• 0سبد خرید فروشگاه
تیم مطالعاتی محمدرضاتیموری
  • صفحه اصلی
  • تولیدات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • زندگینامه نویسندگان
    • آموزش نویسندگی
    • موفقیت و انگیزشی
    • صد رمان برتر جهان
    • قصه کودکانه
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات ما
    • سفارش نامه اداری
    • آموزش نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • آموزش نوشتن نامه دوستانه
    • آموزش نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود / عضویت
  • جستجو
  • منو منو
  • صفحه اصلی
  • محصولات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • نویسندگان
    • موفقیت و انگیزشی
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • برترین رمان ها
    • داستان کودکانه
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات
    • سفارش نامه اداری حداکثر ۲ روز کاری
    • آموزش جامع نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • شیوه نوشتن نامه دوستانه
    • شیوه نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود و ثبت نام

داستان سه درخت

فهرست محتوا مشاهده
1 داستان سه درخت
1.1 سوالات متداول در خصوص داستان سه درخت
1.1.1 دوست دارید نویسنده شوید ؟
2 میکرودوره نویسندگی خلاق
2.1 ویدا تیموری
2.2 دیدگاه خود را ثبت کنید
2.3 دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

داستان سه درخت یکی بود یکی نبود . در زمان های قدیم سه درخت بودند که بر روی تپه ای با هم زندگی می کردند .

هر کدام از این درخت ها آرزویی داشتند . درخت اول آرزو داشت که  روزی از چوب او یک صندوق جواهرات بسازند .

داستان سه درخت

او همیشه می گفت :

” من آرزو دارم که یک صندوق جواهرات بشوم و همیشه در درون من طلا و نقره و چیزهای با ارزش بگذارند . من را همیشه در معرض دید می گذارند و به زیبایی های من غبطه می خورند.” .

درخت دوم گفت  : ” من مطمئنم که روزی از چوب من یک کشتی با شکوه می سازند و تاجراها و پادشاهان بسیاری برروی من به اقصی نقاط دنیا سفر می کنند .

من امن ترین کشتی دنیا خواهم شد ، چون می دانم که چوب من در برابر هیچ چیز آسیب نمی بیند . ” .

اما درخت سوم آرزوی دیگری داشت . او گفت  : ” من دوست دارم که بزرگترین و بلند ترین درخت جنگل شوم .

من دوست دارم که مردم مرا تماشا کنند و هر بار که شاخه و برگ های من را می بینید ، خدا را بابت این همه زیبایی شکر کنند .

در ادامه داستان سه درخت می خوانیم ، من دوست دارم که همیشه در ذهن مردم بمانم و هر جا که صحبت از درختی می شود ، همه اسم مرا بیاورند. ”

چند سال گذشت . روزی چندین مرد با اره های قوی به تپه آمدند .

داستان سه درخت

درخت اولی و  دومی از دیدن این مردها بسیار خوشحال شدند و با خود گفتند که :

” بالاخره آرزو هایمان به حقیقت پیوست و الان است که ما را ببرند و تبدیل به آرزو هایمان کنند . ” .

آن چند مرد به این سه درخت رسیدند و یکی از این مردها رو به درخت اولی کرد و گفت :

” به نظر درخت خوبی می آید . چوبش که خیلی محکم است . من این را خواهیم برید و به یک نجار خواهم فروخت .

مطمئنم که سود خوبی نصیب من خواهد شد .” .

داستانه سه درخن نمونه داستان کوتاه و در ادامه می خوانیم ، درخت اول بسیار خوشحال بود ،

چون می دانست که اگر به دست یک نجار بیفتد ، مطمئنا نجار از او چیز گران بهایی خواهد ساخت و رویایش را به او هدیه خواهد کرد .

مرد دیگری به درخت دومی نزدیک شد و گفت  :

” چه چوب هایی! من این درخت را می برم و آن را به یک کشتی ساز خواهم داد . مطمنم که از این چوب کشتی بزرگی خواهند ساخت .” .

درخت دوم که از شنیدن این حرف قند در دلش آب شده بود ، خوشحال شد و گفت :

” بالاخره من هم به رویای خودم رسیدم . “.

مرد دیگری به سمت درخت سوم رفت . سومین درخت که بسیار ترسیده بود با خودش گفت :

” خدایا کاش مرا نبرد . من دلم می خواهد به رویایم برسم و بزرگترین درخت جنگل شوم . “.

اما پس از چندی مرد با اره اش درخت را برید و گفت  :

” من که چیز خاصی نیاز نداشتم . ولی حالا این درخت را بریدم تا که شاید روزی به دردم بخورد . ” .

داستان سه درخت نمونه داستان کوتاه در ادامه می خوانیم ، درخت اول به نجاری فروخته شد .

نجار از چوب درخت اول ، یک ظرف غذای حیوانات درست کرد و آن را برای حیوانات خودش گذاشت و

داخل ظرف را با کاه و یونجه پر کرد .

چیزی که درخت اول هیچ انتظار ش را نداشت .

درخت دوم نیز تبدیل به یک قایق ماهی گیری بسیار کوچک شد .

اما درخت سوم ، همانطور گوشه ی کارگاه نجاری افتاد و کسی با او کاری نداشت .

مدتها گذشت و هر کدام از این درخت ها دیگر رویایشان را فراموش کردند .

روزی از روزها ، زن و شوهری به پیش نجار رفتند و از او خواستند که برایشان یک گهواره کودک درست کند .

آنها به نجار سپردند که از یک چوب دست دوم استفاده کند ، چرا که آنها پول زیادی برای ساخت گهواره ندارند .

نجار نیز با خود فکر کرد و در نهایت تصمیم گرفت با چوب درخت اول که از آن

ظرف غذای حیوانات درست کرده بود ، برای آن زن و شوهر گهواره درست کند .

این جا بود که درخت اول ، خوشحال شد و احساس اهمیت کرد .

اما سرنوشت درخت دوم نیز بسیار جالب شد .

روزی از روزها دو تن از ماهی گیران سوار بر قایقی شدند که با چوب درخت دوم درست شده بود و

به دریا زدند که صید ماهی داشته باشند .

یکی از آن ماهی گیرها بسیار خسته بود و از همان ابتدا در قایق خوابش برد .

همه چیز خوب بود تا که ناگهان یک طوفان سخت دریا را فراگرفت .

درخت دوم ، هر کاری کرد نتوانست مقابل طوفان غلبه کند و در حال شکستن بود که آن ماهیگیر خسته ،

فریاد زد :

” ای دریا آرام بگیر . ” و دریا آرام شد .

درخت دوم بسیار خوشحال شد . با خود فکر کرد که :

” آری اکنون شاه شاهان در قایق من نشسته است . “.

اما سرنوشت درخت سوم نیز بسیار عجیب شد . روزی مردی مومن ، به پیش نجار رفت و از او خواست که

یک تکه چوب قوی به او بدهد تا با آن صومعه ای برای خودش در بالای تپه درست کند و

آنجا به عبادت بپردازد . نجار ، چوب درخت سوم را به او داد .

وقتی مرد به بالای تپه رفت . عبادت گاهی برای خودش درست کرد که از

همه ی درختان جنگل بالاتر بود و آنجا بود که درخت سوم با خودش احساس کرد که

حالا نزدیک ترین فاصله به خدا را دارد و حالا کسی است که دارد با خدا عبادت می کند و همیشه به یاد خداست .

دوستان من ، نکته ی اخلاقی داستان سه درخت ، این بود که اگر در زندگی شرایط به نوعی پیش رفت که

مطلوب ما نبود و ما احساس کردیم که همه ی رویا هایمان را از دست داده ایم ، نباید ناامید شویم ،

چرا که خدا بهترین اتفاقات را برای بنده اش رقم زد .

کافیست که به خدا و قدرت او ایمان داشته باشیم و مطمئن باشیم که خدا بهترین برنامه را برای رسیدن

به اهدافمان پیش پایمان می گذارد .

ماجرای این سه درخت ، درسی به ما می دهد که می توانیم از آن در تمام زندگی استفاده کنیم .

مهم نیست اگر مسیری طولانی تر و یا متفاوت تر را صرف هدف هایمان کنیم .

آنچه که مهم است ذکر این نکته است که ما باید همیشه امیدوار باشیم و

از خدای خودمان در جهت رسیدن به خواسته هایمان کمک بخواهیم .

سوالات متداول در خصوص داستان سه درخت

۱- نتیجه ای که از داستان سه درخت گرفتیم چه بود ؟

نتیجه ای که از ماجرای سه درخت ، گرفته می شود این است که می توانیم از آن در تمام زندگی استفاده کنیم . مهم نیست اگر مسیری طولانی تر و یا متفاوت تر را صرف هدف هایمان کنیم . آنچه که مهم است ذکر این نکته است که ما باید همیشه امیدوار باشیم و  از خدای خودمان در جهت رسیدن به خواسته هایمان کمک بخواهیم .

۲- آیا شخصیت های داستان سه طمع به آرزوی خود رسیدند ؟

در نهایت شخصیت های داستان سه درخت به آنچه که مورد رضای خودشان بود رسیدند و این نشانه از صبر در امرو و خواسته ها می باشد .

دوست دارید نویسنده شوید ؟

 

میکرودوره نویسندگی خلاق

صفر تا صد نویسندگی ۱۵ساعت آموزش تخصصی در حوزه نویسندگی

آشنایی بیشتر با دوره
vidateimouri

ویدا تیموری

من ویدا تیموری هستم متولد ۱۳۸۹

این صفحه مورد پسند 1,389 بازدیدکننده می باشد.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۸ رای

محصولات

  • استاد تیموری یک تغییر بزرگ در زند گی دوره فوق العاده یک تغییر بزرگ 4,500,000 ریال 295,000 ریال
  • دوره نویسندگی قلم برنزی 6,659,000 ریال 1,996,000 ریال
  • تبلیغ نویسی دوره جامع هنر تبلیغ نویسی 27,000,000 ریال
  • تولید محتوا آموزش تولید محتوا 17,000,000 ریال
  • میکرو دوره نویسندگی خلاق میکرودوره نویسندگی خلاق 6,990,000 ریال

آخرین دیدگاه‌ها

  • محمدرضا تیموری در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • Azura در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • محمدرضا تیموری در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • AAa در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • محمدرضا تیموری در کپسول نویسندگی

دسته بندی مقالات

  • برترین رمان ها
  • تندخوانی و تقویت حافظه
  • داستان کودکانه
  • مدیریت کسب و کار
  • مهارت نویسندگی
  • موفقیت و انگیزشی
  • نویسندگان
  • هدف گذاری
  • کلیپ انگیزشی

دسترسی سریع

  • دانلود کلیپ های  انگیزشی
  • از من بپرس (پاسخ به سوالات) 
  • سفارش نامه اداری
  • تخصصی ترین آموزش ها

عضو انجمن صنفی

نماد اعتماد الکترونیک

ساماندهی فضای مجازی

logo-samandehi

درگاه های بانکی

تمامی حقوق این سایت متعلق به تیم مطالعاتی تیموری می باشد

CopyRight 1401@

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
داستان طمع داستان کودکانهداستان طمعداستان روباه و مرغ ماهی خوارداستان روباه و مرغ ماهی خوار
رفتن به بالا
تازه وارد به اینجا شدید؟

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

ثبت نام ورود به سایت

ارسال اطلاعات ، لطفاً منتظر بمانید ...

ورود به سایت

برای استفاده از خدمات ابتدا وارد شوید

تاکنون عضو این وب سایت نبودید؟ ثبت نام
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
ثبت نام

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

بازگشت به ورود
60 ارسال مجدد کد تایید
بازیابی پسورد
بازگشت به ورود
کد تایید

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

60 ارسال مجدد کد تایید