مروری بر زندگینامه دوریس لسینگ ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دوریس لسینگ
دوریس می لسینگ ، نویسنده ی صاحب نام بریتانیایی ، به تاریخ 22 اکتبر 1919 در کرمانشاه ایران دیده به جهان گشود .
ماجرای به دنیا آمدن او در ایران به سبب کارمندی پدر او در بانک شاهنشاهی ایران بوده است. او والدینی بریتانیایی داشت که در دوره ی حکومت رژیم شاه در ایران زندگی می کردند .
اما بعد ، آن ها به زیمباوه رفتند و در سال 1949 نیز به لندن مهاجرت کردند. کتاب های او شامل : علف ها آواز می خوانند در سال 1950 ، سری کتاب های بچه های خشونت ، دفترچه ی طلایی ، تروریست خوب و دیگر کتاب های پر فروش در سراسر دنیا می باشند. دوریس لسینگ در سال 2007 برنده ی جایزه ی ادبی نوبل شد. در خلال اهدای این جایزه به رسم معمول آکادمی سوئد او را ” حماسه سرای تجربیات زنانه ” خطاب کرد .
زندگینامه دوریس لسینگ
دوریس لسینگ در تاریخ برگزاری و اهدای جایزه ی ادبی نوبل ، پیرترین فردی بوده است که تا به حال جایزه ی ادبی نوبل را از آن خود کرده است . در سال 2001 لسینگ همچنین برنده ی جایزه ی دیوید کوهن به پاس یک عمر فعالیت ادبی در ادبیات بریتانیا شد. در سال 2008 ، مجله ی تایمز او را در لیست پنجاه نویسنده ی برتر برتانیا از سال 1945 قرار داد و از او تمجید کرد .
اما بعد اگر بخواهیم کمی بیشتر به زندگی او بپردازیم باید بگوییم که وی همانطور که گفتیم در کرمانشاه ایران زاده شد.پدرش کاپیتان آلفرد و مادرش امیلی هر دو بریتانیایی بودند. پدر دوریس در دوره ی جنگ جهانی اول از ناحیه ی پا دچار نقص عضو شده بود و همین امر باعث شد که در بیمارستانی که برای مداوا رفته بود ، همسرش را ملاقات کند و با او ازدواج کند .
این زوج ، بعد از ازدواج به ایران مهاجرت کردند . آلفرد آن زمان در بانک شاهنشاهی ایران مشغول به کار شد و یکی از کارمندان عالی رتبه ی بانک گردید . در سال 1925 خانواده ی لسینگ تصمیم می گیرند که به زیمباوه مهاجرت کنند. آلفرد در آنجا یک زمین کشاورزی می خرد و شروع به کاشت ذرت و دیگر محصولات کشاورزی می کنند . اما چیزی که این میان در ذهن آن ها از سفر به زیمباوه نهفته بود ، با حقیقت سازگاری نداشت. آنها نتوانستند آنچنان که باید و شاید از این مزارع در آمد کسب کنند و همین مسئله باعث شد که تقریبا با شکست مواجه بشوند .
در این دوره دیگر سن دوریس به تحصیلات رسیده بود و باید تحصیلات خودش را تکمیل می کرد . او دوره ی تحصیلاتش را در مدارسی چون مدرسه ی دومینیکن که برای کاتولیک ها بود و تماما دخترانه نیز بود سپری کرد. بعد از آن به مدرسه ی دختران در سالیسبوری رفت. اما بعد او مدرسه را در سن 13 سالگی رها کرد و از آن پس بصورت خود خوان تحصیلاتش را ادامه داد. اما بعد در سن 15 سالگی او خانه را ترک کرد و بعنوان یک پرستار شروع به کار کرد. در همین دوره وی رو به مطالعه آورد وسعی کرد که تمامی منابع روز را در باب جامعه شناسی و سیاست مطالعه کند و اطلاعات خود را در این زمینه رشد دهد. این مسئله باعث شد که پس از مدتی وی علاوه بر مطالعه ، شروع به نوشتن نیز کند. در سال 1937 لسینگ به سالیسبوری رفت تا که اپراتور تلفن باشد و در این شغل به ادامه ی فعالیت بپردازد .
دوریس لسینگ در همین دوره ازدواج می کند و هم اکنون ثمره ی این ازدواج دو فرزند به نام های جان و جین می باشد . اما متاسفانه این ازدواج در سال 1943 از هم می پاشد و به جدایی منجر می شود. بعد از طلاق ، دوریس به مسائل سیاسی و اجتماعی بسیار علاقمند شد و به انجمنی هم به نام لفت بوک پیوست که در آنجا همسر دوم خودش را نیز ملاقات کرد. مدت زمان زیادی نگذشته بود که دوریس به انجمن لفت بوک پیوسته بود که با گوترفراید لسینگ ، همان مردی که در انجمن ملاقاتش کرده بود ازدواج کرد. حاصل این ازدواج برای دوریس و آقای لسینگ یک پسر به نام پتر بود. اما متاسفانه این ازدواج نیز در سال 1949 به جدایی منجر شد. او پس از این جدایی دیگر هیچ گاه ازدواج نکرد .
البته شواهدی وجود دارد که او با یکی از روزنامه نگاران زمانه ی خویش نامه نگاری های عاشقانه ای داشته است اما هیچ گاه این نامه نگاری های عاشقانه بصورت رسمی به ازدواج بدل نشده اند. لسینگ در سال 1949 با پسر جوانش پتر به قصد ادامه دادن نویسندگی و همچنین پی گیری فعالیت های اجتماعی و مطالعات جامعه شناسانه به لندن آمد . اما در این سفر مجبور شد که دو فرزندی که از ازدواج نخست به بار آورده بود را نزد پدرشان در آفریقای جنوبی رها کند .
او بعد ها در باب این تصمیم عجیب گفت که من در آن زمان چاره ی دیگری نداشتم و این تنها راهی بود که پیش روی من نهاده شده بود. اما بعد اگر بخواهیم در باب نویسندگی و ماجرای نویسنده شدن او صحبت کنیم باید این چنین بگوییم که همانطور که گفتیم وی در دوره ی نوجوانی رو به مطالعات گسترده ای در زمینه ی سیاست و جامعه شناسی آورد. درواقع می توان گفت که او نویسندگی را به طور حرفه ای از سن پانزده سالگی شروع شد .
دوریس لسینگ ابتدا به امر داستان می نوشت و داستان هایش را به مجلات می فروخت و از این راه هم شهرتی کسب می کرد و هم اینکه به معاش خود کمک می کرد . این مسئله برای سالیان سال ادامه پیدا کرد تا اینکه در سال 1950 وی تصمیم گرفت که به طور رسمی اولین رمانش را منتشر کند. علف ها آواز می خوانند نخستین رمانی بوده است که از وی به بازار کتاب عرضه شده است .
این کتاب توانست در مدت زمان بسیار کوتاهی بازخوردی بسیار عالی در بحث فروش و کسب نظر موافق منتقدان ادبی کسب کند. بعد از این کتاب دفترچه خاطرات طلایی از وی به انتشار رسید که توانست در سال 1962 افتخار بزرگی را برای وی به ارمغان بیاورد .
در کل دوریس لسینگ تا به مرگ خودش پنجاه عنوان کتاب به رشته ی تحریر در آورد که یک از یک موفق تر شده اند. البته بسیاری از این کتاب ها با نام مستعار نوشته شده اند . اما بعد در سال 1982 لسینگ دو رمان منتشر کرد که هر دو با نام مستعار بود . در واقع این رمان به این دلیل با نام مستعار نوشته شد که لسینگ در این رمان سختی ها و مصائب های یک نویسنده ی تازه کار را برای ورود به دنیای نویسندگی از نوشتن تا نشر را به رشته ی تحریر در آورده بود. این رمان ابتدا توسط انتشارات لسینگ رد شد و به چاپ نرسدی ما توسط دیگر انتشاراتی در انگلستان و امریکا به چاپ رسید. لسینگ بعد از آن آثار بسیاری را در زمینه ی سیاست و فعالیت های سیاسی به نشر رساند .
اما مهم ترین سال زندگی لسینگ سال 2007 و برنده شدن جایزه ی ادبی نوبل بود. او در این سال موفق شد که در سن 88 سالگی بعنوان مسن ترین نویسندده ای که تا کنون برنده ی جایززه ی نوبل ادبیات شده است ، این جایزه را در اختیار بگیرد. و همچنین 11 امین زنی بود که در 106 سال تاریخ آکادمی سوئد موفق به کسب جایزه ی ادبی نوبل شده بود. این اتفاق برای او شهرت بسیاری را به همراه آورد اما درست ده سال بعد از برنده شدن جایزه ی نوبل مدال او در یک حراجی به فروش رسید. پیش از این تنها یک نفر این کار را کرده بود و آن مدال آندره ژید بود. این کار برای آکادمی سوئد و اعضای آن نوعی بی حرمتی نیز محسوب می شد .
چرا که جایزه ی نوبل با تمام ارزش مادی اش ، به هیچ وجه مسئله ی اهدایی و فروشی ای نیست . اما بعد به تعریف خودش زمانی که خبر نوبل و برنده شدن او رسید او در یک مغازه ی خوار و بار فروشی بود و بعد از اینکه به خانه رسید این خبر را شنید و به شدت از این مسئله حیرت کرد چرا که او تقریبا تمام جایزه های ادبی در اروپا را برده بود و تنها نوبل مانده بود که کارنامه اش تکمیل شود و توانست نوبل را نیز از آن خودش کند .
دوریس لسینگ از سال 1990 به بعد دچار یک نوع سکته ی خاموش شد که دیگر به او اجازه نمی داد که به جایی سفر کند و تنها در مساحتی کم قادر به رفت و آمدهای محدود شد . با این اوصاف ، او همچنان به سال های اپرا و تئاتر می رفت و از دیدن نمایش ها لذت می برد. اما از تاریخی به بعد تمام فکر و ذکرش مرگ بود و می دانست که به زودی از دنیا خواهد رفت. با این اوصاف ، وی در سال 2013 و در هفدمین روز از نوامبر در حالی که 94 سال سن داشت برای همیشه دنیا را ترک گفت.
آثار دوریس لسینگ
- زمستان در ماه جولای (ترجمه علیرضا جباری)
- علفها آواز میخوانند (ترجمه)
- دفترچه طلایی
- رهنمودهایی برای نزول در دوزخ
- تابستان پیش از تاریکی
- خاطرات یک نجات یافته
- خاطرات یک همسایه خوب
- اگر کهنه بتواند
- تروریست دوستداشتنی (ترجمه)
- فرزند پنجم (ترجمه مهدی غبرائی)
- بن در جهان (ترجمه مهدی غبرائی)
- مارا و دان
- شیرینترین رؤیاها (ترجمه اسماعیل قهرمانیپور)
- بازی کردن
- دری که می خواند
- بچه های خشونت
- زیر پوست من ، جلد اول اتوبیوگرافی من
مروری بر آثار دوریس لسینگ
- اگر قرار است کاری را انجام دهی، همین حالا انجام بده؛ شرایط همیشه وفق مراد نیست.
- تو اول باید برای راضی و خشنود کردن خودت بنویسی، نباید نظر دیگران را ملاک کارت قرار دهی. اما نویسندگی راهی برای گذران زندگی نیست، بلکه مهمترین بخش نوشتن، زندگی است. باید طوری زندگی کنی که نوشتنت از دل آن ظهور کند
- تمایل دارم ذهنیتم را به زبان آورم، که این لزوما فکر خوبی نیست (مصاحبه با مجله تایم)
- وحشتناک این است که تظاهر کنی یک کار درجه دو، درجه یک است، یا این که به عشق نیازمندی، اما تظاهر کنی که به آن نیاز نداری و یا علیرغم اینکه به خوبی میدانیم توان نوشتن کار بهتری را داریم، کار خود را دوست داشته باشیم.
- کتاب و داستان خود به من دیکته میکنند که چطور باید نوشته شوند. داستان ابزار روایتش را دیکته میکند (مصاحبه با سایت جایزه نوبل)
- شگفتانگیز است وقتی با ضمیر اول شخص مفرد درباره فردی کاملا متفاوت با خودت مینویسی، چیزهایی درباره خودت دستیگرت میشود. (مصاحبه با پاریس ریویو)
- زمانی که بچهداری میکردم، به خود یاد دادم در زمانهای کوتاه و متمرکز بنویسم. اگر آخر هفته یا یک هفته خالی داشتم، مطالب زیادی را مینوشتم. حال آن عادتها در حال جایگزین شدن هستند… فکر میکنم وقتی فکرم جریان دارد، خیلی بهتر مینویسم. چیزی را شروع میکنیم که ابتدا کمی بریده بریده و بد شکل است، اما بعد به نقطهای میرسی که ناگهان نوشتنت کاملا روان میشود. آنجاست که فکر میکنم دارم خوب مینویسم. وقتی یک جا مینشینم و برای هر عبارت عرق میریزم، خوب نمینویسم.
- به نظرم وظیفه یک نویسنده طرح سوال است. فکر میکنم اگر کسی یکی از کتابهای مرا خوانده باشد، تفاوتی ندارد کدام اثرم باشد، همچون بارش آب بر روی سرش عمل کرده است؛ چیزی که باعث شود آنها به روش کمی متفاوتتر فکر کنند. این همان هدفی است که به نظرم نویسندگان برایش مینویسند
- چه ادبیات به هدفی عملی دست پیدا کند و چه نکند، ما همچنان به نوشتن ادامه میدهیم (مصاحبه با ساترن ریویو)
- تنها یک راه برای مطالعه وجود دارد، این که در کتابخانهها و کتابفروشیها بگردی، کتابهایی را برداری که جذبت میکنند و تنها همانها را بخوانی. وقتی خستهات میکنند، کنارشان بگذاری، بعضی بخشها را نادیده بگیری و هرگز چیزی را به اجبار و به خاطر اینکه بخشی از یک جنبش یا مد است، مطالعه نکنی. به یاد داشته باش کتابی که در 20 یا 30 سالگی حوصلهات را سر میبرد، در 40 یا 50 سالگی دری را به رویت میگشاید. هیچ کتابی را خارج از زمان درستش نخوان. (مقدمه رمان «دفترچه طلایی»)
سوالات متداول
1- دوریس می لیسنگ کیست ؟
دوریس می لسینگ ، نویسنده ی صاحب نام بریتانیایی ، به تاریخ 22 اکتبر 1919 در کرمانشاه ایران دیده به جهان گشود . ماجرای به دنیا آمدن او در ایران به سبب کارمندی پدر او در بانک شاهنشاهی ایران بوده است . او والدینی بریتانیایی داشت که در دوره ی حکومت رژیم شاه در ایران زندگی می کردند .
2- پر فروش ترین کتاب های می لیسنگ چه بود ؟
کتاب های او شامل : علف ها آواز می خوانند در سال 1950 ، سری کتاب های بچه های خشونت ، دفترچه ی طلایی ، تروریست خوب و دیگر کتاب های پر فروش در سراسر دنیا می باشند .
3- دوریس می لیسنگ در چه سالی جایزه نوبل را گرفت و به او چه لقبی دادند ؟
دوریس لسینگ در سال 2007 برنده ی جایزه ی ادبی نوبل شد. در خلال اهدای این جایزه به رسم معمول آکادمی سوئد او را ” حماسه سرای تجربیات زنانه ” خطاب کرد . وی پیرترین فردی می باشد که تا به حال جایزه ی ادبی نوبل را از آن خود کرده است .
4- افتخارات دوریس می لیسنگ چه بود ؟
او در سال 2001 برنده ی جایزه ی دیوید کوهن گردید که به پاس یک عمر فعالیت ادبی در ادبیات بریتانیا شد . در سال 2008 ، مجله ی تایمز او را در لیست پنجاه نویسنده ی برتر برتانیا از سال 1945 قرار داد و از او تمجید کرد .
5- افتخارات دوریس می لیسنگ چه بود ؟
بازی کردن – دری که می خواند – بچه های خشونت
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید