مروری بر زندگینامه اومبرتو اکو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده اومبرتو اکو (Umberto Eco) که در مقاله پیش رو برای شما کامل شرح داده می شود
اومبرتو اکو و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در فراز و فرود این دشت عظیم ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” اومبرتو اکو ” ، نویسنده ی ایتالیایی و خالق کتاب ” نام گل سرخ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه اومبرتو اکو
اومبرتو اکو در پنجم ژانویه ۱۹۳۲ در شهر آلساندریا متولد شد. پدرش حسابدار بود و پس از جنگ جهانی دوم، راهی جبهه جنگ شد.
در طول جنگ اومبرتو و مادر دریکی از دهکدههای پیدمونت زندگی میکردند. اومبرتو پس از جنگ مشغول به مطالعهی فلسفه قرونوسطی و ادبیات در دانشگاه بولونیا شد.
درسال ۱۹۵۴ مدرک لیسانس خود را دریافت کرد و درهمان سالها اعتقاد به خدا را کنار گذاشت.
او در سال ۱۹۵۶ اولین کتاب خود را بانام مسائل اخلاقی سنت توماس منتشر کرد. سه سال بعد کتاب دیگری به نام کتاب “تکامل زیباییشناسی سدههای میانه ” که تکمیلکننده کتاب پیشین او بود را منتشر کرد.
سومین کتاب او سالها بعد در ۱۹۸۷ به نام “هنر و زیبایی در زیباییشناسی سدههای میانه” منتشر شد.
مشهورترین کتاب اکودر سال ۱۹۸۰ رمان ” نام گل سرخ” به چاپ رسید و در سراسر دنیا بیش از ۱۰ میلیون نسخه فروش داشته است.
در سال ۱۹۸۶ رمان بعدی او به نام آونگ فوکو منتشر شد که پسازاین دو رمان اکو به یک نویسندهی پرطرفدار تبدیل شد.
وی فیلسوف، نشانه شناس، منتقد ادبی، رمان نویس و متخصص قرونوسطی اس
معروفیت اکو بیشتر به خاطر رمانهایش است درحالیکه تعداد رمانهای او به نسب مقالات و کتب علمی او ناچیز است.
او در وهله اول یک فیلسوف و نشانه شناس ساختارگرا است. اکو یک اندیشمند و روشنفکر برجسته بود وی از علاقهمندان گفتگوی میان غرب و شرق نیز بود.
اکو مدتی ریاست دانشکده انسانشناسی بولونیا را به عهده داشت. او همچنین مطالب آموزشی فراوانی درزمینهی فلسفه، نشانهشناسی و نقد ادبی و کتابهایی برای کودکان از خود بهجا گذاشته است.
اکو مدرک دکتری خود را از دانشگاه تورینو دریافت کرد و پسازآن سابقهی تدریس در دانشگهاه های میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دوفرانس را داشته است.
اثر گشوده کتابی در رابطه باهنر مدرن در سال ۱۹۶۲ منتشر شد و باعث معروفیت او شد.
پس از آن با یک معلم هنر آلمانیتبار ازدواج کرد. امبرتو اکو بیش از ۳۰ دکترای افتخاری از دانشگاههای جهان دریافت کرده است.
اکو در نوزدهم فوریه ۲۰۱۶ در اثر سرطان لوزالمعده درگذشت.
آثار اومبرتو اکو
رمانها
- نام گل سرخ
- آونگ فوکو
- جزیره روز گذشته
- بائودولینو
- مشعل جادویی ملکه لوانا
- گورستان پراگ
- شمارهٔ صفرم
- اعترافات رماننویس جوان
برخی از آثار فلسفی
- اثر گشوده
- نظریهٔ نشانهشناسی
- نقش خواننده
- نشانهشناسی و فلسفهٔ زبان
- حدود تأویل
- ایمان یا بیایمانی
قصههای کودکان
- سه فضانورد
مروری بر آثار و اندیشه ها اومبرتو اکو
اگر میخواهید فرصت یک زندگی دوباره را به خود دهید، خوانش آثار اکو این هدیه را به شما میدهد.
اکو زندگی دوباره است. اگر در زندگی خود به دنبال رازی برای رهایی بودهاید و تاکنون آن را نیافتهاید اکو میتواند این راز را بهرایگان در اختیار شما قرار دهد.
اکو یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات و همچنین شجاعترین آنها است.
اگر بخواهیم در باب نوشتههای اکو نظری بدهیم باید بگوییم که نوشتههای او مانند شمشیری بران بر دل افکار پوچ و واهی بسیاری از مردم جهان خصوصاً در گرایشهای سیاسی و اجتماعی است.
بگذارید کمی پیشتر برویم تا اکو را شناخته و سپس به تحلیل آثار و شخصیت او بپردازیم. اکو پیش از آنکه نویسنده باشد یک فیلسوف است.
یک فیلسوفی که تاریخ میداند. یک مورخی که جامعهشناس است. و یک جامعهشناسی که سرشار از دانش است. و درنهایت دانشمندی که نویسنده است.
اکو استاد دانشگاه بوده و همچنین در روابط اجتماعی با مردم بسیار انسان گشادهرویی بوده است.
او در میان مردم زندگی میکرد و با عقاید و افکار آنها بسیار همنشین بود.
اما این امر هیچگاه باعث نشد که او تیغ تیز شجاعتش را زمین بگذارد و به افکار پوچ و واهی مجال عرضاندام بدهد. اکو انسانی است که در پی حقایق میرفت.
این حقیقتها او را در دو سوی میدان نویسندگی بسیار مورد تأثیر قرار داده است. نخست آنکه او بهنقد میپرداخت و دوم آنکه او به زندگی میپرداخت.
او معتقد بود که جهان هستی به وسعت افکار آدمی شکل میگیرد و در درون افکار آدمی هر آنچه بگذرد جهان او نیز به همان شکل درخواهد آمد.
او سعی داشت که جهان را بهمثابه یک اقیانوس عظیم برای همگان تشریح کند. او از برکهی افکار آدمیانی که در اجتماعش زندگی میکردند، گریزان بود.
او معتقد بود انسانها در اقیانوس بزرگی زندگی میکنند که آنقد در آن زباله ریختهاند که دیگر ردی از اقیانوس نیست.
او این زبالهها را افکار پلید و بیحساب و کتاب میدانست.
او در زمان تدریس خود نیز چون نویسندگیاش همیشه انسانی بود که برای رهایی بشر از بنبست های فکری تلاش میکرد. دیگر سوی سکهی تفکرات اکو به القای حقیقت زندگی به مخاطبانش اختصاص دارد.
او بشر را خالی از احساس نمی اند اما معتقد است بشر درکی از احساس ندارد. در واقع او انسان را موجودی میبیند که بسیار نیاز به درکی صحیح از جهان هستی و خودش دارد.
چراکه انسان ظرفیتهای بالایی برای نمایان کردن دارد اما درکی از این ظرفیتها نداشته و این امر موجب سقوط او میشود.
امبرتو اکو در تمامی آثار و سخنرانیهایش این درک از احساس را به بشر هدیه میکند. او سعی دارد تمامی جنبههای زندگی یک انسان را به او نمایان کند تا انسان امروزی بتواند آزادانه و در سایهی آگاهی به شناخت حقایق جهان خود بپردازد.
این تفکر امبرتو هرچند نشأت گرفته از بعد فلسفی او است اما حقیقتی است که جهان به آن امروزه رسیده است.
امروزه مردمان جهان در سایه تکنولوژیهای عظیم به دنبال خوشبختیهای در دسترس و احساس زندگی هستند و حال درک کردهاند که چگونه باید به دنبال راز زندگی باشند. اکو در باب همین لذتهای زندگی و درک از احساسات میگوید: ” هنگامیکه برای نوشتن کتاب ” نام گل سرخ” آماده میشدم و حتی در طول نوشتن این کتاب هرروز راکمی به پیادهروی میگذراندم.
این پیادهروی برای من بسیار متفاوت بود چراکه احساس میکردم در هر آن در مکان و زمانی قرار دارم که از طریق آن میتوانم به دنیای دیگری از نوشتههایم سفر کنم. این رازی بود که من در جهان هستی به دنبالش بودم.
من با دیدن هر درخت میگفتم که این هم میتواند بخشی از نوشتههای من باشد بهشرط آنکه من زبان این درخت را درک کنم.”.
درک زبان هستی و بیرون کشیدن رازهایی در باب آن از دغدغههای اساسی واصلی امبرتو اکو بود که در تمامی آثار او قابلمشاهده است و همچنین او توانست بسیار موفق نیز این احساس را به مخاطبانش القا کند و آنها نیز با اقبال بسیار از آثار او پاسخ مثبتی به افکار او دادند.
در باب ویژگیهای شخصیتی اکو بسیار گفتهاند، اما ذکر همین نکته بس که اکو یک کتابخانهی بسیار بزرگ داشت و هر زمان و هر مکان علاقهمندان میتوانستند از کتابهای او استفاده کنند.
حتی او گاهگاه کتابهایی را که از کتابخانههای بزرگ جهان خریداری کرده بود به دانشگاه آورده و در میان دانشجویانش میگذاشت تا هر که هر آنچه میخواهد بردارد و بهرایگان از نعمت آگاهی لذت ببرد.
در زیر بخشی از سخنان اکو را دربارهی نویسندگی میخوانیم. صحبتهایی که به درک عمیق او از زندگی و همچنین نویسندگی اشاره دارد:
«به این اعتقاد ندارم که یک شخص تنها برای خودش مینویسد. فکر میکنم نوشتن یک کار عاشقانه است.
به این دلیل مینویسید که آن را به کسی بدهید تا چیزی را بیان و احساسات خود را با دیگران تقسیم کنید.
برای هر نویسندهای مهم است که اثرش تا چه مدت در میان مردم محبوبیت دارد، مهم نیست که این نویسنده یک رماننویس یا شاعر باشد.
در حقیقت نویسنده به این دلیل کتابی را مینویسد تا مردم را با نظریههایش متقاعد کند و امیدوار است در 300 سال آینده نیز مردم کتابش را بخوانند.
این امید مانند همان امیدی است که بر اساس آن دوست دارید فرزندان شما بیشتر از شما و نوههای شما بیشتر از فرزندانتان عمر کنند.
وقتیکه یک نویسنده میگوید سرنوشت کتابم برایم اهمیتی ندارد، مطمئن باشید دروغ میگوید. اینگونه میگوید که مخاطب را راضی نگه دارد.»
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید