مروری بر زندگینامه شکسپیر ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

ما قصد داریم مقاله شکسپیر و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید به دو مدل متنی و صوتی برای راحتی کار شما عزیزان در اختیار تان قرار دهیم
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
شکسپیر و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
امروز می خواهیم، مقاله شکسپیر و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید از سلسله آموزش های آموزش نویسندگی را مورد بررسی قرار دهیم
تاریخ نویسندگی، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است.
از پس هر فراز این قله و در پشت هر فرود این دره، نامهایی نهفته است که هرکدام برگی از هویت و شناسنامهی نویسندگی در سرتاسر جهان را رقم زندهاند.
مطالعهی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها، نمایی هرچند کوتاه و گذرا، اما عمیق و قابل تأمل به ما هدیه میکند.
در دل هر یک از کلمات آنان، گنجینهای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان، رازهایی برای نویسندگان.
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه وزندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشهای چند پی توشهی نویسندگی خود برداریم.
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” ویلیام شکسپیر “، نویسندهی انگلیسی و از نامداران حوزهی ادبیات نمایشی و تغزلی را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامهنویس در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ چشم به جهان گشود و در شهر استران فورد انگلستان غسل تعمید داده شد.
دربارهی زندگی شکسپیر مدارک و شواهد اندکی در دست است و به همین دلیل واقعیتهای زندگی او بسیار مبهم هستند.
پدر وی صاحبمنصب دیوانی بود که بعدها دچار مشکلات مالی شد و مادرش نیز دختر یک زمیندار تقریباً ثروتمند بود.
شکسپیر در مدرسه گرامر استراتفورد فارغالتحصیل شد اما راهی آکسفورد و کمبریج نشد.
او در ۱۵۸۲ ازدواج کرد و اولین فرزند دختر او در ۱۵۸۳ به دنیا آمد و یک دختر و پسر دوقلو که در ۱۵۸۵ متولد شدند.
وی پس از ازدواج به لندن رفته و در تماشاخانه به فعالیت پرداخت؛ در کنار بازیگری، مسئولیت ویرایش نمایشنامهها به او واگذار شد و او نیز خود چندین نمایشنامه نوشت که با استقبال فراوانی رو به رو شد.
وی در عرصهی بازیگری فعالیت خود را ادامه داد و با چندین گروه بازیگری همکاری کرد.
بهترین همکاری وی با موفقترین بازیگران با نام مردان لرد چم برلین بود که بعد از به تاجوتخت رسیدن جیمز اول، به مردان شاه شهرت یافتند.
این گروه جز معروفترین بازیگران آن روزگار بودند مانند: ریچارد بابیج (نقشهای هملت، شاه لیر و اتللو)، رابرت آرمین و ویل کمپ (نمایشنامه دلقک و احمق شکسپیر).
وی در سال ۱۵۹۳ منظومهی عشق اساطیری ونوس و آدونیس و یک سال بعد از آن اثر تاراج لاکریس را به حامی و پشتیبان خود، ساوت همتون اشرافزاده اهدا کرد.
او در سال ۱۵۹۷ خانهای جدید در استراتفورد خرید.
شکسپیر در سالهای ۱۵۹۳ و ۱۵۹۴ دو چکامه سرود؛ و به طورکلی اشعار او زودتر نمایشنامهها منتشر شدند چرا که نمایشها او بعداز ۱۵۹۴ به وجود آمدند.
نمایشهای وی در دههی ۱۵۹۰ شامل: هنری چهارم، تیتوس آندرونیکس، رویای شب نیمه تابستان، تاجرونیزی و ریچارد دوم میشود.
و نمایشهای: اتلو، شاه لیر ومکبث برای اوایل دههی ۱۶۰۰ میباشند.
وی پس از بازگشت به شهر خویش، نوشتن را ادامه داد و آثاری از قبیل طوفان، هنری هشتم، سیمبلاین و داستان زمستان را نوشت و همچنین مجموعه غزلیات وی در سال ۱۶۰۹ منتشر شد.
وی در ۵۲ سالگی در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ درگذشت و پس از مرگ او، جان همینگز و هنری کاندا نمایشنامههای وی را به چاپ رساندند که به نام فرست فولیو شهرت یافتند.
آثار ویلیام شکسپیر
شکسپیر در خلق آثار نمایشی ، بسیار غنی و پر رونق فعالیت کرده است.او یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان کلاسیک دنیا است.فهرست زیر بخشی از معروف ترین آثار نمایشی او است که در تمامی نمایشخانه های دنیا بخشی از آنان به اجرا در آمده است :
نمایشنامه ها
- حکایت زمستان
- درد بیهوده عشق
- اُتللو
- مکبث
- سیمبلین
- هر طور که شما دوست دارید
- همسران خوش ویندزور
- ژولیوس سزار
- قیاس برای قیاس
- ریچارد سوم
- هملت
- طوفان
- تجاوز به لوکرسیا
- خوش است آنچه هست پایانش خوش
- رومئو و ژولیت
- شاه لیر
- تاجر ونیزی
- رؤیای شب نیمه تابستان
- هنری ششم
- دو نجیبزاده ورونایی
- تیتوس آندرونیکوس
- کینگ جان
- هنری چهارم
- رام کردن زن سرکش
- کمدی اشتباهات
- هیاهوی بسیار برای هیچ
- هنری پنجم (نمایشنامه)
- تروئیلوس و کریسدا
- آنتونیوس و کلئوپاترا
- تیمون آتنی
- پریکلس
- کوریولانوس
- هنری هشتم
شعرها
- مجموعه غزلیات شکسپیر
مروری بر آثار و اندیشه ها
شکسپیر را خداوندگار دوم می دانند.اگر بخواهیم شکسپیر را بشناسیم یقینا هیچ راهی نداریم جز آنکه زندگی او را ، غزلیات او را ، نمایشنامه های او را ، خوانده باشیم و در باب آنها به یک تجمیع برسیم.اما آنچه در شکسپیر واضح است را می توان در دو بخش بررسی کرد.فرم آثار ادبی و دیگری محتوای آثار.در باب فرم ادبی آثار باید گفت که شکسپیر خداوند ادبیات است.چرا که او بعد از خداوند ، بیشترین خلق شخصیت را در جهان هستی داشته است.شکسپیر ، ذهنی باز و سرشار از تخیل داشت و در راه خلق شخصیت ها و موقعیت ها بسیار بسیار هوشمندانه عمل می کرد.او حتی در بعد واژگان نیز بسیار قوی عمل کرده است.او حتی از شخصیت های بزرگی چون هومر و فردوسی نیز ، واژگان بیشتری تولید کرده است و در اختیار ادبیات انگلستان گذاشته است.او در لطافت داستان و پردازش روایت ها بسیار خلاقانه عمل کرده است و تعدد آثار او در حوزه ی نمایشنامه نیز هیچکاه باعث نشده است که از کیفیت آثار او کم شود.
شکسپیر در بعد محتوا نیز بسیار پیش تر از هم عصران خود عمل کرده است.اکثر نمایشنامه های او ب زندگی روزمره ی مردم گره خورده و نقل های بسیاری شده است که دیالوگ های او در نمایشنامه ها تبدیل به ضرب المثل های انگلیسی شده است.شکسپیر در تمامی لحظات عمر سعی بر آن داشت که همه ی جوانب زندگی را و همه ی افکار مردم را در نظر گرفته و برای آنان اثر نمایشی خلق کند. مضمون اصلی همه ی نمایشنامه های او زندگی و اخلاق است و او هیچگاه نیز از دایره ی اخلاق و اخلاق مداری خارج نگشته است.او در باب عشق ، در باب زندگی ، در باب دلاوری ها سخن فراوان گفته است و ادبیات انگلستان به لحاظ غنای ادبی مدیون آثار شکسپیر است.شکسپیر قهرمان های نمایشی را مصداق انسان های حقیقی زندگی می داند.او معتقد است که همه ی ما در زندگی می توانیم فهرمان زندگی خود باشیم.او بسیار مضامینی زشت و نکوهیده در انظار را نظیر خیانت ، دروغ و دورویی را نکوهش می کرد و از این افعال بسیار رنجیده خاطر می شد.
یکی از نمایشنامه های ماندکار او مکبث است.مکبث روایت یک جاه طلبی سیاسی است.شکسپیر بسیار هوشمندانه هر یک از شخصیت های این نمایش را بخشی از روحیات و میل های درون آدمی برای رسیدن به قدرت بیان کرده و در طول نمایش سعی می کند مسیر انحطاط یک انسان از جایگاه صدق و صداقت تا مرزهای انحطاط و پوچی را نشان دهد.یکی دیگر از مواردی که شکسپیر در این نمایشنامه به آن یاد می کند، عدم وفاداری است.او در این نمایش کمان خود را مستفیم به سمت آن دسته از انسان های قدر نشناس که در پی محبت ، خیانت می کنند و به هیچ منسبی وفادار نیستند گرفته و آنان را مذموم ترین افراد می داند.
دیگر نمایشنامه ای که از شکسپیر می توان نام برد ، “رومئو و ژولیت” است.عاشقانه های شکسپیر از دیگر برتری های او در کار نمایشنامه نویسی و به طور کلی نویسندگی بوده است. شکسپیر عشق را مرکز اصلی نوشته هایش قرار میداد و در پی آن مسائل انتقادی به جامعه را پیش می کشید.این نمایشنامه هر چند برگرفته از داستان های باستانی است و ریشه در اسطوره ها و افسانه ها دارد اما به قطع ارزنده ترین اثر شکسپیر در حوزه ی ادبیات رمانتیک است.شکسپیر همانطور که پیش تر بدان اشاره کردیم عشق دو جوان را دستمایه ی انتقاد از مسائل اجتماعی نظیر اختلاف ها و درگیری های قومیتی ، عقیدتی و مذهبی قرار داده است.شکسپیر را هر چند یک نمایشنامه نویس دولتی نیز خوانده اند ، اما او هیچگاه دست از آزادی و آزادگی نکشید و در همه حال در قامت یک نویسنده ی واقعی فعالیت اجتماعی و سیاسی خود را ادامه می داد.
و اما شعر های شکسپیر.شکسپیر در بیان شعرهای عاطفی به آن میزان استادانه عمل کرده است که او را پدر شعر کلاسیک دنیا خطاب کرده اند. شعر های او در باب جوانی ، معشوق و زندگی است و غزل های آن که در قالب “سونات” از آن یاد می شود ، بستر تحول در شعر کلاسیک اروپا را فراهم کرده است.ویژگی بارز شکسپیر در شعر ، توصیف های ستودنی و کلام منسجم است.او زیباترین تصویر ها از رابطه ی طبیعت با انسان و منسجم ترین کلام ها را در باب پیوند انسان وعشق سروده است.
امروزه تماشاخانه ای در جهان نیست که اثری از شکسپیر بر روی صحنه های آن اجرا نشده باشد.شکسپیر نه تنها جهان نمایش را متحول کرد بلکه در ساز و کار پرداخت داستانی و غزل سرایی نیز تحولات بسیاری ایجاد کرد.او یکی از افرادی است که به یقین جامعه ی ادبی و دنیای نویسندگی به او مدیون است.
در ذیل بخشی از یک نمایشنامه و یکی از غزل های او را با هم می خوانیم :
“….فردا و فردا و فردا، میخزد از روزی به روزی با آهنگی بس ناتوان، تا واپسین لفظِ لوحِ زمان؛ و تمام دیروزانِ ما، برای فریبخوردگانِ جهان، جز جادهٔ مرگیِ غبارآلود را نکرده فروزان. فرو میر، فرو میر، ای شمع نیمهجان، زندگانی نیست جز سایهای سرگردان، بازیگری بینوا، که ساعتی بر صحنه میخرامد، نگران، و صدایش زان پس نمیرسد به گوشِ دگران. زندگانی قصهایست گفته آید از دهانِ دیوانهای، سر به سر غوغا و شیدایی که ندارد هیچ معنایی…” _ مکبث
” هر زمان که از جور زمان
و رسوایی میان مردمان
در گوشه تنهایی بر بینوایی خود اشک می ریزم
و گوش ناشنوای آسمان را با فریادهای بی حاصل خویش می آزارم
و بر خود می نگرم و بر بخت بد خویش نفرین می فرستم
و آرزو می کنم که ای کاش چون آن دیگری بودم
که دلش از من امیدوارتر
و قامتش موزون تر
و دوستانش بیشتر است
و ای کاش هنر این یک
و شکوه و شوکت آن دیگری از آن من بود
و در این اوصاف چنان خود را محروم می بینم
که حتی از آنچه بیشترین نصیب را برده ام
کمترین خرسندی احساس نمی کنم
اما در همین حال که خود را چنین خوار و حقیر می بینم
از بخت نیک، حالی به یاد تو می افتم،
و آنگاه روح من
همچون چکاوک سحرخیز
بامدادان از خاک تیره اوج گرفته
و بر دروازه بهشت سرود می خواند
و با یاد عشق تو
چنان دولتی به من دست می دهد
که شان سلطانی به چشمم خوار می آید
و از سودای مقام خود با پادشاهان عار دارم … ” شکسپیر – غزل شماره 29 _ ترجمه دکتر الهی قمشه ای
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید