چگونه ندای درون را از بیرون تشخیص دهیم ؟
فهرست محتوا مشاهده
به جرئت می توان گفت که علم روانشناسی نوین با اینکه یک علم کاملا مادی و منطقی است اما موضوع مورد مطالعه آن یعنی ؛روح و روان انسان؛ یک موضوع کاملا غیرمادی و متافیزیکی است .
یعنی قانونمند کردن و بیان علمی از چیزی کاملا فراعلمی. امروزه در علم روانشناسی ثابت شده که یک انسان خوشبخت انسانی است که از درون احساس خوشبختی کند.
منظور از ندای درون چیست ؟
منظور از درون یعنی وارد شدن به عمق عوامل روانشناختی مثل: طرز فکر رفتار و گفتار و حالات روحی مانند غم و شادی و…. که مجموعه ای به هم پیوسته است که در زبان عامیانه فقط از کلمه “درون انسان” استفاده میشود.
یکی دیگر از ویژگیهای متمایز علم روانشناسی نسبت به سایر علوم این است که یک انسان عادی شاید هیچوقت از علم شیمی که از ترکیب مواد بوجود میاید نتواند در زندگی شخصی خود و خوانواده اش استفاده کند
اصل مطلب این است علوم مادی همنطور که از اسمش پیداست فقط در اجسام و مادیات اثر میگزارد و شاید کوچکترین کمکی به درون انسان نکند اما علم روانشناسی بر گرفته از روان انسان است.
این انسان مهم نیست فیزیکدان باشد یا شیمیدان در حقیقت علمی است که به تمام انسان ها فارغ از نژاد رنگ و تفکر ارتباط مستقیمی دارد و برای تمام انسان ها قابل استفاده میباشد .
در علوم روانشناسی و انسان شناسی ساختار ذهن انسان به دو بخش تقسیم می شود :
ذهن انسان به دو قسمت ضمیر خود اگاه و ضمیر ناخوداگاه تقسیم نمیگردد بلکه در علم روانشناسی نقطه مقابل ضمیر خود اگاه یعنی ضمیر ناخود اگاه قرار دارد که در نگاه اول ممکن است که این دو در تضاد هم باشند. اما ما در این بحث به تافوت این دو و ارتباط انها با هم نیز میپردازیم.
ضمیر خوداگاه که همانطور که از اسمش پیداست ضمیر ارادی ما هست که منظور از اراده یعنی هر چیزی که من فکر و عمل میکنم که توسط ضمیر خوداگاه که در اختیار من است انجام میشود مانند : من امروز تصمیم میگیرم که صبح زود از خواب بیدارشوم و به حرکات نرمشی بپردازم
یا شما در حال مطالعه کتب مختلف درسی برای امتحان کنکور هستید که تمام این مطالب در ضمیر خوداگاه شما ثبت میشود و به خاطر همین است که شما به حافظه خود دسترسی دارید بله این کار ضمیر خود اگاه است .
اما ضمیر ناخود اگاه چیست ؟
قبل از این که به سوال اصلی پاسخ دهیم بیاییم تفاوت این دو ضمایر را بشناسیم
اگر از دیدگاه تاریخی به این مسئله نگاه کنیم میتوان فهمید که ضمیر ناخود اگاه قدمت بیشتری نسبت به ضمیر خود اگاه دارد و در گذر تاریخ ضمیر خوداگاه دیرتر شکل گرفته شاید برای شما عجیب باشد ولی این واقعیت است اگر به نوزادی که تازه از درون رحم مادر بدنیا امده را نگاه بکنید متوجه میشویم که این نوزاد اصلا دارای مفهومی به نام ضمیر خود اگاه نیست .
ضمیر باطن، شعور باطن یا ضمیر ناخودآگاه نامهای مختلفی است که برای اشاره به این سرچشمه قدرت درونیِ نامحدود مورد استفاده قرار میگیرد و به مفهوم ضمیر ناخودآگاه جمعی در اندیشه یونگ بسیاری نزدیک میشود. در این باره یونگ گفته است :
« این جنبه از ضمیر ناخودآگاه، بخشی مشترک همهی انسانها از اول خلقت تا پایان جهان است .» و همچنین گفته است : « از همین منبع است که بشر، خدایان و اهریمنان و این اندیشههای نیرومند عالی را ساخت، اندیشههایی که اگر نبودند بشریت هم نبود. »
یونگ معتقد بود که « ناهوشیار جمعی یا ناخودآگاه جمعی، منبع نامحدودی از آگاهی است که آگاهی همه انسانها و حتی غیر انسانها در آن متراکم است.
نیرویی عظیم که آگاهیها، خلاقیتها و زندگی انسان را هدایت میکند. او حتی خلاقیتهای دانشمندان را ناشی از ارتباط با ضمیر ناخودآگاه میدانست. »
شعور و آگاهیِ نهفته در ناخودآگاه جمعی، در قالب ایدهها و تصوراتی که با نیازهای زندگی و هشیاری شخصی رنگ گرفته است، تجلی پیدا میکند.
شعور باطنی یا ضمیر ناخودآگاه به طور خالص در دسترس ما نیست اما درگیر و دار زندگی با آن ارتباط پیدا میکنیم و این شعور پنهان را با بخش آشکار و ضمیر هوشیار خود درک میکنیم، از اینرو همیشه آگاهیهای ضمیر پنهان با هشیاری شخصی میآمیزد و به رنگ آن در میآید.
اما همین شعور باطنی و ضمیر ناهشیار، در بخش هشیار ذهن نیز تأثیر میگذارد و منشأ شکلگیری تصورات خاصی میشود.
ناخودآگاه جمعی منشأ زایش تصوراتی است که با کمک آنها جهان را ادراک میکنیم. نیرو و آگاهی از ضمیر ناهشیار میآید و صورتبندی آن در هشیاری انجام میشود.
ندای درون و چیزهای که درباره آن نمی دانستید
منبعی نامحدود از آگاهی و تجارب بشری و غیربشری در ناهشیار جمعی اندوخته شده است، که با این ذخایر، انسان جهان را میفهمد و با آن ارتباط برقرار میکند.
یونگ معتقد بود «بچه با آمادگی درک کردن مادر به شیوهای خاص متولد میشود. یعنی به صورت محبتآمیز و حمایتکننده پا به این دنیا می گذارد.»
یونگ این تصورات را کهن الگو یا صورتهای ازلی نامید و میگفت: «کهن الگوها نوعی استعداد ایجاد پیدرپی یک تصور یا تصورات اسطورهای مشابهاند و معمولا با تجربههای هوشیار افراد در هم آمیخته میشوند.
بنابراین معتقد بود که تعداد کهن الگوها به اندازۀ اشخاص و موقعیتهای معمول در تجربه انسان است.» .اما در میان آنها میتوان مواردی را مشخص کرد، که عمومیت و تأثیر بیشتری در زندگی انسان داشتهاند.
درتولد تمام حرکات و رفتار یک کودک تحت کنترل ضمیر ناخوداگاه اوست.
البته تمام این موضوع نیست جالب بودن این موضوع زمانی است که با بالا رفتن سن نوزاد ضمیر ناخوداگاه هم کم کم قدرت تسلط بر اراده انسان را از دست میدهد و ضمیر خوداگاه جای او را میگیرد در مثالی ساده : بچه در سن پایین نمیتواند کنترلی بر دفع ادرار و مدفوع خود داشته باشد اما هر چه سن او به سمت رشد کردن برود او بیشتر بر بر بدن خود اراده پیدا میکند
ضمیر ناخوداگاه از نظر دیدن و بینایی کور میباشد یعنی هر چیزی که شما جلوی خود ببینید توسط ضمیر خوداگاه شما صورت میگیرد .
بعنوان مثال فرض کنید به مغازه میوه فروشی می روید تا چند کیلو نارنگی و پرتقال بخرید .پس از خرید وقتی به اتومبیلتان بر می گردید همسرتان می پرسد راستی لیمو شیرین هم داشت؟
شما پس از مکث نسبتاً طولانی می گویید راستش نمی دانم. اصلاً توجه نکردم حتماً داشته.
باید بروم ببینم. وقتی برای بار دوم به همان مغازه می روید، متوجه می شوید که جعبه پرتقال و نارنگی قرار داشته است، ولی شما به دلیل این که مثلاً به آن احساس نیاز نمی کرده اید آن را به اصطلاح ندیده اید.
آیا چشم شما واقعاً وظیفه خود را که همان دیدن باشد انجام نداده است؟
مسلماً چنین چیزی قابل پذیرفتن نیست. زیرا نگاه شما در هنگام جست و جوی نارنگی و پرتقال ،حتماً چندین بار از روی لیموها نیز عبور کرده است .
با وجود این متوجه لیموها نشده اید .توجیهی که امروزه از این مطلب می کنند چنین است که ذهن ما دارای صافی یا فیلتر خاصی است(در رواشناسی به این فیلترها شبکه یا صافی یا فیلتر ذهنی – (RAS: reticular activating system می گویند ) که تنها تصویرهای معینی می توانند از آن عبور کنند و تا چیزی از این صافی نگذرد قادر به درک آن نخواهیم بود .
یعنی کافی نیست که چیزی در معرض دید ما قرار گیرد تا آن را ببینیم یا در حقیقت متوجه آن شویم.
البته برخی معتقدند که میتوان با تمرینهایی این ضمیر را دارای دید بصری کرد تا الان حتما روایتهایی را از کتب مذهبی و یا شفاهی از علمای بزرگ اسلام شنیده اید که میگویند فلان شخص عارف دارای دیدن حقایق وجودی انسان است .
این نمونه ای از باز شدن چشم ضمیر ناخود اگاه است که البته به این سادگی ها که توضیح داده ایم باز نمیشود و شخص باید به مرتبه ای از نفس و پالایش روح خود برسد که بتواند به همچین ویژگی دست یابد.
ضمیر ناخوداگاه فقط زمان حال را متوجه میشود اما خوداگاه گذشته وحال و اینده را مد نظر قرارداده است .
شاید به همین دلیل است که اکثر کارشناسان جذب و افراد موفق یکی از صحبتهای همیشگی شان این است که همیشه در زمان حال زندگی کنید.
عملکرد ضمیر ناخود اگاه غیر ارادی است مثل : تنفس . ضربان قلب و پلک زدن چشم و…. اما ضمیر خوداگاه ارادی است .این مطالب فقط بخش کوچکی از تفاوت های این دو ضمیر است که تا الان متوجه مهم بودن ضمیر ناخود اگاه شده باشد .
اما تعریف ضمیر نا خود اگاه : همانطور که در تفاوت این دو ضمیر اطلاعاتی بدست اورده اید و اما تعریف کلی ضمیر نا خود اگاه ضمیری است که :
انسان هیچ کنترلی روی ضمیر ناخودآگاه خود ندارد و از طریق احساسات بر روی ضمیر خود اگاه کنترل دارد.
درست است که نوزاد در ضمیر ناخوداگاه خود غرق شده است و با بالا رفتن سن کنترل این ضمیر بر اراده انسان کم میشود اما در همین مدت که ضمیر خود اگاه شکل می گیرد دستوراتش رااز ناخود اگاه میگیرد.
درست مانند یک برنامه نویسی که یک هوش مصنوعی را برنامه ریزی میکند .
هر چیزی که ضمیر خود اگاه ارادی شما شکل گرفته مثل نوع صحبت کردن و کلماتی که شما در صحبت هایتان به کار می برید یا نوع فرهنگ و طرز فکری که که شما از زندگی دارید تماما توسط ضمیر خوداگاه شما کنترل میشود از قبل در ضمیر ناخود اگاه شما کنترل میشود از قبل در ضمیر ناخود اگاه شما شکل گرفته و ضمیر ناخود اگاه ان را به ضمیر خود اگاه منتقل کرده است
بگزارید با یک مثال شروع کنیم :
اگر در نیمه های شب شما فیلم ترسناکی را ببینید در حقیقت ضربان قلب شما بیشتر از حالت عادی میشود و بدن شما به سمت گرم شدن و یک استرسی را به شما وارد میکند که اصطلاحا ترس وجود شما را گرفته است
اما در واقعیت هیچ خطری شما را تهدید نمیکیند البته به این معنا نیست که شما ادم ترسویی هستید در واقع علت اصلی اینه که ضمیر ناخوداگاه شما بین واقعیت و تخیل هیچ تفاوتی قائل نیست این یعنی هرچیزی که شما به ان فکر کنید
و یا انتظارش را بکشد ضمیر نا خود اگاه شرایط فیزیکی و ذهنی شما را جوری تنظیم میکند که این مسئله برای شما به واقعیت تبدیل گردد .
جالبی این موضوع زمانی است که یکی از قوانین جذب این نکته را به ما یاد اوری کیند که انرژی کائنات فرق بین تصور و واقعیت را نمیفهمند و به هر چیزی که فکر کنید همان اتفاق می افتد و یا حداقل شرایط همان اتفاق برای شما می افتد.
در همین باره دکتر ؛بروس لیپتون؛ یک اصل اساسی به نام ؛فرمول جادویی رویاها؛ در آموزه های خود بیان کرده است .
او می گوید :ذهن ناهشیار میلیون ها برابر قوی تر از ذهن هوشیار است. اگر ذهن ناهوشیار با خواسته های ذهن هوشیار ناهماهنگی نداشته باشد هیچ مسئله ای نیست، چون در این شرایط قانون جذب به صورت خودکار عمل می کند و هیچ نیازی نیست کاری کنید که قانون جذب را در زندگیتان خلق کنید
اما اگر این ۲ ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه شما با یکدیگر هماهنگ نباشد، قانون جذب هیچ تاثیری ندارد. برای مثال شما آگاهانه می خواهید که حسابتان پر از پول باشد و با تکرار عبارات تاکیدی سعی می کنید
این حس را به وجود بیاورید اما اگر در ذهن ناخودآگاه شما این عقیده وجود داشته باشد که شما لایق آن همه پول نیستید، هرگز ثروتمند نمی شوید.
ذهن ناخودآگاه شما شبیه یک ضبط صوت عمل می کند و همیشه تمایل دارد که موزیک های قدیمی تان را پخش کند؛
به خصوص همان ترانه هایی که از دوران کودکی والدین بارها و بارها برایتان تکرار کرده اند. شما ترانه های ضبظ صوت ذهنی تان را در ۶ سال اول زندگی با جملات منفی پر کرده اید.
جملاتی مانند:
«تو به اندازه کافی خوب نیستی» «تو لیاقتش را نداری» یا «آدم های دیگر بهتر از تو هستند و تو مجبوری بهتر از دیگران باشی» و…
چه این پیام ها مستقیم به شما رسیده باشد چه غیرمستقیم، بعد از سال ها که در چنین موقعیت های مشابهی قرار می گیرید آن نوارها دوباره تکرار می شود و مشکل اینجاست؛
شما روی نواری که در حال پخش است عباراتی دقیقا مخالف را به زبان می آورید و در این حالت هیچ نتیجه ای دریافت نخواهید کرد.
شما خودتان را فریب داده اید که فرد مثبتی هستید، چون در تمام لحظاتی که در حال تکرار جملات مثبت و تصویرسازی برای رؤیاهایتان هستید، نوار منفی ضبط صوت ذهن ناهوشیارتـــان درحال پخش ترانه های ناامیدکننده و دلسردکننده است.
در مقالات پیشین ما با روشن ساختن جایگاه تفکر و سیر تغییر انسان از گذشته تا حال و همچنین تبیین جایگاه قانون جذب و تطابق آن با آموزه های وحیانی ادیان آسمانی مخصوصا دین مبین اسلام در بستر قرآن و احادیث و پاسخگویی به اشکالات وارد شده از این جایگاه سعی کردیم شما را با منطقی برتر و قلبی مطمین تر همراه کنیم .
همچنین ما از منظر علوم بشری و روانشناسی به اثبات قانون جذب پرداختیم .
مشخص شد که این آموزه ی الهی از نگاه تیزبین علم نیز مبرا از انحراف و اشتباه می باشد . در مقاله بعدی به معرفی کامل و تمرین های عملی برای جاری ساختن قانون جذب در زندگی می پردازیم .
سوالات متداول در خصوص چگونه ندای درون را از بیرون تشخیص دهیم
۱- منظور از ندای درون چیست ؟
منظور از درون یعنی وارد شدن به عمق عوامل روانشناختی مثل: طرز فکر رفتار و گفتار و حالات روحی مانند غم و شادی و…. که مجموعه ای به هم پیوسته است که در زبان عامیانه فقط از کلمه “درون انسان” استفاده می شود .
یکی دیگر از ویژگیهای متمایز علم روانشناسی نسبت به سایر علوم این است که یک انسان عادی شاید هیچوقت از علم شیمی که از ترکیب مواد بوجود میاید نتواند در زندگی شخصی خود و خوانواده اش استفاده کند اصل مطلب این است علوم مادی همنطور که از اسمش پیداست فقط در اجسام و مادیات اثر میگزارد و شاید کوچکترین کمکی به درون انسان نکند اما علم روانشناسی بر گرفته از روان انسان است .
۲- ضمیر ناخود اگاه در اندیشه یونگ چیست ؟
مفهوم ضمیر ناخودآگاه جمعی در اندیشه یونگ بسیاری نزدیک میشود. در این باره یونگ گفته است : « این جنبه از ضمیر ناخودآگاه، بخشی مشترک همه ی انسان ها از اول خلقت تا پایان جهان است .» و همچنین گفته است : « از همین منبع است که بشر، خدایان و اهریمنان و این اندیشههای نیرومند عالی را ساخت، اندیشههایی که اگر نبودند بشریت هم نبود. »
دوست دارید نویسنده شوید ؟
کپسول جامع نویسندگی پیشنهاد ماست
صفر تا صد نویسندگی ۲۳ جلسه آموزش تخصصی در حوزه نویسندگی
نویسنده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
مطلب خوبی بود
درود شایان عزیز
سپاس از ارسال دیدگاهتان