• 0سبد خرید فروشگاه
تیم مطالعاتی محمدرضاتیموری
  • صفحه اصلی
  • تولیدات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • زندگینامه نویسندگان
    • آموزش نویسندگی
    • موفقیت و انگیزشی
    • صد رمان برتر جهان
    • قصه کودکانه
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات ما
    • سفارش نامه اداری
    • آموزش نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • آموزش نوشتن نامه دوستانه
    • آموزش نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود / عضویت
  • جستجو
  • منو منو
  • صفحه اصلی
  • محصولات آموزشی
  • از من بپرس
  • مقالات
    • نویسندگان
    • موفقیت و انگیزشی
    • مدیریت کسب و کار
    • مهارت نویسندگی
    • برترین رمان ها
    • داستان کودکانه
    • هدف گذاری
    • تندخوانی و تقویت حافظه
  • خدمات
    • سفارش نامه اداری حداکثر ۲ روز کاری
    • آموزش جامع نامه نگاری اداری از صفر تا صد
    • شیوه نوشتن نامه دوستانه
    • شیوه نوشتن نامه عاشقانه
  • کلیپ های انگیزشی
  • درباره من
  • تماس با ما
  • ورود و ثبت نام

داستان ابر حسود

فهرست محتوا مشاهده
1 داستان ابر حسود
1.1 سوالات متداول در خصوص داستان ابر حسود
1.1.1 دوست دارید نویسنده شوید ؟
2 میکرودوره نویسندگی خلاق
2.1 ویدا تیموری
2.2 دیدگاه خود را ثبت کنید
2.3 دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

در داستان ابر حسود می خوانیم که : یکی بود ، یکی نبود ، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود .

تکه ابری در آسمان زندگی می کرد که باران مورد نیاز یک روستای زیبا را تامین می کرد.

داستان ابر حسود این داستان بخشی از قصه کودکانه است

این تکه ابر مردم روستا را بسیار دوست داشت و همیشه برایشان باران می فرستاد تا که آن ها در رفاه و راحتی زندگی کنند.

اما روزی ، طوفان عجیبی شد و چندین ابر که برای شهرهای دیگر بودند بر فراز آسمان این روستا آمدند.

وقتی تکه ابر کوچک ، آن ابرهای بزرگ را دید ،

احساس حسادتی در او شکل گرفت و با خود گفت که :

” من چه چیزی از دیگر ابرها کم دارم . حالا که اینطور است ، من هم باید به اندازه ی آن ها بزرگ شوم.” .

تکه ابر هر چه فکر کرد راهی برای بزرگ شدن خودش پیدا نکرد تا که

تصمیم گرفت دیگر باران برای مردم نفرستد ، تا که هر روز بزرگ و بزرگ تر شود.

این حسادت او با عث شد که برای مدت ها بارانی به سر مردم روستا فرود نیاید .

روستا کم کم بی آب شد. همه ی حیوانات روستا مردند.

همه ی مزارع کشاورزی روستا از دست رفتند و

کم کم روستا تبدیل به یک کویر خشک و بی آب و علف گشت.

مردم روستا همگی از بی آبی تلف شدند و هیچ کس دیگر میل به زندگی نداشت.

اما ابر حسود ، نمی دانست که این کار به ضرر خودش است. او پس از مدتی خیلی بزرگ شد.

دیگر خیالش راحت شده بود که از او ابری بزرگتر وجود ندارد

که ناگهان تمام تن و بدنش به لرزه افتاد.

اول فکر کرد که شاید سرما خورده است ،

اما روزها گذشت و او هر روز کوچک و کوچک تر می شد.

ابر دانایی از آسمان رد می شد و وقتی حال تکه ابر را دید به او گفت :

” چه بر سر تو آمده است ابر کوچک من ؟ ” .

و ابر ماجرا را برایش تعریف کرد و ابر دانا  به او گفت :

” ای ابر حسود ، آخر تو نمی دانی وقتی ابرها نبارند. دیگر آبی وجود ندارد که بخار شود و باعث شود که تو بزرگ و بزرگ تر شوی؟ . “.

ابر بیچاره که از کارش پشیمان شده بود ،

همان چند قطره بارانی که در دلش بود را به روی روستا ریخت و دوباره جانی تازه گرفت.

بچه های عزیز ، موفقیت و رشد ، در گرو بخشش اتفاق می افتد .

وقتی شما بخشنده باشید ، به همه چیز می رسید .

پس سعی کنید در زندگی سخاوتمندانه زندگی کنید.

سوالات متداول در خصوص داستان ابر حسود

۱- موضوع داستان ابر حسود چیست ؟

داستان ابر حسود در مورد نگاه افراد به اطراف خود است در زندگی خود شاید بارها شاهد این بوده ایم که افراد مختلف گاهی برای اینکه به نقطه ای برسند تا خود را در حد واندازه افرادی که الگوی خود قرار داده اند برسند ممکن است تصمیمات نادرستی بگیرند که عاقبت خوبی برای خودشان و اطافیانشان نداشته باشد .

۲- نتیجه اخلاقی داستان ابر حسود چیست ؟

از داستان ابر حسود نتایج مختلفی میشه گرفت اما مهمترین نتیجه می تونه این موضوع باشه که موفقیت و رشد ، در گرو بخشش اتفاق می افتد . وقتی شما بخشنده باشید ، به همه چیز می رسید . پس سعی کنید در زندگی سخاوتمندانه زندگی کنید.

دوست دارید نویسنده شوید ؟

 

میکرودوره نویسندگی خلاق

صفر تا صد نویسندگی ۱۵ساعت آموزش تخصصی در حوزه نویسندگی

آشنایی بیشتر با دوره
vidateimouri

ویدا تیموری

من ویدا تیموری هستم متولد ۱۳۸۹ .

این صفحه مورد پسند 1,136 بازدیدکننده می باشد.
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۵ رای

محصولات

  • استاد تیموری یک تغییر بزرگ در زند گی دوره فوق العاده یک تغییر بزرگ 4,500,000 ریال 295,000 ریال
  • دوره نویسندگی قلم برنزی 6,659,000 ریال 1,996,000 ریال
  • تبلیغ نویسی دوره جامع هنر تبلیغ نویسی 27,000,000 ریال
  • تولید محتوا آموزش تولید محتوا 17,000,000 ریال
  • میکرو دوره نویسندگی خلاق میکرودوره نویسندگی خلاق 6,990,000 ریال

آخرین دیدگاه‌ها

  • محمدرضا تیموری در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • Azura در خلاصه رمان خشم و هیاهو به همراه تحلیل اختصاصی
  • محمدرضا تیموری در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • AAa در مروری بر زندگینامه دنی دیدرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش
  • محمدرضا تیموری در کپسول نویسندگی

دسته بندی مقالات

  • برترین رمان ها
  • تندخوانی و تقویت حافظه
  • داستان کودکانه
  • مدیریت کسب و کار
  • مهارت نویسندگی
  • موفقیت و انگیزشی
  • نویسندگان
  • هدف گذاری
  • کلیپ انگیزشی

دسترسی سریع

  • دانلود کلیپ های  انگیزشی
  • از من بپرس (پاسخ به سوالات) 
  • سفارش نامه اداری
  • تخصصی ترین آموزش ها

عضو انجمن صنفی

نماد اعتماد الکترونیک

ساماندهی فضای مجازی

logo-samandehi

درگاه های بانکی

تمامی حقوق این سایت متعلق به تیم مطالعاتی تیموری می باشد

CopyRight 1401@

امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای
پادشاه زورگو نمونه قصه کودکانهپادشاه زورگوایمان به خداداستان ایمان به خدا نمونه قصه کودکانه
رفتن به بالا
تازه وارد به اینجا شدید؟

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

ثبت نام ورود به سایت

ارسال اطلاعات ، لطفاً منتظر بمانید ...

ورود به سایت

برای استفاده از خدمات ابتدا وارد شوید

تاکنون عضو این وب سایت نبودید؟ ثبت نام
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
ثبت نام

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

بازگشت به ورود
60 ارسال مجدد کد تایید
بازیابی پسورد
بازگشت به ورود
کد تایید

جهت استفاده بیشتر از خدمات سایت ما ثبت نام کنید

60 ارسال مجدد کد تایید