مروری بر زندگینامه آلیس مونرو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

آلیس مونرو
آلیس مونرو ، نویسنده ی مشهور کانادایی ، به تاریخ 10 ژوئیه ی سال 1931 در کانادا دیده به جهان گشود .
آلیس مونرو مشهور ترین نویسنده ی کانادا در قرن معاصر می باشد و موفق شده است که برنده ی جایزه ی ادبیات نوبل در سال 2013 شود .
نکته ی جالب توجه در باب برنده شدن او در جایزه ی ادبی نوبل ، ذکر این نکته است که شورای انتخاب نوبل یا همان آکادمی سوئد آلیس مونرو را استاد داستان کوتاه قرن معاصر خطاب کرده است .
زندگینامه آلیس مونرو
آلیس مونرو ، به طور تخصصی در زمینه ی داستان کوتاه فعالیت می کند. بسیاری از منتقدین ادبی بر این باورند که آلیس مونرو پس از حدود یک قرن جامعه ی ادبی و مردم عوام در آمریکای شمالی را با داستان کوتاه آشتی داده است .
آلیس مونرو البته در بسیاری از مصاحبه های خود نیز به این نکته اشاره کرده است که هیچ گاه دلش نمی خواسته است صرفا یک نویسنده آن هم در حوزه ی داستان های کوتاه باشد ، اما اکنون به این بینش و درک رسیده است که دیگر آنچنان برای نوشتن یک رمان دغدغه ندارد و نگاهش به مسائل همیشه به شکل یک داستان کوتاه شکل می گیرد .
آلیس مونرو در این باره میگوید که : ” من هیچگاه نمی توانم پای نوشته هایم صبر کنم ، چرا که همیشه دوست دارم بدانم آخر قصه ام چه می شود وبرای همین است که داستان کوتاه می نویسم . چون می دانم که انتهای داستان چه می شود و از آن مهم تر می دانم که تا شب کریسمس ( اشاره به زمانی مشخص ) حتما تمامش کرده ام .
بعضی اوقات با خودم می پرسم که این نویسندگان بزرگ چگونه می توانند برای مدت زمانی طولانی پای یک پروژه صبر کنند و ملا یک رمان چند جلدی بنویسند. یقینا برای من این میزان صبر اصلا امکان پذیر نیست. آلیس مونرو در ایران نیز چون دیگر کشورها طرفداران بسیاری دارد و آثار او توسط افراد بزرگی در ایران ترجمه شده است و حتی این شوق را در اختیار اهل هنر نیز قرار داده است که به ترجمه ی کارهای او بپردازند ، از جمله آنکه خانم ترانه علیدوستی ترجمه ای از کار رویای مادرم از آلیس مونرو را در کارنامه ی خود دارد.
اما بعد اگر بخواهیم کمی در باب آلیس مونرو و زندگی شخصی اش صحبت کنیم باید بگوییم که آلیس مونرو ، در کانادا دیده به جهان گشود . او در خانواده ای به دنیا آمد که پدرش یک کشاورز بود و مادرش یک معلم ساده در مدرسه ای در کانادا . به گفته ی خودش برای او نویسندگی از دوره ی نوجوانی شروع شد .
طبیعتا قرار گرفتن در فضایی فرهنگی خانواده و از سویی صفای پدر و دانش مادر به او کمک کرد که کتاب های بسیاری بخواند و این ها همه در کنار هم به او این قدرت را داد که در نوجوانی اولین داستانش را تحت عنوان ابعاد یک سایه بنویسد و در زمانی که دانشجوی دانشگاه وسترن اونتاریو بود و در آنجا درس می خواند آن را منتشر کرد .
آلیس مونرو پیش از این که نویسندگی را چون اکنون ، بعنوان پیشه ی خودش بپذیرد و دائما به آن مشغول باشد ، مشاغل و تجربیات بسیاری را پشت سر گذارد. شاید یکی از تاثیر گذار ترین آن ها کار کردن در رستوران بعنوان یک پیشخدمت بود . او مدتی به این کار مشغول بود و بعد از آن توانست متصدی کتابخانه شود که خودش از این دوره ی کاریش بسیار به نیکویی یاد می کند ، چرا که به او این فرصت را داد که کتاب های بسیاری بخواند .
البته در بخشی از تجربیاتش این را نیز ذکر کرده است که برای مدتی نه بعنوان کار اما بعنوان یک تجربه برای در آمد زایی در مزارع تنباکو کار کرده است. با این اوصاف ، در وجود استعداد دیگری نهفته بود که این مشاغل نمی توانست نیاز روحی او را پاسخ گو باشد. اما در زندگی او یک انتخاب بزرگ وجود دارد .
آلیس مونرو در سال 1951 به یکباره دانشگاه را ترک می کند و این ترک دانشگاه به این دلیل بود که او قصد ازدواج داشت و این طور نیز می شود. او سال 1963 به ویکتوریا می رود و کتابفروشی ای به نام خودش افتتاح می کند. این کتاب فروشی برای او یکی از اتفاقات بزرگ عمرش بود و نه تنها مربوط به همان دهه ی مهاجرت بلکه هنوز این کتاب فروشی باز است و او در آن کار می کند و بسیاری از دیدارهایش با مخاطبانش را نیز هنوز در همین کتابفروشی برگزار می کند. مونرو مضامین داستانی نویی را برای کتاب هایش انتخاب می کند .
آثار اولیه اش عمدتا به دوره ی بلوغ و چگونگی کنار آمدن و ساختن با شرایط خانوادگی در این سن اختصاص دارد اما هر چه که سن او نیز بیشتر می شود به داستان های شهری و اتفاقات کوچک درون شهری می پردازد. او به مسائلی چون غم ، شادی ، عشق ، فقر و می پردازد و تصویری نو از زندگی شهری را برای مردم می سازد. نکته ی جالب توجه در باب آلیس مونرو ذکر این نکته است که بسیاری از نویسندگان مشهور جهان چون مارگارت آتوود طرفدار او هستند و او را از مقدس ترین های ادبیات می نامند .
اما بعد در زندگی آلیس مونرو نکات بسیار درخشانی وجود دارد و افتحارت زیادی بعمل آمده است اما مهم ترین افتخار او برنده ی جایزه ی نوبل شدن است. در دهم اکتبر سال 2013 ، روزی که شاید هیچ کانادایی آن را فراموش نکند ، آکادمی نوبل اعلام می کند که جایزه ی سال نوبل ادبیات به یک کانادایی به نام آلیس مونرو تعلق دارد. او زمانی که این خبر اعلام شد در آستانه ی 82 سالگی بود .
او اولین کانادایی ای بود که برنده ی جایزه نوبل شده بود و از این رو یکی از تاریخ ساز ترین نویسندگان تاریخ آمریکای شمالی است. او هم اکنون نیز به نوشتن می پردازد و نوشته های او امروزه آینه ای از زندگی زنان روستایی و شهری کانادا می باشد. بسیاری او را به لحاظ جایگاه ادبی با چخوف مقایسه می کنند و او را تا بدین حد والا می دانند .
آثار آلیس مونرو
· رؤیای مادرم. ترانه علیدوستی (مترجم)، تهران: نشر مرکز، ۱۳۹۰.
· میخواستم چیزی بهت بگم. نیایش عبدالکریمی (مترجم)، بیژن عبدالکریمی (مقدمه)، تهران: نقد فرهنگ، ۱۳۹۴.
· فرار. مژده دقیقی (مترجم)، ناشر: نیلوفر.
· دست مایهها. مرضیه ستوده (مترجم).
· دورنمای کاسل راک. زهرا نیچین (مترجم)، ناشر: افراز، ۱۳۹۰.
· خوشبختی در راه است. مهری شرفی، (مترجم)، ناشر: ققنوس، ۱۳۹۲.
· زندگی عزیز. منیره ژیان، (مترجم)، ناشر: مهر صفا، ۱۳۹۳.
مروری بر آثار و اندیشه های آلیس مونرو
آلیس مونرو یکی از زنان شاخص و تاریخ ساز ادبیات جهان می باشد . او یکی از معدود زنان تاریخ است که برنده ی جایزه ی نوبل شده است . اما چیزی که در این بانوی نویسنده نظر ما را جلب کرده است و ما قصد داریم که در شرح اندیشه های او از آن به عنوان یک درس استفاده کنیم ، جایگاه او بعنوان یک نویسنده ی داستان کوتاه است .
شاید تنها در ایران به اشتباه این مسئله جا افتاده است که داستان کوتاه ارزش ادبی ندارد ، اما باید بگوییم که اتفاقا نوشتن یک داستان کوتاه نه تنها ارزش ادبی دارد بلکه به مراتب سخت تر از یک رمان هم می باشد و در جهان نیز نویسندگان داستان های کوتاه همیشه از اولویت بسیار بالایی در محافل ادبی برخوردارند .
آلیس مونرو می تواند برای همه ی تازه نویسندگان الگویی عالی باشد . آن هایی که دوست دارند سریعا کارشان را بر روی پیشخوان های کتابفروشی ها ببیند و خود را بعنوان یک نویسنده معرفی کنند. بهترین راه از نگاه ما نیز این است که یک نویسنده پیش از نوشتن داستان بلند و یا رمان به سراغ داستان کوتاه برود .
البته بسیاری هستند که توانایی ایده پردازیشان در قامت یک رمان است که باید کار خودشان را انجام دهند اما برای تمرین نویسندگی و برای شروع ما همیشه داستان کوتاه را به شما پیشنهاد میکنیم. نه برای آنکه آسان تر است ، برای آنکه داستان کوتاه به یک نویسنده این امکان را می دهد که در کوتاه ترین زمان ممکن ، تمام آنچه که آموخته است را به کار گیرد تا که داستانی شایسته تولید کند .
برای داستان نویسی آن هم در قالب کوتاه می توانید دو مجموعه ی نویسندگی در شصت دقیقه و کتاب تابلوهای راهنمای رمان نویسی را از سایت خریداری کرده و مورد استفاده قرار دهید.
- موری او را به سینما برد. آنها فیلم پدر عروس را دیدند. گریس خیلی از آن بدش آمد. او از دخترهایی مثل همان که نقشش را الیزابت تیلور بازی میکرد متنفر بود. دخترهای ثروتمند لوسی که جز چربزبانی و درخواست کردن هیچ انتظاری از آنها نمیرود. موری گفت که این فقط یک فیلم کمدی است؛ گریس هم میگفت که موضوع این نیست . او نمیتوانست فکر کند که علت این است که او یک پیشخدمت بود و آنقدر فقیر که حتی نمیتوانست به دانشکده برود و اگر او چنین عروسی میخواست باید سالها پول جمع میکرد تا بتواند هزینهاش را بپردازد. گریس نمیتوانست توضیح دهد یا حتی خودش کاملاً درک کند که احساسش حسودی نبود؛ خشم بود و علت عصبانیتش این نبود که او نمیتوانست آنگونه خرید کند یا لباس بپوشد؛ بلکه به این خاطر که این الگویی بود که دخترها باید مانند آن میشدند. این چیزی بود که مردها، مردم، همه از دخترها انتظار داشتند؛ زیبا، عزیزدردانه، لوس، خودخواه و بیمغز. یک دختر باید چنین باشد تا عاشقش بشوند؛ بعد مادر میشود و تمام وجودش را وقف بچههایش میکند. دیگر خودخواه نخواهدبود؛ ولی همچنان برای ابد بیمغز باقی میماند. گریس با غضب دراینباره حرف میزد؛ درحالی که کنار پسری نشستهبود که عاشقش شدهبود؛ بهخاطر اینکه در یک آن به کمال و بیهمتایی ذهن و روح او ایمان آورده بود و فقر او را همچون جلایی رمانتیک بر این کمال میدید
- بعضی آدمها انگار همیشه اشتباهیاند. چطور بگویم؟ منظورم این است که عدهای هستند که انگار همه چیز علیه آنهاست – سه بار ضربه میخورند – بیست بار ضربه میخورند و عاقبت به نتیجهٔ دلخواهشان میرسند. در سالهای اول زندگی اشتباهاتی از آنها سر میزند -مثل خیس کردن شلوارشان در کلاس دوم دبستان و بعد در شهر دیگری مثل یکی از شهرهای ما به زندگیشان ادامه میدهند، جایی که همه چیز فراموش میشود. آنها سعی میکنند طوری زندگی کنند که خودشان را آدمهای صمیمی و خوشگذرانی نشان دهند و ادعا میکنند هیججای دنیا نمیتوانستند شهری مثل این برای زندگیشان پیدا کنند. اما در مورد آدمهای دیگر، داستان فرق میکند. آنها به شهر دیگری نقل مکان نمیکنند و شما آرزو میکنید ایکاش این کار را میکردند. شاید فکر میکنید، برای خودشان بهتر است. آنها در جوانیشان شروع به کندن چالههایی برای خودشان کردهاند – اما چالههایی که حفر میکنند به وضوح خیس کردن شلوارشان در دوران کودکی نیست؛ و فکر میکنند هرگز کسی متوجه اشتباهاتشان نخواهد شد. البته، همهچیز تغییر کرده. این روزها مشاوران مهربان و فهمیدهای حاضرند تا به شما کمک کنند. به ما گفتهاند، زندگی برای بعضی آدمها سختتر است؛ و این تقصیر آنها نیست، شاید تمام حوادث زندگیشان ساخته و پرداختهٔ ذهن خودشان باشد. فقط مسئله این جاست که باید زیرکانه تصمیم بگیرند، پذیرای کدام یک باشند و پذیرای کدام یک نباشند.اگر بخواهیم میتوانیم از هر فرصتی در زندگی به خوبی استفاده کنیم .
سوالات متداول
1- آلیس مونرو کیست ؟
آلیس مونرو ، نویسنده ی مشهور کانادایی ، به تاریخ 10 ژوئیه ی سال 1931 در کانادا دیده به جهان گشود . آلیس مونرو مشهور ترین نویسنده ی کانادا در قرن معاصر می باشد و موفق شده است که برنده ی جایزه ی ادبیات نوبل در سال 2013 شود .
2-زمینه فعالیت آلیس مونرو چیست ؟
آلیس مونرو ، به طور تخصصی در زمینه ی داستان کوتاه فعالیت می کند. بسیاری از منتقدین ادبی بر این باورند که آلیس مونرو پس از حدود یک قرن جامعه ی ادبی و مردم عوام در آمریکای شمالی را با داستان کوتاه آشتی داده است .
3- آلیس مونرو در چه سالی جایزه نوبل را دریافت کرد ؟
برنده ی جایزه ی ادبیات نوبل در سال 2013 شود .
4- چهار اثر آلیس مونرو را نام ببرید ؟
- رؤیای مادرم
- میخواستم چیزی بهت بگم
- فرار
- دست مایهها
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید