ما قصد داریم مقاله محمد علی سپانلو و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید را به دو مدل متنی و صوتی برای راحتی کار شما عزیزان در اختیار تان قرار دهیم
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
محمد علی سپانلو و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” محمد علی سپانلو ” ، شاعر ایرانی و خالق کتاب ” رگبار ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه
محمد علی سپانلو در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد. وی دوره دبستان و دبیرستان را در تهران به پایان برد وارد دانشگاه تهران شد و در رشته حقوق فارغالتحصیل شد.محمدعلی سپانلو شاعر، منتقدادبی، مترجم، بیش از ۵۰ جلد کتاب در زمینههای شعر و داستان و تحقیق، به صورتِ تالیف و یا ترجمه، منتشر کرده است.بسیاری از آثار او به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه، هلندی، عربی، و سوئدی ترجمه شده است.سپانلو از معدود شاعران و نویسندگانِ ایرانی است که در دنیایِ ادبیات غرب نیز شناخته شده است و توانسته است نشان شوالیهٔ نخلِ آکادمیِ فرانسه (بزرگترین نشانِ فرهنگی کشور فرانسه) و جایزهٔ ماکس ژاکوب (بزرگترین جایزهٔ شعر فرانسه) را دریافت کند وی در سال ۱۳۸۲ در مراسمی با حضور هنرمندان ایرانی و هنر دوستان فرانسوی در منزل سفیر فرانسه در تهران نشان نخل آکادمیک را دریافت کرد..سپانلو جدا از سرودن شعر ، در عرصههای دیگری چون قصه نویسی، پژوهش و بررسی و ترجمه نیز صاحب چندین اثر است. محمد علی سپانلو شاعر بلند آوازه ی ایرانی در ۲۱ اردیبهشت ماه سال ۹۴ بر اثر بیماری ریوی و تنفسی جهان فانی را بدرود گفت و در خاک آرام گرفت.
آثار
مجموعه اشعار
- آه … بیابان
- خاک
- رگبارها
- پیادهروها
- سندباد غایب
- هجوم
- نبض وطنم را می گیرم
- خانم زمان
- ساعت امید
- خیابان ها , بیابان ها
- فیروزه در غبار
- پاییز در بزرگراه
- ژالیزیانا
سایر تالیفات
- مردان(مجموعه ۵ قصه)
- بازآفرینی واقعیت : مجموعه ۲۷ قصه از ۲۷ نویسنده معاصر ایران
- نویسندگانِ پیشروِ ایران (تاریخچه رمان، قصه کوتاه ، نمایشنامه و نقد ادبی در ایران معاصر)
- چهار شاعرِ آزادی : جستجوی در سرگذشت و آثار عارف , عشقی, بهار , فرخی یزدی
- تعلق و تماشاهزار و یک شعر (آنتولوژی شعر نو فارسی در قرن بیستم)
ترجمه
- در محاصره
- عادلها
- کودکی یک رئیس
- دهلیز و پلکان
- آنها به اسبها شلیک میکنند (هوراس مک کوی)
- مقلدهاکودکان
- امیر حمزه صاحب قران و مهتر نسیم عیار
- سفرهای سندباد بحری
مروری بر آثار و اندیشه ها
سپانلو یکی از ارزنده ترین شاعران معاصر ایران بوده است. سپانلو زبانی مستقل داشته و شعرهایش به گفته ی منتقدین گذار از احوالات انسانی و شرح آشوب های ذهنی ، امضای کاری سپانلو و شعرهایش بوده است. سپانلو زبانی سخت خوان داشت. در اشعارش از کلمات بسیار مبهمی استفاده می کرد و روایت شخصی و خاص خودش را از یک کلمه در هر شعر ، بیان می کرد. این کلمات گاه حتی از زبان عربی بود و این مر بر پیچیدگی شعر های او می افزوده است.دغدغه ی اصلی سپانلو جدال با درگیری های مربوط به مدرنیته و بشر امروزی است. از این رو سپانلو همیشه این نکته را مد نظر قرار می داده است که زبان شعرش را نیز به مانند درگیری های روزمره ی مردم و آنان که درگیر تکنولوژی هستند ، سخت خوان و دیر فهم کند تا از نظر فرم نیز با محتوا در یک موقعیت همسان ساخته قرار گیرد.سپانلو عمدتا شعر نو و سپید می گفت ؛ اما این اشعار آنچنان از سطح بالایی برخوردار بوده اند که نظیر آنان گاه در غزل های ایرانی ( به لحاظ ارزش) نیز یافت نمی شده است.دیدگاه منتقدین ادبی در باب شعرهای سپانلو نیز به همین منوال است. آنها غالبا معتقد بر آنند که : “شعر سپانلو عمدتا شعر فرم و پرداختن به جلوه های صوری کلام است . و او در این راه در زمینه های گوناگون دست به تجربه زده است . از جمله ی این تجربیات تلفیق فضاهای زندگی قدیمی با زندگی امروزی است که در نهایت قصد بر آن است که با این کار تصاویری از تمدن و دنیای صنعت به دست دهد. اما گاه این تصاویر دور از ذهن و اغلب تجربه نشده به نظر میرسد و احساس ساختگی بودن تصاویر و پیچیدگی مصنوع و سردرگمی را در خواننده ایاد میکند . او با کار گرفتن کلمات پرطمطراق و برخی اصطلاحات تاریخی و افسانه ای و محلی همیشه به دنبال فضاهای خاصی در شعر میگردد.”. سپانلو در یک نگاه کلی شاعری اجتماعی بود و فضای شعرهایش در کوچه خیابان های محل زندگی اش تهران گره خورده بود.
در زیر سه نمونه از بهترین شعرهای محمد علی سپانلو را با هم مرور می کنیم :
“گل یخ”
با شاخه ی گل یخ
از مرز این زمستان خواهم گذشت
جایی کنار آتش گمنامی
آن وام کهنه را به تو پس می دهم
تا همسفر شوی
با عابران شیفته ی گم شدن
شاید حقیقتی یافتی
همرنگ آسمان دیار من
شهری که در ستایش زیبایی
دور از تو قهوه ای که مرا مهمان کردی
لب می زنم
و شاخه ی گل یخ را کنار فنجان جا می گذارم
چیزی که از تو وام گرفتم
مهر تو را به قلب تو پس می دهم
آری قسم به ساعت آتش
گم می کنم اگر تو پیدا کنی
این دستبند باز شد اینک
از دست تو که میوه ی سایش به واژه هاست
“نفس”
من در نفس تو رمزها یافته ام
من با نفس تو زندگی ساخته ام
من در نفس تو یافتم مکیده ای
با خون ترانه ی تو در رگ هایم
درخشک ترین کویر بی باران
من در نفس تو خرم آبادم
وقتی دو کبوتر حرم را دیدم
در قرمزی نوک هاشان می شکفند
پنهان کردم در نفس تو گنج هایم را
در ژرف ترین خواب تو اسرارم را
پنهان ز تو ، آهسته امانت دادم
من در نفس تو رود را پوییدم
بازیچه ی موج
از راه تنفس دهان با تو
از غرق شدن به زندگی برگشت
هر بازدم تو روح رؤیای من است
محرابه ی آتشکده در بوسه ی تو
من آتش را به بوسه برگرداندم
خاکستر بوسه را به آهی کوتاه
تا با نفس تو مشتبه گردد
در راسته ی عطر فروشان ، امشب
در بین هزار شیشه ی مشک و گلاب
می پرسم
دستمال عطر آگینی از نفس او چند ؟
“گل”
و گل همان گل است
کسی که هدیه فرستاد همان مسافر نیست
مسافری که حوصله می کردی از حدیث سفرهایش
و با دهانش ، حلقه های نوازش
به انگشت التماس تو می بخشید
و گل همان گل است ، ولی این بار
رفیق بی فاصله ای هدیه می دهد
که سرگذشتش بی ماجراست
چراغ همسایه در آن طرف کوچه
به شیشه های تو چشمک زد
و تو همان تویی
فقط زمستان نیست
که در برودت آن فرصت مقایسه نداشته باشی
و هدیه را
بدون رقابت ، بدون سبقت ، بدون شک
بپذیری
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.