ما قصد داریم مقاله میلان کوندرا و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید را به دو مدل متنی و صوتی برای راحتی کار شما عزیزان در اختیار تان قرار دهیم
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
میلان کوندرا و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” میلان کوندرا ” ، نویسنده ی فرانسوی و خالق کتاب “انسان ؛ بوستان پهناور ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه
” میلان کوندرا ” در ۱ آوریل ۱۹۲۹ متولد شد . او در خانواده ای متوسط اما با فرهنگ بالا بزرگ شد . پدرش پیانیست بود و درسال های ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۱ رئیس آکادمی موسیقی برنو بود .میلان به موسیقی علاقه بسیاری داشت و این علاقه در رمان شوخی آشکار است . او از ۱۴ سالگی سرودن را آغاز کرد و در ۱۷ سالگی به حزب کمونیست پیوست . او در ۱۹۴۸ به تحصیل در رشته ادبیات و زیبایی شناسی در دانشگاه چارلز پرداخت . اما بعد از مدتی به دانشکده فیلم منتقل شد . در ۱۹۵۰ از حزب اخراج شد و تا شش سال اجازه ورود به حزب نداشت . اولین مجموعه شعرش در ۱۹۵۳ با نام ” انسان ؛ بوستان پهناور ” منتشر شد . شعر بلند ” ماه می گذشته ” در ۱۹۵۵ به چاپ رساند و بعد از آن آخرین مجموعه شعرش به نام ” تک گویی ” را در ۱۹۵۷ منتشر کرد . او در ۱۹۶۰ به آموزش ادبیات در دانشکده سینما مشغول شد . نمایشنامه مالکان کلیدها ( نمایانگر ترس و خشونت هنگام استیلای آلمان ) یک سال بعد از آن منتشر شد . او از ۱۹۵۸ به مدت ۱۰ سال ده داستان به نام عشق های خنده دار نوشت . او در ژوئن ۱۹۶۷ در مجلس چهارم نویسندگان سخنرانی معروفی جهت آزادی بیشتر نویسندگان انجام داد . شوخی اولین رمان او در ۱۹۶۷ منتشر شد . در این اثر داستان از زبان چند راوی روایت می شود . او در اوت ۱۹۶۸ نامش در لیست سیاه قرارگرفت و کتاب هایش ممنوع و از دانشکده سینما اخراج شد . او در این مدت از طریق نوشتن طالع بینی امرار معاش کرد ، این طالع بینی ها سپس بسیار مشهور شدند . او در کتاب خنده و فراموشی به سرنوشت خود اشاره کرد . در ۱۹۷۳ رمان زندگی جای دیگری است منتشر کرد . در ۱۹۷۵ کتاب خنده و فراموشی را نوشت ؛ این اثر ترکیبی از یک رمان ، مجموعه ای داستان کوتاه و تفکرات نویسنده است . محبوب ترین اثر خود کتاب سبک تحمل ناپذیر هستی را در ۱۹۸۴ را منتشر کرد . با وجود اینکه او معتقد است رمان هایش برای فیلم مناسب نیستند چهارسال بعد به عنوان مشاور به فیلیپ کافمن کمک کرد از روی این اثر فیلمی با همین نام ساختند . در ۱۹۹۰ کتاب جاودانگی را که اثری فلسفی بود منتشر کرد . او نیز رمان های آهستگی (۱۹۹۵) ، هویت (۱۹۹۷) و جهالت (۲۰۰۰) و مقاله های هنر رمان (۱۹۸۶) ، وصایای تحریف شده (۱۹۹۳) و پرده (۲۰۰۵) را به چاپ رساند .
