مروری بر زندگینامه جوسوئه کاردوچی ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-lb67hqja’ sc_version=’1.0′ admin_preview_bg=”]
[views]
[/av_textblock]
[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-190g11k’ sc_version=’1.0′]
جوسوئه کاردوچی (Giosuè Carducci)، نویسنده و شاعر ایتالیایی ، به تاریخ 27 ژوئیهی 1835 در توسکانی ایتالیا دیده به جهان گشود .
وی یکی از مفاخر ایتالیا محسوب می شود و برندهی جایزهی نوبل ادبیات است. جوسوئه در ایالت توسکانی در ایتالیا زاده شد .
سال های نخستین کودکی را در دهکده ای که پدرش پزشک آن بود، گذراند و افکار آزادی خواهی را از پدر کسب کرد . تحصیلات خود را در دانشسرای عالی شهر پیزا به پایان رساند و به تدریس اشتغال بافت .
در ۱۸۵۵ اولین اثر خود را که منتخبی از شعر هایش بود با عنوان چنگ توده مردم انتشار داد و از همان آغاز کار عقیده ضد مذهبی و ضد رمانتیک و تمایل به شعر و ادب یونان و روم عهد باستان را آشکار ساخت و اشعاری تحت تأثیر شاعران یونان باستان سرود .
در ۱۸۵۷ اولین دیوان را به نام قافیهها منتشر کرد که بعد ها آن را در دیوان آثار جوانی گنجاند و در آن از انحطاط ایتالیا و
ناتوانی در طرز فکری که بر اثر نفوذ در جریان ویران کننده یعنی رمانتیسم و مسیحیت بر آمده بود ،
انتقاد کرد و یگانه امید را در تجدید حیات فکری و معنوی و ادب سیاسی عهد باستان دانست .
کاردوچی در این اثر به طریقهای شخصی و پرهیاهو احساس میهن پرستانه ای پرشور و رؤیائی و سرانجام تمایل آشکاری به جدل پرخاشگری از خود نشان داده بود .
وی نویسندگان و شاعران باستان را نه تنها استادانی بزرگ می شمرد، بلکه آنان را تجسمی از کمال مطلوب بشری نیرومند می دانست که با طبیعت و دنیا هماهنگی داشت .
کاردوچی در ۱۸۵۹ ازدواج کرد و همین سال نشریه ادبی ایل پولینسیانو را بنیان نهاد که اگرچه دوامی نیافت، در شناساندن نقدهای ادبی و
آثار تحقیقی او بسیار سودمند واقع شد و براثر آن کرسی استادی قواعد معانی و بیان در دانشگاه بولونیا به او واگذار شد و
روز به روز بر شهرت او ازنظر شاعری و نقد ادبی افزوده گشت .
کاردوچی در عالم سیاست به اصول جمهوری خواهی و دموکراسی که رنگی ضد کاتولیکی داشت، معتقد بوده و
اندیشه های خود را در این زمینه در نوشته های بیشمار منثور و همچنین در دیوان تغزلی لویا گراویا بیان کرده است .
این دیوان شامل اشعاری است که میان سالهای ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۷ سروده شده و خود شاعر آنها را ثمرهی دورهای بحرانی دانسته است به
دورهای که از نظر سیاست ناکامی بافته و لزوم توجهش را به راه تازهای احساس کرده است ؛ همچنین دورهای که در
آن بحران ادبی در ایتالیا حکمفرما بوده، درنتیجه اشعار این دیوان با بدبینی بسیار شاعر آمیخته است .
سومین دیوان کاردوچی با عنوان چکامهها، اشعار سالهای ۱۸۶۷ تا ۱۸۷۹ را در بر دارد ، در وصف اوضاع سیاسی
زمان و به اقتضای وقایع خاصی که از لحن تلخ، تند و نیش دار یا تحریکآمیز برخوردار است و روح پرخاشگری شدید کاردوتجی را نمایان می سازد .
منظومه سرود به شیطان Inno a Satana منظومه معروفی است که هیجان فراوان برپا کرد .
کاردوچی بهوسیله این شعر خواسته است با ضربهای شدید مردم ایتالیا را از حالت تسلیم معنوی بیرون بکشد :
شیطانی که شاعر او را به یاری می خواند ، مظهر عقل و سرشت و تفکر آزاد و پیشرفت مغز بشری است که بهوسیله روحانیان طرد شده است .
منظومه از طرف یکی از دوستان کاردوچی بهسختی مورد انتقاد و حمله قرار گرفت و گفت که نمی توان بر این اثر به هیچ وجه نام شعر اطلاق کرد، بلکه هرزگی فکری است .
همه روشنفکران نیز عقیدهای مخالف کاردوچی و اشعارش ابراز داشتند، بخصوص کینه واقعی آنان هنگامی آشکار گشت
که کاردوچی ازنظر سیاست تغییر روش داد و به حکومت سلطنتی تمایل یافت .
چنانکه در ۱۸۷۸ منظومه معروف به ملکه مارگریتا را ساخت و به ملکه هدیه کرد ،
همین امر موجب اعتراض شدید کسانی کشت که او را شاعری جمهوری خواه می شناختند .
چهارمین دیوان بزرگ شعر کاردوچی با عنوان اوزان نو و تازه اشعار میان سالهای ۱۸۶۱ و ۱۸۸۷ را در بردارد .
این دیوان آرامش خاطر شاعر را نشان می دهد و شامل موضوع هایی است درباره طبیعت با جاذبه حزن انگیزش ،
اندیشه و روح شاعرانه عهد باستان با ایتالیای دوره رنسانس ، بهار و پائیز شاعرانه و عشق و موضوع های تازه که نام دیوان را تأیید می کند .
پنجمین دیوان چکامههای بربر شامل اشعار سالهای ۱۸۷۷ تا ۱۸۸۹ است و شاهکار کاردوچی به شمار میآید .
شاعر در این دیوان موفق شده است که صورت عروضی شعر باستانی را به ظریفترین و زیباترین شکل تازه در آورد و تکیه بر شدت اصوات را جانشین امتداد آن سازد.
این چکامهها که تلفیقی است از اصول تلفظ خاص شعر جدید با وزن عروضی شعر عهد باستان ،
صورتی انقلابی در عالم شعر به خود گرفت و کاردوچی را شاعری انقلابی معرفی کرد .
آخرین دیوان کاردوچی قافیهها و اوزان نام دارد که در ۱۸۹۹ و بعدها در مجموعه کامل اشعار به چاپ رسید .
اشعار باشکوه و پرقدرت این دیوان غروب عمر شاعر و وضع غمانگیز او را به هنگام پیری ، همراه
با احساس غربت و ملال منعکس می کند و در ضمن نشانه هایی از بازگشت او را به ایمان مذهبی نشان می دهد و
بهطور کلی برای بهتر شناساندن دورهای از زندگی شاعر بسیار سودمند است .
خطابه های رسمی و پرارزش اوست ، درباره بزرگان ادب و سیاست مانند پترارک ، بوکاتچو، ویرژیل، گاریبالدی و ران همچنین
اثری جدلی در دو جلد با عنوان اعترافات و جدلها که مقالههای او را از ۱۸۶۹ تا ۱۹۰۱ در بر دارد و
شخصیت کاردوچی را در جریان سال های پیروزی و تثبیت مقام ادبی نمایان می سازد و
در خلال آن لحظههای بسیار آشفته مبارزههای ادبی عصر را نشان می دهد .
از آثار مهم منثور کاردوچی درباره توسعه ادبیات ملی نو گردندان ادبیات در ایتالیا و مانند آن است .
کاردوچی با وجود آثار فراوان منثوری که درباره مظاهر اجتماعی و سیاسی و در معرفی اندیشه عصر خویش منتشر ساخته و در
همه آنها خود را نویسنده ای با اندیشه نوین معرفی کرده است ، بهعنوان شاعر
عالی مقام ایتالیائی شناخته شده و به همین مناسبت در ۱۹۰۶ به دریافت جایزه ادبی نوبل نائل آمده است .
کاردوچی در ۱۸۸۷ آثار کامل خود را به چاپ رساند .
در ۱۸۹۰ مقام سناتوری یافت و در ۱۸۹۹ به اولین حمله سکته ناقص دچار گشت ، در ۱۹۰۴ دنباله تدریس را
رها کرد و کتابخانه و خانهاش را فروخت و از آن پس با مستمری ای که از
طرف دستگاه حکومت دریافت کرد ، به زندگی ادامه داد تا ۱۹۰۷ که سال درگذشت او بود .
آثار شاعرانه کاردوچی مدت پنجاه سال ادبیات ایتالیا را تسخیر کرد و در نیمه دوم قرن نوزدهم آثاری بدیع بشمار آمد و
به سبب کمال قالب شعری و شور و تأثیر و هیجان فراوانی که در سراسر آنها وجود داشت ،
کاردوچی را شاعر رسمی ایتالیای عصر نوین ساخت . وی به تاریخ 16 فوریهی 1907 برای همیشه دنیا را بدورد گفت .
آثار جوسوئه کاردوچی
- قافیه ها
- جوانی
- لویا گراویا
- سرودی به شیطان
- چکامه ها
- ملکه مارگریتا
- اوزانی نو و تازه
- اوزان و قافیه ها
مروری بر آثار جوسوئه کاردوچی
کاردوچی ، شاعری پر ذوق و بسیار ماهر در فن شعر بود .
اکثر شعر های او بر روی مضامین آزادی خواهانه و وطن پرستانه تمرکز داشت . اما آنچه که این شاعر را در زمره ی بهترین شاعران ایتالیا و ادبیان جهان قرار داده است ،
ذکر این نکته است که وی در تمامی دورانی که به شاعری مشغول بود ،
در پی این مهم فعالیت کرد که بتواند ساختار شعر ایتالیایی را با نوگرایی به لحاظ فرم روبرو کند .
در واقع وی تمام تلاشش آن بود که بتواند بنیان شعر اروپایی و ایتالیایی را به سوی روزنه های تحول و گسترده تر شدن پیش ببرید .
این کار وی شاید ابتدا به امر موجبات تمسخر شدید منتقدین را فراهم می آورد .
اما وی با قرار دادن مضامینی که به غایت پر محتوا بودند و همگی در ستایش عشق و وطن سروده شده بودند ، توانست
کم کم ظرفیت های این گونه شعر را نشان دهد و با اقبال مردم و شعرای آن زمان روبرو شود .
وی به پاس فعالیت های گسترده اش در ایجاد یک انقلاب منظوم ، جایزه ی ادبی نوبل را نیز از آن خود کرده است .
در ادامه یکی از اشعار او را که ترجمه ی ابوالحسن هاشمی نژاد می باشد را با هم مطالعه می کنیم :
درختی که دست کوچکت را
به سوی آن دراز می کردی،
همان درخت اناربا برگ های سبز
وگلهای گلگون زیبا،
حالا میان باغ ساکت و متروک
سبزی را سراپا از سر گرفته است
وماه ژوئن با نور و گرمایش
به آن حیات دوباره می بخشد.
تو ای گل نهال وجود
پژمرده وخشکم
ای تنها و آخرین گل
حیات بی ثمرم ،
در دل خاک سرد آرمیده ای،
در دل خاک سیاه ؛
نه خورشید دیگرتورا شاد
ونه عشق دیگر تو را زنده می کند.
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-od2748′ sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید