• 0سبد خرید فروشگاه
تیم مطالعاتی محمدرضاتیموری
  • صفحه اصلی
  • تولیدات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • زندگینامه نویسندگان
    • آموزش نویسندگی
    • موفقیت و انگیزشی
    • صد رمان برتر جهان
    • قصه کودکانه
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات ما
    • سفارش نامه اداری
    • آموزش نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • آموزش نوشتن نامه دوستانه
    • آموزش نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود / عضویت
  • جستجو
  • منو منو
  • صفحه اصلی
  • محصولات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • نویسندگان
    • موفقیت و انگیزشی
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • برترین رمان ها
    • داستان کودکانه
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات
    • سفارش نامه اداری حداکثر ۲ روز کاری
    • آموزش جامع نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • شیوه نوشتن نامه دوستانه
    • شیوه نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود و ثبت نام

داستان پنجره ی جادویی نمونه قصه کودکانه

فهرست محتوا مشاهده
1 داستان پنجره ی جادویی نمونه قصه کودکانه
1.1 سوالات متداول در خصوص پنجره جادویی
1.1.1 دوست دارید نویسنده شوید ؟
2 میکرودوره نویسندگی خلاق
2.1 ویدا تیموری
2.2 دیدگاه خود را ثبت کنید
2.3 دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

در داستان پنجره ی جادویی می خوانیم که : یکی بود ، یکی نبود ، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود .

در روستایی دور افتاده ، پسر بچه ای زندگی می کرد که بسیار مریض بود .

او آنقدر مریض بود که مجبور بود تمام روزش را روی تخت خوابش بخوابد و دنیا را تنها از پنجره ی اتاقش تماشا کند .

داستان پنجره ی جادویی این داستان بخشی از قصه کودکانه است

او روز های بسیاری آرزو می کرد که به بیرون برود و با بچه ها بازی کند ،

اما پا هایش این قدرت را نداشتند که حتی بیش از چند قدم راه بروند .

او دوستان زیادی نداشت ، شاید تعداد دوستان او به انگشت های یک دست هم نمی رسید .

اما هر کدام از دوستانش به او علاقه بسیاری داشتند و مدام به او سر می زدند .

او هر چند که دوستانش را خیلی دوست داشت ، اما هر وقت آن ها به پیش او می آمدند و

از اتفاقات مدرسه تعریف می کردند ، او بیشتر غصه می خورد که چرا این قدر مریض شده است که نمی تواند

حتی برای یادگیری علم به مدرسه برود .

روز های پسرک هینطور تکراری سپری می شدند تا که روزی پسرک از پنجره ی اتاقش منظره ی عجیبی دید .

پنگوئنی را دید که برای او دست تکان می دهد و برای او آواز می خواند .

پنگوئن چندین روز پشت پنجره می آمد و هر روز به پسرک سلام و صبح بخیر می گفت .

چند روز بعد بجای پنگوئن ، میمونی پشت پنجره آمد که روی دستانش با توپ ها بازی می کرد و

روی دماغش توپ را می چرخاند . پسرک وقتی این حیوانات را می دید ،

از خوشحالی پر می کشید و تا خود صبح می خندید و حالش خوب بود .

او پس از مدتی دیگر دردی در خودش حس نمی کرد .

مریضی اش کم کم رو به بهبودی می رفت و حال روحیش بهتر شده بود .

آن حیوانات هر روز به پشت پنجره می آمدند و برای او نمایش های متفاوتی بازی می کردند .

یک روز فیل می آمد . یک روز دلفین می آمد و پسرک از این روز های عمرش بیشترین لذت را می برد .

او خیلی دلش می خواست که این ماجرا را برای کسی تعریف کند ، اما می ترسید همه او را مسخره کنند .

روزها گذشت و بیماری پسرک خوب شد .

او تصمیم گرفت که به مدرسه برود . دوستانش به دنبال او آمدند و او با آنها به مدرسه رفت .

در مدرسه ، دوستانش به دورش جمع شدند و از حالش پرسیدند ، او هم تمامی ماجرای پنجره ی اتاقش را

برای آن ها تعریف کرد و گفت که در اتاقش یک پنجره ی جادویی دارد که هر روز نمایشی

روبروی آن بازی می شود . در همین حین که صحبت می کرد ، چشمش به تکه لباسی افتاد

که از کیف رفیقش بیرون افتاده بود . او از دوستش پرسید :

” این لباس چقدر آشناست؟ مال توئه؟ ” .

دوستش سعی کرد لباس را جمع کند ، اما پسرک اصرار کرد که آن لباس را ببیند .