آثار
- مجموعه داستان
- عشقهای خندهدار
- دون ژوان
- رمان
- مهمانی خداحافظی
- والس خداحافظی
- زندگی جای دیگریست
- کتاب خنده و فراموشی
- بار هستی
- جاودانگی
- آهستگی
- هویت
- جهالت
- جشن بی معنایی
- کلاه کلمنتیس
- وصایای تحریفشده
- شعر
- انسان ؛ بوستان پهناور
- درام
- ژاک و اربابش
- هنر رمان
مروری بر آثار و اندیشه ها
میلان کوندرا را نویسنده ی جلوه های پنهان زندگی خوانده اند. او بسیار انسان گوشه گیری بود اما این گوشه گیری او هیچگاه او را از دل جامعه ی خویش غافل نکرد. او همیشه سعی داشت که با جامعه بطور ناملموس در ارتباط باشد و از دل جامعه سخن بگوید. این یکی از برتری های آشکار نوشته های میلان کوندرا بوده است. او در انتخاب شخصیت های داستانی نیز بسیار هوشیار و سنجیده عمل می کرد. رمان های او فاقد قهرمان و سوپر قهرمان بودند و همگی از جنس مردمان عادی بودند. میلان کوندرا معتقد بود ، کتاب ها تنها ناگفته ها را به گفته ها تبدیل می کنند. از این رو کتاب های او بسیار سرشار از ناگفته های زندگی او بوده است. این ناگفته ها به مرور زمان در قالب گفتارهای فلسفی شکل گرفته و خود را بدین شکل در قالب رمان ها جای دادند.رمان های معروفی از او در جهان منتشر شده است اما از میان آنان می توان به رمان بار هستی اشاره کرد. این رمان یکی از پرفروش ترین رمان های او هم در ایران و هم در سرتاسر جهان است. درون مایه ی این رمان ، تجمیعی از بخش بخش افکار میلان کوندرا در سرتاسر عمر نویسندگی او می باشد.اگر بخواهیم به شناخت این رمان دست بزنیم نخست باید از بن مایه های داستانی آن بگوییم. این رمان همانطور که در تمام آثار میلان کوندرا می توان مشاهده کرد به موضوع بشریت و هستی بشر می پردازد. در نگاه کوندرا بشریت و هستی بشر جایگاه ویژه ای داشته است.او هستی بشر را در دل احساسات اعم از عشق و سختی و رنج تا … به تصویر می کشد.در این رمان نیز چون دیگر آثار میلان کوندرا می توان نقشی از تمامی رنج دیدگان جامعه دید. دیگر منظره و افقی که در کارهای میلان کوندرا بسیار مشاهده می شود نگرش های سیاسی اوست. او بسیار به این نگرش ها وابسته بود و تمامی شخصیت های داستان او نیز به نحوی درگیر این تفکر سیاسی به پیش می رفتند. این ها همه باعث شد که میلان کوندرا حتی در بازه هایی از عمر خویش به یک انزوای بی پایان فرور فته و در آن دچار رنج های فراوان شود. از زندگانی میلان کوندرا تنها در حد چند پاراگراف زندگی نامه موجود است و بس. او انسانی بود به شدت درونگرا و این انزوای درونی او تمامی درهای آگاهی را به سوی مخاطبان او بسته است.آنچه ما از او به دست داریم و بر طبق آن کوندرا را می شناسیم ، پاره ای از نوشته های شخصی و آثار ادبی اوست. در زیر بخشی از این نوشته های شخصی را با هم مرور می کنیم.
“در حقیقت، زیستن” این عبارتی است که کافکا در دفتر خاطرات با یکی از نامه هایش نوشته است. فرانز دقیقا چیزی به خاطر نمی آورد که آنرا کجا دیده، ولی فریفته ی آنا شده بود. معنای در حقیقت زبدستی چیست؟ به سادگی می توان یک معنی منفی از آنه ارائه داد: دروغ نگفتن، پنهان کاری کرده، و هیچ چیز را مخفی نکردن، “در حقیقت زیستن” است. از وقتی با سابیتا آشنا شده در دروغ زندگی می کند…. دروغ گفتن و پنهان کاری او را سرگرم می کند زیرا هرگز اینکار را نکرده است. به نظر سابینا در حقیقت زیستن به خود و به دیگران دروغ نگفتن تنها در صورتی امکان پذیر است که انسان با مردم زندگی نکند. به محض اینکه بدانیم کسی شاهد کارهای ماست، خواه ناخواه خود را با آن چشمان نظاره گر، تطبیق می دهیم، و دیگر هیچیک از کارهایمان صادقانه نیست. با دیگران تماس داشتن و به دیگران اندیشیدنا، در دروغ زیستن است. سابینا بر این باور است که هر کس که خلوت انس خویش را از کف می دهد، همه چیزش را باخته است و کسی که با کمال رشته از آن چشم پوشی می کند، ولی بیش نیست. بدین ترتیب سابینا از اینکه باید عشق خود را پنهان سازد رنج می برد. بالعکس، این تنها راهی است که به او امکان می دهد در حقیقت” زندگی کند. اما فراتر اطمینان دارد که سرچشمه ی هر دروغی در تفکیک زندگی به دو جوره ی خصوصی و عمومی نهفته است: ما همان آدمیزادی که در حوزه ی خصوصی نشستیم در زندگی عمومی نیستیم. به نظر فرانز، “در حقیقت زیستن” از میان برداشتن مرز میانه زندگی خصوصی و عمومی است. او با کمال میل گفته ی آندره برتون را نقل می کند که می گوید بهتر است در یک خانه ی شیشه ای زندگی کنیم، جایی که هیچ چیز پوشیده نیست و همه چیز از همه به نگاه ها آشکار است”.
فرازی از نوشته های میلان کوندرا
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.