این صفحه مورد پسند 2,016 بازدیدکننده می باشد.
زندگینامه آنتونن آرتو : تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است .
زندگینامه آنتونن آرتو ( antoine artaud ): در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
مطلب پیشنهادی : قانون جذب
مطلب پیشنهادی : کلیپ انگیزشی
مطلب پیشنهادی : هدف چیست
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این هم صحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” آنتونن آرتو ” ، نویسنده ی فرانسوی و خالق اثر جاودانه “تئاتر و همزادش” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
در آثار این نمایشنامه نویس و کارگردان بزرگ تضادهای متفاوتی را شاهد هستیم به طور مثال او به شدت از مکمل داشتن فراری است و اعتقاد دارد زندگی انسان پر است از تضادهای جور وا جوری که شاید هیچکس به آن توجهی نکند به همین خاطر در آثار او شاهد هستیم جنگ و اغتشاش با نظم همراه است .
که به راحتی انسان متوجه می شود در واقعیت هم داستان به همین گونه است و خیلی از بی نظمی ها نظم را به وجود آورده اند. با این حساب او تئاتر را برای بازگو کردن این افکار انتخاب می کند جایی که به سادگی می شود این موضوع را فریاد زد هم چنین او که به علوم متافیزیک علاقهمند است می تواند باز هم همین موضوع را که در زمان او طرفداران زیادی ندارد را برملا کند.
او همچنین در پی اعتقاد بر همین تضادهای زندگی در آثار خود به این موضوع اشاره می کرد که همیشه خیر و شر باهم هستند و این دو موضوع در زندگی تمام افراد رخ می دهد او که به شدت با صحبت کردن اضافه در صحنه تئاتر مخالف است بر این موضوع تأکید می کند که باید افراد در صحنه تئاتر موضوع را نشان دهند تا اینکه بخواهند در مورد آن حرف بزنند. به همین خاطر او دوست دارد افراد با حالات بدن خود یا همان زبان بدن به افراد نشان دهند چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
او همچنین اعتقاد عجیبی داشت و همیشه بیان می کرد که قهرمانان و اساطیر گذشته را باید امروزی کرد و آن ها را با زبان امروزی به دیگران شناساند. با این وجود اتفاق افتادن یک ماجرا برای این نویسنده رویارو کردن مردم با فرهنگ درست است که در نمایشنامه های او نیز این موضوع قابل مشاهده است که با وقایع و اتفاقت زندگی هم همخوانی داشته است . از نظر او فعلیت موضوعات ابدی و ازلی است که در متون باستانی ایرانی، هندو، مکزیکی، یهود وجود داشته و د اختیار جهانیان قرار گرفته است.
زندگینامه آنتونن آرتو( antoine artaud )
او ، نویسنده ی شهیر فرانسوی ، که یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان و محققین حوزه ی کارهای نمایشی است ، در ۴ سپتامبر ۱۸۹۶ ، در فرانسه دیده به جهان گشود .
آنتونن آرتو به جد یکی از بزرگترین نویسندگان حوزه ی ادبیات نمایشی در جهان است. آثار او امروزه در بسیاری از سالن های تیاتر جهان برای سانس های متمادی بر روی صحنه می رود و عاشقان سبک کارهای او ، آن ها را دنبال می کنند .
او در شهر مارسی Marseille از پدر فرانسوی ومادر یونانی زاده شد، تحصیلاتش را در کالج ساکره کور انجام داد و از نوجوانی شوق خود را به شعر نمایان ساخت .
او که از فکری نیرومند برخوردار بود، از شانزده سالگی دچار عدم تعادل روانی گردید، در مارس ۱۹۱۴ در بیمارستان بستری شد و در جنگ جهانی اول از خدمت در ارتش معاف گشت. پس از بهبود در ۱۹۲۰ به پاریس رفت، در حالی که از آتش شوق ادبی می سوخت .
ابتدا در مجله دو من (فردا) به کار پرداخت، در ۱۹۲۳ منتخب هایی از اشعارش را منتشر کرد و سال بعد اولین دیوان را با عنوان تخته نرد آسمان انتشار داد . این دیوان توانست جایگاه او را بعنوان یک شاعر در جهان نویسندگان تثبیت کند .
او توانست با تصویر سازی های گسترده و همچنین پس با آندره برتون آشنائی یافت، به نهضت سوررئالیسم پیوست و در مجله معروف لوسیون سوررئالیست با وی همکاری کرد .
در ۱۹۲۵ دیوانی به نام مرکز دوایر شامل پنج قطعه شعر و نثر منتشر کرد که از عمیق ترین رنجهای درون او سرچشمه گرفته بود. ویتراک در باره این دیوان گفته است . «هرگز هیچگونه تعبیر فکری تا این حد به قله خود نرسیده و هر گز جسم انسان در استقصای ذهن تا این حد به دوردست راه نیافته است.» خود آنتونن می نویسد : «من از این موضوع رنج می برم که مبادا در زندگی روح نباشد و در روح زندگی.» قطعه های مختلف این دیوان شخصیت و روح آر تو را با لحنهای متفاوت نمودار می سازد .
دو اثر دیگر نیز به نام عصب سنج در سال ۱۹۲۷ و پس از آن مکاتبات ژاک ژیور در همان سال انتشار یافت .
آنتونن آرتو (antoine artaud) در آنها اضطرابهای درونی خود را آشکار ساخته است، وی را به مردم شناساند . یکی از ویژگی ها و مولفه های کاری او ذکر این نکته است که او تماما خود را قاضی نوشته هایش می کرده است .
او خود را میان دایره ی نوشته هایش جا میداده و خود را آن گاه قضاوت می کرده است. این ویژگی و برتری او به عنوان یک نویسنده و شاعر بوده است . آرتو در ۱۹۲۸ با گروه سوررئالیست قطع رابطه کرد. آنچه در شیوه نویسندگان سوررئالیست مستلزم تمرین و استقرار روح بود و آنچه موجب عصیان آدمی برضد همه چیزهای مرسوم و عادی می گشت، در او چیزی بسیار طبیعی بود .
حال جسمی و روحی وی که با ناهشیاری همراه بود و گاه او را تا سرحد جنون می کشاند، بیشتر به عدم حضور ذهنی او ارتباط داشت تا به تمرینهای خاص روحی و فکری سوررئالیسم و از این رو وی جدایی را بر قرار در این مکتب فکری ترجیح داد .
در واقع او اعمال و احوال روح بیمار خویش را ثبت می کرد و تنها کوششی که بکار می برد در راه ادراک درست و ممکن این بیماری بود. اواز ۱۹۲۲ برای امرار معاش به گروه بازیگران تئاتر پیوست و در این راه استعداد فراوان نشان داد، چنانکه تا ۱۹۳۵ در این حرفه باقی ماند و با کارگردانانی چون لوئی ژووه و پیتویف کار کرد وهنر تئاتر به او امکان داد که به عالم سینما نیز راه یابد. معروفترین شخصیتی را که معرفی کرد، مارات بود در نمایش ناپلئون Napoleon اثر آبل گانس ، نیز این کار را به شکل عالی به ثمر رساند .
پس از آن با همکاری ویتراک در ۱۹۲۶ تئاتر آلفرد ژاری را بنیان گذارد که در آن نمایشهای متعددی بر صحنه آورد و به فکر طرح نوسازی تئاتر براساس کهنه ترین نمایشنامه های شرق افتاد و این نظریه را به سال ۱۹۳۲ در بیانیه تئاتر خشونت مدل ساخت و نمایش را به رنج های اساسی بشر ارتباط داد .
آنتونن آرتو ( antoine artaud ) می خواست با بکار گرفتن جادو به تئاتر فرانسه صورت نمایشی هنر شرق دور را ببخشد و در ذهن مردم تجربه های وحشت انگیز را جان دهد، تئاتر را چون فاجعه و مصیبتی عظیم جلوه گر سازد و به احساس هائی که تئاتر باید به مردم القا کند، نمای ظاهری و جسمانی دهد .
برای اجرای مقصود خود در ۱۹۳۵ تراژدی «خانواده سنسی» را که اقتباسی بود از نمایشنامه شلی و استاندال بر صحنه آورد. این نمایش که سرشار از روح اهریمنی بود، با شکست روبرو گردید، و موجب شد که او از تئاتر به کلی دست بکشد، پس در ۱۹۳۶ با سرخوردگی از فرهنگ غرب به مکزیک سفر کرد، چندی در میان قبایل بومی به سر برد و به مناسبت حال نامساعد روحی به انگلستان رفت، در بازگشت از انگلستان در کشتی دچار حمله سخت جنون شد و در تیمارستان بستری گردید و دوره درمان دردناکی را گذراند .
اوکه سراسر دوره اشغال فرانسه به وسیله ارتش آلمان در تیمارستان مانده بود، پس از بهبود و بازگشت به پاریس ناگهان خود را مرد نامداری یافت. در واقع پس از بحران روحی سال ۱۹۳۷، آثار او به وسیله دوستانش انتشار یافت و نوشته هایش در باره تئاتر با عنوان تئاتر و نسخه بدل ، منتشر شد که اثری پیروزمندانه بود. در ۱۹۴۶ انتشار نامه های دودز بر اعتبار و شهرت آرتو ( antoine artaud ) افزود و هنگامی که او خودرا مورد محبت دوستان دید، آرامشی یافت و به انتشار یک رشته آثار تقریبا هذیان آمیز دست زد که مهمترین آنها وان گوگ یا کشته جامعه در ۱۹۴۷ انتشار یافت. مجموعه کامل آثار او در هفت جلد میان سالهای ۱۹۵۶ و ۱۹۶۷ منتشر شد و موجب کشمکش دوستان با خانواده اش گشت. آرتو به ظاهر مخالف فصاحت زبان بود. وی اعتقاد داشت که بیان همیشه به اندیشه خیانت می کند. اما آنچه که در قلب آرتور بود ، یقینا مسئله ای فراتر از این مباجث بود. آنچه که منتقدین ادبی در باب ارتور می گویند ، چند نکته است. ابتدا این امر جای ذکر دارد که ارتور شخصیتی بسیار ستودنی در دنیای نویسندگی داشت. او توانست مرزهای زبان شاعری را در دوره ای که همه به مکتب گرایی اعتقاد داشتند ، جا به جا کند و زبانی جدید و راه و رسمی جدید به ادبیات فرانسه هدیه کند. این کار نوعی تزریق جریان شوریدگی در شعر فرانسه نیز قلمداد می شده است. در واقع او در تلاش بود که راهی پیدا کند که محتوای ذهنی او و هر آنچه که در ذهن داشت ، راهی به اندیشه مردم نیز پیدا کند و این امر باعث شد ک وی نویسندگی را شاخه ی کاری خودش انتخاب کند و از آن میان شعر را برای برانگیتختن احساس به کار گیرد. اما بعد ، وی کمی پا فراتر از این امر نیز گذاشت. او تلاش کرد که قالب های متنوع ادبی را برای بیان دردهای مردم به خود آن ها استفاده کند. در واقع این جا بهتر است که ابتدا یک توضیحی در مورد اندیشه های نویسندگی او داشته باشیم و بعد بتوانیم قالب های او را مورد بررسی قرار دهیم. در دوره ای که وی بطور مستقل در زمینه ی شاعری فعالیت می کرد، تمام اندیشه اش آن بود که انسان را مورد بررسی قرار داد. این انسان از منظر او تنها خود او بود و بس. چرا که وی معتقد بود که اگر درکی از مفهوم انسان نیز در وجود او شکل گرفته است ، مدیون درکی است که وی از خود دارد. از ین رو این مسئله او را به نوشتن شعرهایی کشاند که محتویات روح او در آن ها منعکس بود. اما بعد درد و دغدغه ی وی کمی گسترده تر شد. او تصمیم گرفت که این بار برای جامعه ی خویش اثر بسازد و از این رو او تصمیم گرفت که در قالبی دیگر یعنی نمایش و مدیوم سینما ، این کار را به ثمر رساند. این پویایی درونی او همیشه مورد ستایش منتقدین ادبی بوده است.اما بعد ، شاید به عنوان آخرین نکته و در مقابل ارزشمندترین عمل او بتوانیم این طور بگوییم که او انسانی بود که فرهنگ ها را به هم پیوند می داد. همانطور که در متن هم به آن اشاره شد ، او به دنبال این بود که در تیاتر راهی را پیدا کند که بتواند تیاتر شرقی را به تیاتر فرانسه پیوند بزند. شاید این امر در وهله ی اول آنچنان مهم به نظر نرسد. اما اگر عمق و پی کار او را بسنجیم در می بیام که وی تمامی ددغه هایش بر روی این امر استوار بود که بتواند راهی پیدا کند که از دل آن میان فرهنگ های مختلف به وسیله ی هنر که یک زبان جهانی است ، راهی برای آشتی پیدا کند و پیوندی برقرار کند. این اربتاطات میان فرهنگی دقیقا چیزی بود که او برای بقای روحیه ی نویسندگی به آن نیاز داشت. او نویسندگی را چیزی جز پیوند نمی دید. پیوند میان روح و قلم ، پیوند میان جامعه و هنر و از همه مهمتر پیوند میان فرهنگ و فرهنگ به وسیله ی کم کردن فواصل جغرافیایی. وی در ۴ مارس ۱۹۴۸ برای همیشه زمین را بدرود گفت ، اما مطمئنا تاثیرگذاری او تا به امروز بر روی ادبیات جهان امری است که انکار ناشدنی است.
آثار آنتونن آرتو
- تخته نرد آسمان
- تیاتر و همزادش
- ون گوک یا کشته ی جامعه
- سنسی
مروری بر آثار آنتونن آرتو
آنتونن آرتو یکی از شاعران بزرگ فرانسه و جهان بود. او شعرهای بسیار گیرا با مفاهیم انسانی مختلف به ثمر رسانده است. درون مایه ی آثار او نقد های بسیاری را به خود دیده است ، اما اگر بخواهیم یک مقیاس کلی از این امر برایتان بگوییم ، باید به این امر اشاره کنیم که وی دغدغه ای جز زندگی انسان نداشت. در ادامه یکی از اشعار او را با هم مرور می کنیم :
آن چه مهم است
این است که ما می دانیم
پس از نظم این جهان
نظمی دیگر وجود دارد .
آن چیست ؟
نمی دانیم
شمار و نظم فرضیات ممکن
در این زمینه
مشخصا
بیکرانگی ست.
و بیکرانگی چیست؟
به درستی نمی دانیم.
این یک کلمه است
که ما به کار می بریم
برای نشان دادن
پهنای
آگاهی مان
نسبت به یک امر بی اندازه
امکان پذیری پایان ناپذیر و بی اندازه .
و مشخصاَ آگاهی چه چیزی ست ؟
به درستی نمی دانیم.
هیچ است
یک هیچ بودگی ست
که ما به کار می بریم
برای نشان دادن
وقتی که چیزی نمی دانیم
از چه راهی
نمی دانیم
و سپس
می گوییم
آگاهی
از راه آگاهی
اما هزاران راه دیگر وجود دارد.
شاید این ها را هم دوست داشته باشید
نویسنده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
سلام انتونن آرتو چه شخصیتی داشت؟
دورد خدمت شما دوست و همراه گرامی. این نویسنده شخصیت خاصی داشت مخصوصا روی صحنه و بر این موضوع تاکید داشت که در نمایش ها نباید زیاد صحبت کرد بلکه باید با زبان بدن موضوع را به مردم نشان داد.