وقتی دوست پسرک لباس ها را به او نشان داد ، پسرک فهمید که این دوست او بوده است که هر روز

برایش نمایش اجرا می کرده است . دوست پسرک گفت :

” تو رفیق من بودی . من وقتی دیدم که از بیماریت خسته شدی و دلت می خواهد سرپا شوی ،

با خودم فکر کردم که چه کار می توانم برایت انجام دهم تا این که نمایش بازی کردن را برایت شروع کردم .

من دلم می خواست تو بخندی . چون می دانستم وقتی بخندی ،

در تو امید شکل می گیرد و امید پایان بخش همه ی غم های آدمی است .” .

پسرک از آن روز به بعد سعی می کرد ، به هر کسی که می رسد لبخند بزند و دل او را پر از امید کند .

درست است بچه های من ، امید بزرگترین موفقیت برای هر آدمی است .

همیشه به یاد داشته باشید که دل دوستانتان را پر از امید و شادی کنید ،

چرا که این کار باعث می شود که شما نیز فردی امیدوار و شاداب باشید .

خنده فراموشتان نشود. خندیدن بر هر درد بی درمان دواست .

سوالات متداول در خصوص پنجره جادویی

۱- موضوع داستان پنجره جادوئی چه بود ؟

داستان پنجره جادوئی در خصوص کمک به هم نوع و اینکه هر کسی در هر سن و سالی می تونه دلی رو شاد کنه و مشکلی از مشکلات دیگران رو برطرف کنه .

۲- نتیجه اخلاقی داستان پنجره جادوئی چه بود ؟

درست است بچه های من ، امید بزرگترین موفقیت برای هر آدمی است . همیشه به یاد داشته باشید که دل دوستانتان را پر از امید و شادی کنید ، چرا که این کار باعث می شود که شما نیز فردی امیدوار و شاداب باشید . خنده فراموشتان نشود. خندیدن بر هر درد بی درمان دواست .

دوست دارید نویسنده شوید ؟

 

میکرودوره نویسندگی خلاق

صفر تا صد نویسندگی ۱۵ساعت آموزش تخصصی در حوزه نویسندگی

آشنایی بیشتر با دوره
vidateimouri

ویدا تیموری

من ویدا تیموری هستم متولد ۱۳۸۹

این صفحه مورد پسند 2,488 بازدیدکننده می باشد.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱۰ رای

محصولات

  • استاد تیموری یک تغییر بزرگ در زند گی دوره فوق العاده یک تغییر بزرگ 4,500,000 ریال 295,000 ریال
  • دوره نویسندگی قلم برنزی 6,659,000 ریال 1,996,000 ریال
  • تبلیغ نویسی دوره جامع هنر تبلیغ نویسی 27,000,000 ریال
  • تولید محتوا آموزش تولید محتوا 17,000,000 ریال
  • میکرو دوره نویسندگی خلاق میکرودوره نویسندگی خلاق 6,990,000 ریال

آخرین دیدگاه‌ها

  • محمدرضا تیموری در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • Azura در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • محمدرضا تیموری در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • AAa در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • محمدرضا تیموری در کپسول نویسندگی

دسته بندی مقالات

  • برترین رمان ها
  • تندخوانی و تقویت حافظه
  • داستان کودکانه
  • مدیریت کسب و کار
  • مهارت نویسندگی
  • موفقیت و انگیزشی
  • نویسندگان
  • هدف گذاری
  • کلیپ انگیزشی

دسترسی سریع

  • دانلود کلیپ های  انگیزشی
  • از من بپرس (پاسخ به سوالات) 
  • سفارش نامه اداری
  • تخصصی ترین آموزش ها

عضو انجمن صنفی

نماد اعتماد الکترونیک

ساماندهی فضای مجازی

logo-samandehi

درگاه های بانکی

تمامی حقوق این سایت متعلق به تیم مطالعاتی تیموری می باشد

CopyRight 1401@

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
داستان پسرک دروغگو ونمونه قصه کودکانهپسرک دروغگوترازوی روحداستان ترازوی روح نمونه قصه کودکانه
رفتن به بالا
تازه وارد به اینجا شدید؟

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

ثبت نام ورود به سایت

ارسال اطلاعات ، لطفاً منتظر بمانید ...

ورود به سایت

برای استفاده از خدمات ابتدا وارد شوید

تاکنون عضو این وب سایت نبودید؟ ثبت نام
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
ثبت نام

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

بازگشت به ورود
60 ارسال مجدد کد تایید
بازیابی پسورد
بازگشت به ورود
کد تایید

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

60 ارسال مجدد کد تایید