image] [/av_two_fifth] [av_three_fifth min_height=” vertical_alignment=” space=” custom_margin=” margin=’0px’ link=” linktarget=” link_hover=” padding=’0px’ border=” border_color=” radius=’0px’ background=’bg_color’ background_color=” background_gradient_color1=” background_gradient_color2=” background_gradient_direction=’vertical’ src=” background_position=’top left’ background_repeat=’no-repeat’ animation=” mobile_breaking=” mobile_display=” av_uid=’av-7zngm’] [av_hr class=’invisible’ height=’45’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’50px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’30px’ custom_margin_bottom=’30px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-jkwsj39t’ admin_preview_bg=”] [av_textblock size=” font_color=” color=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” av_uid=’av-jkwrebve’ admin_preview_bg=”]
نویسنده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
[/av_textblock] [/av_three_fifth] [av_hr class=’invisible’ height=’25’ shadow=’no-shadow’ position=’center’ custom_border=’av-border-thin’ custom_width=’50px’ custom_border_color=” custom_margin_top=’30px’ custom_margin_bottom=’30px’ icon_select=’yes’ custom_icon_color=” icon=’ue808′ font=’entypo-fontello’ av_uid=’av-jkwsj39t’ admin_preview_bg=”] [av_comments_list av_uid=’av-bssym’]
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
من چطوری از شما تشکر کنم به خاطر این توضیح خوب در مورد این نویسنده؟