انضباط اجتماعی

انضباط اجتماعی
امروز انضباط اجتماعی از سلسله آموزش های مدیریت کسب وکار را مورد بررسی قرار دهیم
انضباط اجتماعی چیست؟
نظم تمام گستره زندگی فردی و اجتماعی ما را فرا می گیرد و مختص یکجا و یک زمان نیست. در همه زمان ها و در همه مکان ها باید نظم رعایت شود یعنی همه چیز در سر جای خودش قرار گیرد و هر کاری در موقع مشخص خود انجام شود.
جهت اینکه هیچ تخلفی در جامعه صورت نگیرد باید افراد امور اجتماعی خود را در چارچوب قوانین و مقررات و شرع و عقل انجام دهند.
آیا در اسلام از نظم سخنی گفته شده است یا نه؟
دراین مورد علامه محمد تقی جعفری می گوید:
« با جرئت مي توان گفت: آن اندازه كه اسلام به نظم زندگي اهميت داده است، در هيچ مكتب و ملتي مشاهده نمي شود; به اضافه آيات كريمه قرآني و احاديث معتبر كه به حد لازم و كافي با اشكال گوناگون، دستور به مراعات نظم و قانون زندگي داده اند»
از این سخن این نکته دریافت می شود نظم و انضباط یکی از مهم ترین اصول دین اسلام است.
با توجه به طبیعت جهان هستی و زندگی عادی خود در می یابیم که همه چیز، از آفرینش انسان گرفته تا زندگی موجوداتی مثل مورچه که بصورت اجتماعی زندگی می کنند بر پایه نظم خاصی صورت گرفت است.
در اسلام چگونگی روابط بسیاری از مسایل و موضوعات بیان و تعریف شده است.
مثلا در زمینه روابط اجتماعی که منجر به ایجاد نظم و انضباط اجتماعی می شود، از روابط در سطح کوچک مثل رابطه بین دوفرد در نهاد خانواده و روابط ميان همسران، والدين و فرزندان، همسايه ها و خويشاوندان گرفته تا روابط در سطح کلان مثل روابط بین نهادهاي اقتصاد، سياست و تعليم و تربيت و در سطح کلان تر شیوه برخورد با بیگانگان هم تعریف شده است.
این نشان می دهد که اسلام بیش از هردین و مذهب و ملت دیگری به نظم اهمیت داده است.
وقتی انسان زندگی اجتماعی تشکیل داد آنچه باعث انسجام و قوام و پایداری زندگی اش می شود رعایت نظم در تمام سطوح آن است.
اگر ازدواج کرد برای پایداری زندگی باید در امورات خود نظم داشته باشد و اگر کسب وکاری را اندازی کرد برای موفقیت درآن و دوام آن باید به نظم اهمیت دهد.
چنانچه این نظم از زندگی موجودات و جهان هستی برداشته شود همه چیز نابود و ازهم گسیخته می شود و زندگی معنای خود را از دست میدهد.
بستر ساز نظم اجتماعی در جامعه چیست؟
اینکه که افراد و جامعه درسطح خودشان یعنی در سطح فردی و در سطح اجتماعی، به حقوق و وظایفی که دربرابر خودشان و جامه دارند به نحو احسن عمل کنند بستر نظم اجتماعی ایجاد می شود.
امام علي(عليه السلام) در وصف قرآن، مي فرمايد:
«بدانيد كه در آن، علم آينده و سخن از گذشته و دواي درد شما و باعث نظم و سامان دهي ميان شماست».
از این سخن به این نکته اشاره می توان پی برد که رعایت اصول اسلامی و قرآنی در کسب وکارها، معاشرت، عبادات، اعتقادات و دیگر شئون زندگی منجر به برپایی نظمی پایدار در اجتماع خواهد شد.
علاوه بر قرآن که مصادیق نظم و انضباط فردی و اجتماعی بیان شده است، چنانچه نگاهی به زندگی اهلبیت(ع) و بزرگان الهی بیندازیم مواردی متعددی از مصادیق نظم را در زندگی فردی و اجتماعی آنان ملاحظه می کنیم
مثل، درست انجام دادن کارهای محوله بدون اینکه در انجام آن نقصی ایجاد شود، انجام دادنن کار در زمان خودش، انجام کار بدون اهمال کاری و تنبلی، محکم کاری کردن و اتقان کار.
داشتن برنامه در سطح فردی و تدوین قوانین در سطح جامعه و اجتماع باعث ایجاد نظم و انضباط می شود و اینکه چقدر این برنامه یا قانون کاربردی باشد به نحوه و فلسفه برنامه زیری و قانون گذاری بر میگردد.
هرچه قدر آن برنامه ریخته شده در سطح فردی یا قانون تدوین شده در سطح اجتماع متقن تر و عاقلانه تر و دقیق تر باشد پیاده سازی آن هم بهتر انجام می شود و سبب نظم و انضباط بیشتر و بهتری می شود.
در ساسیت گذاری های نظام اداری و کسب وکارها این موارد در زمینه نظم و انضباط اجتماعی مورد توجه است، رعایت قانون تدوام و رواج فرهنگ مسئولیتپذیری اداری و اجتماعی، پاسخگویی صحیح و تکریم ارباب رجوع، شهروندان و در انجام وظایف از برخوردهای سلیقه ای و فردی اجتناب شود، وجدان کاری بین همه کارمندان و مدیران نهادینه شود، فرهنگ امانت داری، حفظ و غنمیت شمردن بیت المال، ساده زیستی ارزشمند شمرده شود.
نظم و انضباط اجتماعی چه سطوحی دارد؟
1-سطح فردی: نظم فردی مربوط به خود فرد است و در اکثر موارد ودر ظاهر ارتباطی به اجتماع ندارد ولی اگر با دقت بیشتری به آن نگاه کنیم بازم مواردی وجود دارد که بصورت غیر مستقیم به افراد دیگر جامعه هم مربوط می شود.
مثلا بهم ریختگی و بی نظمی اتاق مدیر یا کارمند فقط برای خودش ضرر ندارد بلکه به ارباب رجوع یا همکاران هم ضرر دارد، مثل اینکه ارباب رجوعی به اتاق شما مراجعه کرده است برای گرفتن یک امضا و میز کار شما به قدر شلوغ و نامنظم است که چند دقیقه ای یا بیشتر به دنبال یک خودکار برای امضا کردن باشید.
در این صورت هم وقت ارباب رجوع یا همکارتان گرفته می شود و هم وقت و زمان شما هدر می رود و اینکه شما به چشم دیگران یک فرد بی نظم به نظر می رسید.
2-سطح جمعی: در سطح جمعی برای داشتن نظم و انضباط اجتماعی افراد بایدهوشمند و دارای همکنش با محیط شان باشند، همه پیرامون خود را چه دور وچه نزدیک را یک کلیت یکپارچه و واحد ببیند و نظم را هم نسبت به این محیط و افراد در آن در نظر گیرد.
یعنی سعی کنند در یک محیط اجتماعی خود را در راستا و منطبق با اکثریت افراد قرار دهند تا آن نظم مطلوب ایجاد شود.
مثلا قرار گرفتن در صف در مکانهای مختلف و رعایت نظم درآن یک مورد از نظم در سطح جمعی است.
نظم و انضباط اجتماعی چه ویژگی هایی دارد؟
1-نظم اجتماعی را از لحاظ شدت و ضعف و مهم و غیر مهم بودن می توان درجه بندی کرد،این درجه بندی از مسائل فردی و جزئی گرفته تا مسائل و موضوعات کلان و فرا ملی را در بر می گیرد.
2-مسری بودن نظم یعنی اینکه نظم داشتن از افرادی به افراد دیگر سرایت می کند و روی آنها تاثیر می گذارد. رواج نظم و انضباط بین افراد یک کسب و کار باعث می شود کارها سریع تر و بهتر انجام شود و مشتری وشرکا رضایت بیشتری داشته باشند.
وقتی مدیر منظم سر کار خود حاضر شود و سر ساعت مشخص و معینی کارها انجام دهد و در زمان مقرری هم تحویل کارها را از دیگر پرسنل بخواهد، نا خود آگاه این انضباط و نظم هم روی افراد تاثیر میگذارد و آنها هم در مدت کوتاهی عادت به رعایت نظم و انضباط می شوند.
3-فرهنگی بودن نظم و انضباط:
دو دیدگاه در مورد انضباط و نظم اجتماعی بیان می شود، دیدگاه اثباتی خود دارای دو بُعد می باشد. یک بُعد آن مبتنی بر نفع است و بُعد دیگر مبتنی بر ترس و اجبار است.
گاهی افراد بخاطر منفعت خود نظم و انضباط را در اجتماع رعایت می کنند و گاهی نیز بخاطر ترس و اجبار از موضوعی وادار به رعایت نظم می شوند.
مثلا یک مدیر یا رئیس بخاطر منفعت خودش سر موقع به محل کارمی آید یا جلسات را بر گزار می کند وگرنه کسی از او بخاطر رعایت نکردن نظم در آمدن به محل کار سوال نمی کند.
در مقابل کارمند بخاطر ترس و اجبار و فشار مدیر و رئیس باید در موقع در محل کار حاضر شود و در زمان معین کار را تحویل دهد، اگر کارمند نظم و انضباط را در محل کار رعایت نکند، امکان اخراج وجود دارد.
اگر از منظر دقیق تری به قضیه نگاه کنیم متوجه می شویم که رعایت نظم و انضباط چه از طرف مدیرباشد یا از طرف کارمند، به نفع هر دو طرف می باشد پس چه بهتر که این رعایت نظم به دور از هر ترس و اجبار و فشاری صورت گیرد.
در نتیجه رعایت نظم بصورت خودجوش و از روی علاقه باعث می شود که تنش های روانی و استرس های محل کار کاهش یابد و با افزایش درصد موفقیت همراه شود.
دیدگاه دیگر در مورد نظم و انضباط اجتماعی، دیدگاه فرهنگی می باشد. این دیدگاه نظم را از این نظر توضیح میدهد که افراد مجموعه ای از نمادها، ارزش ها و باور ها را می پذیرند و مطابق آن باورها و اعتقادات عمل می کنند که آنها باعث ایجاد نظم می شود.
دیدگاه فرهنگی بیان می کند که نظم و انضباط اجتماعی باید از روی میل و رغبت صورت گیرد و بر خلاف دیدگاه اثبات گرایی هر گونه زور و اجبار و ترس را در رعایت نظم و انضباط نفی می کند.
اگر رعایت نظم و انضباط در فشار و اجبار و ترس باشد در رسیدن به موفقیت نتیجه عکس میدهد و آنگونه که میخواهیم به هدف مان نمی رسیم.
بدلیل اینکه ترس و اجبار و زور در طرفین نابسامانی روانی و روحی ایجاد می کند و آرامش و آسایشی که باید در نتیجه رعایت نظم و انضباط عاید افراد شود که در نتیجه آن به موفقیت برسند، حاصل نمی شود.
پیش بینی پذیری و مشارکت پذیری دو مسئله ای هستند که هر الگویی از نظم باید بتواند به آنها پاسخ دهد.
حال بررسی کنیم که آیا دودیدگاه فرهنگی و اثباتی از نظم قادر به پاسخ گویی به دو مسئله پیش بینی پذیری و مشارکت پذیری هستند یا خیر؟
همانطور که می دانیم با اجبار و ترس در افراد برای رعایت نظم بخصوص در کسب وکارها نمیتوان به موفقیت های مد نظر رسید مگر اینکه هر کسی از روی میل و رغبت بخواهد که نظم را رعایت کند و خود خواهان رسیدن به موفقیت برای خود و همکاران و کسب وکار باشد.
اگر با ترس و اجبار بخواهیم افراد را وادار به رعایت نظم کنیم باید بدانیم که این نظم ناپایدار خواهد بود و نتیجه ای حاصل نمی شود.
چون نمیتوان از طرفی کنترل کامل رفتار افراد را بدست گرفت و آن ها را وادار کرد که منظم باشند و در عین حال رضایت آنها را جلب کرد و از آنها خواست که راضی و خوشحال باشند.
نتیجه آنکه بر اساس الگوهای اثباتی نظم، می توان با ایجاد زور و اجبار و ترس در افراد در کوتاه مدت پیشبینی پذیری رفتار آنها را تضمین کرد ، ولی به هیچوجه نمیتوان آنها را وادار به مشارکت و همکاری از روی میل و رغبت کرد.
اگربه موضوع نظم از دیدگاه فرهنگی نگاه کنیم در می یابیم که چون این دیدگاه مبتنی بر باورها و ارزش های فرهنگی است و اینکه افراد جامعه با میل و علاقه بیشتری این باورها و ارزش ها را می پذیرند پس به دو دیدگاه مشارکت پذیری و پیش بینی پذیری پاسخ کاملی می دهند.
یعنی با میل و رغبت در اجرای قوانین و رعایت نظم همکاری و مشارکت می کنند در نتیجه بر اساس دیدگاه فرهنگی نظم می توان رفتار آن ها در شرایط و موقعیت های مختلف بیشتر و بهترپیش بینی کرد و از سوی دیگرچون پیروی افراد از الگوهای مبتنی بر ارزش ها و باورها از روی ترس و تهدید و زور نیست، با مشارکت و توأم با علاقه و رضایت بیشتری دنبال میشود.
4-در برخی موارد نظم و انضباط اجتماعی یک موضوع زمانبر است و بسته به اینکه نظم در سطح فردی باشد یا اجتماعی مدت زمان متفاوتی را در بر میگیرد که باید برنامه مستمری را برای ایجاد نظم و انضباط پیاده سازی کنیم.
مثل داشتن برنامه ای از سوی سازمانهای مربوط برای ایجاد نظم در افراد که جهت کاهش آلودگی و کاهش ترافیک کمتر از وسایل نقلیه شخصی خود برای رفتن به محل کار استفاده کنند.
اگر افراد عادت به رعایت نظم کنند می توانند صبح به موقع از خواب بیدار شوند تا به وسایل نقلیه عمومی برسند و به تبع آن سر موقع هم سرکار خود حاضر شوند.
اما اگر افراد ترجیح دهند تا ساعاتی از روز بخوابند و در اوج ترافیک و با وسیله نقلیه شخصی خود به محل کار بروند، ممکن است در ترافیک بمانند و نتوانند در موقع به محل کار خود برسند.
5- گاهی رعایت نکردن نظم و انضباط فردی و اجتماعی طبیعی است و نمی توان افراد را برای عدم رعایت نظم در برخی مسائل تنبیه و سرزنش کرد.
مثلا فردی که در اثر گرفتاری یا مشکل خانوادگی نتواند به موقع سرکار یا جلسه حاضر شود ویا اینکه در مسیرآمدن به محل کار تصادف می کند.
سوالات متداول
1- انضباط اجتماعی چیست؟
نظم تمام گستره زندگی فردی و اجتماعی ما را فرا می گیرد و مختص یکجا و یک زمان نیست.
در همه زمان ها و در همه مکان ها باید نظم رعایت شود یعنی همه چیز در سر جای خودش قرار گیرد و هر کاری در موقع مشخص خود انجام شود .
جهت اینکه هیچ تخلفی در جامعه صورت نگیرد باید افراد امور اجتماعی خود را در چارچوب قوانین و مقررات و شرع و عقل انجام دهند .
2- دو سطح مهم نظم و انضباط اجتماعی را نام ببرید ؟
1-سطح فردی
2-سطح جمعی
دوست دارید نویسنده شوید ؟
کپسول جامع نویسندگی پیشنهاد ماست
صفر تا صد نویسندگی 23 جلسه آموزش تخصصی در حوزه نویسندگی
نویسنده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید