مروری بر زندگینامه پاتریک مودیانو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
پاتریک مودیانو
جین پاتریک مودیانو ، نویسنده و رمان نویس مشهور فرانسوی به تاریخ 30 جولای سال 1945 دیده به جهان گشود .
پاتریک مودیانو یکی از مشهور ترین نویسندگان فرانسوی و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات است در سال 2014 است .
او پیش از اینکه به کسب جایزه ی نوبل ادبیات مفتخر شود به عنوان نویسنده ی برتر فرانسه به پاس سالها فعالیت ابی انتخاب شده بود و از سوی دیگر نیز جایزه ی ویژه ی ادبیات اتریش برای نویسندگان اروپایی را در سال 2012 کسب کرده بود .
زندگینامه پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو کارها بسیاری در زمینه ی رمان و ادبیات داستانی صورت داده است و هم اکنون می توان گفت که آثار او به بیش از 30 زبان دنیا ترجمه شده است و هم اکنون پاتریک یکی از نویسندگان بزرگ جهانی است .
اما نکته ی قابل توجه در باب او این است که پاتریک تا پیش از برنده شدن جایزه ی نوبل هیچگاه کتاب هایش به زبان دیگری ترجمه نشده بوده است و این جایزه ی نوبل بود که او را تبدیل به یک نویسنده ی جهانی کرد .
( البته این توضیح لازم است که بر اساس مطالعات تیم مطالعاتی استاد تیموری ، برخی از رمان های او پیش از جایزه ی نوبل ترجمه ی انگلیسی داشته اند اما این حرف که اکثریت رمان های او بعد از برنده شدن جایزه نوبل تبدیل به رمان های ترجمه شده ، شده اند ، کاملا صحیح است. ) .
اما بعد اگر بخواهیم کمی بیشتر در باب زندگی او صحبت کنیم باید بگوییم که او در یکی از حاشیه ترین نقاط پاریس در غرب این شهر ، به دنیا آمد. پدر پاتریک اصالتا یک ایتالیایی بود. مادر او نیزز اصالتا یک بلژیکی بود و در شغل بازیگری فعالیت می کرد .
خانواده ی پاتریک چند مدتی پس از تولد او بیشتر دوام نیاوردند و از یکدیگر جدا شدند . کودکی پاتریک در یک محیط بسیار منحصر بفرد گذشت. او ابتدا به امر توسط پدربزرگ و مادر بزرگش به یادگیری زبان پرداخت و در غیاب پدر و همچنین مادر ، او به برادر بزرگش نزدیک تر شد. اما از بد زمانه برادر بزرگ تر او نیز به شدت بیمار گشت و در سن 9 سالگی در گذشت. این مسئله به سختی پاتریک را در هم کوبید .
پاتریک مودیانو در باب کودکی و اتفاقاتی که در آن زمان افتاده است این چنین می گوید که :
” هیچ گاه تصمیم به نوشتن یک کتاب شرح حال نکردم . چرا که برای شرح حال نویسی چیزی ندارم جز سلسله ای از اتفاقات بد که پدر و مادرم برایم رقم زدند و یا اینکه دنیا بر سرم آورد. ” .
پاتریک مودیانو ابتدا به مدرسه ی ابتدایی ایکوله دو مونتسل می رود و سپس به کالج سنت جوزف رفته و در آنجا به تحصیل می پردازد. پاتریک در سال 1970 با دومینیک ژرفوس ازدواج می کند . او ازدواجش را یکی از شاعرانه ترین اتفاقات زندگی اش می داند .
پاتریک مودیانو در این باب می گوید که باران می بارید . شب می درخشید. یک کابوس عجیب و غریب بود . اما ما عاشق هم بودیم. او حتی در باب عروسی اش می گوید که تنها یک عکس از ما به یادگار مانده بود. به هر طریق اما امروز ثمره ی ازدواج آن ها دو دختر بوده است. وی هم اکنون در سلامت کامل زندگی کرده و مشغول نگارش رمان جدیدش می باشد.
آثار پاتریک مودیانو
- بیراه، ترجمهٔ آرش نقیبیان (تهران: فرهنگ آرش، ۱۳۹۲)
- ویلای دلگیر، ترجمهٔ حسین سلیمانینژاد (تهران: چشمه، ۱۳۸۹)
- شجره خانوادگی، ترجمهٔ مهسا ابهری (تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۰)
- خیابان بوتیکهای تاریک، ترجمهٔ فروغ احمدی (تهران: ترفند، ۱۳۸۰)، خیابان بوتیکهای خاموش، ترجمهٔ ساسان تبسمی (تهران: افراز، ۱۳۸۸)
- جوانی، ترجمهٔ حسین سلیمانینژاد (تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۹)
- محلهٔ گمشده، ترجمهٔ اصغر نوری (تهران: افراز، ۱۳۸۸)
- یکشنبههای اوت، ترجمهٔ شیرازه آیتاللهی (تهران: اشتاد، ۱۳۸۹)، یکشنبهٔ اوت، ترجمهٔ منیره اکبر پوران (تهران: چشمه، ۱۳۹۰)
- آه! ای سرزمین محبوب من، ترجمهٔ رؤیا خویی (تهران: چاپ و نشر نظر، ۱۳۸۹)
- سفر ماه عسل، ترجمهٔ نسرین اصغرزاده (تهران: افراز، ۱۳۸۸)، ماه عسل، ترجمهٔ حسین سلیمانینژاد (تهران: چشمه، 1388)
- سیرکی که میگذرد، ترجمهٔ نسیم موسویپاک (تهران: چشمه، ۱۳۹۳)
- دورا برودر، ترجمهٔ نسرین اصغرزاده (تهران: افراز، ۱۳۹۰)
- ناشناختهماندگان، ترجمهٔ ناهید فروغان (تهران: چشمه، ۱۳۸۷)
- مرا نگین کوچولو مینامیدند، ترجمهٔ ناهید فروغان (تهران: اختران، ۱۳۸۳)
- تصادف شبانه، ترجمهٔ حسین سلیمانینژاد (تهران: نشر چشمه، ۱۳۸۹)، تصادف شبانهترجمهٔ مهسا ابهری (تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۱)
- در کافه جوانی گمشده، ترجمهٔ ساسان تبسمی (تهران: افق، ۱۳۸۸)، ترجمهٔ سوده اسکندری (تهران: چشمه، ۱۳۸۹)
- افق، ترجمهٔ حسین سلیمانینژاد (تهران: چشمه، ۱۳۸۹)
- علف شبانه، ترجمهٔ شبنم درویش (تهران: نشر چشمه، ۱۳۹۴)، چمن شبها، ترجمهٔ مریم جلالی فراهانی (تهران: فرهنگ آرش، ۱۳۹۴)
- برای این که در محله گم نشی، ترجمهٔ زهرا خدادادی (تهران: کتاب کولهپشتی، ۱۳۹۴)
- خاطرات خفته، ترجمهٔ مریم سپهری (تهران: نشرمجید، ۱۳۹۶)؛ خاطرات خفته، ترجمۀ مهین کاظمی (تهران: روزنه،1397)؛ خاطرات خفته، ترجمۀ الهام دارچینیان (تهران: قطره، 1397)
مروری بر آثار و اندیشه های پاتریک مودیانو
پاتریک مودیانو از نویسندگان مورد علاقه ی تحریریه ی تیم مطالعاتی استاد تیموری است. از این روست که تقریبا بیش از همه ی نویسندگانی که از ان ها زندگی نامه منتشر کرده ایم ، از کتاب هایش و نوشته هایش برایتان شاهد مثال آورده ایم ، چرا که هر بخش از نوشته هایش برای ما خاطره ساز بود و نهایتا به این اجماع رسیدیم که این خاطره ساز بودن را منتشر کنیم تا همه از آن لذت ببرند. برای بررسی اندیشه های او تنها به یک جمله اکتفا می کنیم ، نویسنده ای که وزن زندگی را درک می کند و با طعمی دلنشین چون چای عصرگاهی خستگی را از تن شما در می کند. از خواندن کتاب هایش لذت ببرید.
از کتاب خیابان بوتیک های خاموش یا دیگر نامی که در ایران ترجمه شده است : ” خیابان بوتیک های تاریک” :
- من هیچم. هیچ، جز نیم رخ رنگ پریدهای در تراس یک کافهٔ غروب زده
- آیا حیات ما نیز به همان سرعت این اندوه کودکانه در دل غروب ناپدید میشود؟
- این دنیایی که من میبینم، همه چیز بین آدمهایش، اتفاق افتادنی ست و هیچ” هرگزی ” در موردشان مثال زدنی نیست!
- نیس، شهر ارواح و اشباح است، ولی من امیدوارم به سرعت تبدیل به یکی از آنها نشوم.
- حق با تو بود وقتی به من گفتی که در زندگی، این آینده نیست که مهمتر به حساب میآید، بلکه گذشتهاست.
- هات همیشه میگفت که، درنهایت، همهٔ ما افراد کنار ساحل هستیم و شن و ماسه –من عین کلماتش را نقل میکنم– جای قدمهایمان را فقط برای لحظاتی روی خود نگه میدارد.
- میدانگاهی موزهٔ هنرهای مدرن را طی کردیم و روی پلهها نشستیم. برای من تنها گواه هستی و زندگی، دیدن عبور اتومبیلها، آن پایین و در امتداد خیابان نیویورک بود. جز این چشمانداز، همه چیز در اطراف ما خلوت و منجمد به نظر میآمد. حتی منظرهٔ برج ایفل در آن سوی رود سن؛ برج ایفل که همیشه مظهر استحکام و برانگیزندهٔ حس اطمینان همگان بود به تودهای آهن سوخته و تیره رنگ شبیه بود. آدم اینجا نفس خوبی فرو می بره. چه باد سبک و دل چسبی!
از کتاب برای اینکه در محله گم نشوی :
- باید دفترچه تلفن قدیمی اش را پیدا میکرد که مال سی چهل سال پیش بود، و شاید وقتی این نام را بین نامهای دوران گذشته میدید، حافظه اش برمیگشت.
- نیش حشره، ابتدا خیلی خفیف است، و کمکم رنجی که به شما میدهد، شدت مییابد، و به زودی به حس از هم گسیختگی میرسید. حال و گذشته به هم متصلند، و این طبیعی به نظر میرسد چون جز یک بدنهٔ مشمایی هستند. نیش حشره برای سوراخ کردن مشما کفایت میکرد.
- جنگ رابطههایم را با جوانهٔ یک گیاه تغییر نمیدهد.
- زمان وقوع فاجعه یا پریشان خاطری، چاره ای جز این نیست که برای حفظ تعادل نقطه ای ثابت پیدا کنی تا کلاهت را حفظ کنی. نگاهت متوقف میشود روی جوانه گیاه، درخت، گلبرگهای گل، انگار که به نشانههای مواج در دریا آویختهاید.
- جزئیاتی از زندگیمان که آزارمان میدهد یا خیلی غم انگیزند، با فراموش کردن، تمام میشوند. کافی بود با چشمهای بسته، به پشت روی آب بخوابد و بگذارد آرام روی آبهای عمیق شناور بماند. نه، فراموشی همیشه ارادی نیست.
- گاهی آدم متوجه میشود که دیگر حرف زدن دربارهٔ یک اپیزود از زندگی تان که یک خویش آن را از شما پنهان کرده، برایتان خیلی دیر است.
- چرا آدمهایی که گمان میکنید وجود ندارند و فکر میکنید بیش از یک بار آنها را نمیبینید، در پشت صحنه، نقش مهمی در زندگیتان بازی میکنند؟
- خاطرات کودکی اغلب جزییات کوچکی هستند که خودشان را از عدم جدا کردهاند.
- جوان تر که بود، کمترین فرصت را برای کناره گیری از معاشرت با مردم غنیمت میشمرد، بی اینکه توضیح خوبی برای خودش داشته باشد. اما امروز احساس میکرد نیاز دارد بی هر مقاومت بیهوده ای خودش را رها کند تا آهسته با جریان سُر بخورد.
از کتاب در کافه جوانی گمشده
- جوانها با سنِ کم شان از گذشتهٔ شما چه اطلاعی دارند. حتی اگر کم و بیش پرسیدند چه کاره اید یا تا به حال چه کردهاید، هر چه به نظرتان رسید بگویید و از پوستِ کهنه ای که انداختهاید، یک زندگی نو بیافرینید … آنها هرگز در پی بررسیِ حقیقت نیستند. به همان نسبت که در شرح حالِ راست و دروغ خود پیش میروید، میبینید که این زندگیِ تخیلی چون وزشِ سنگینِ هوایی تازه، از فضای بسته و کهنه ای که در آن مدتها احساس خفگی میکردید عبور میکند. پنجره ای باز میشود و ناله خشک باز شدن کرکرهها همراه با بادی که میوزد، آینده ای تازه و نو، برابرتان میگستراند
- میگفت: صلاحِ شناگر به جای دور زدنِ مدام روی سکوی استخر، پرشِ یک باره در آب است. اما من، درست برخلافِ ضربالمثل او فکر میکردم. بی گدار به آب زدن، نه … خونسردی و تأمل، بله؛ چرا که به شکرانه صبر و آرامش زمینهٔ بهترِ ذهنی تان را در نفوذِ بیش تر مکان و موقعیت پیشِ رو آماده میسازید.
- پرسیدم: در روزهای آخر، قبل از ناپدید شدن، حالات خاصی در او حس نکرده بود؟ اِی، چرا … این اواخر، روز به روز و بیش از پیش به او سرکوفتِ زندگی روزمره شان را میزد و سرزنش اش میکرد؛ معتقد بود که نمیشد به این، یک زندگی واقعی گفت … و وقتی میپرسید، منظورش از زندگی واقعی پس چیست؟ بی آن که حرفی، جوابی بگوید، فقط شانه بالا میانداخت، انگار از پیش میدانست هیچ فهم و درکی از توضیحی که میداد، عاید مرد نمیشد. زن کمی دیرتر به حالت عادی برمیگشت، لبخندی میزد، بعد مهربان میشد و تا حدِ پوزش از بدخلقی خود پیش میرفت. تسلیم و مطیع میگفت که این مشکل مهمی نبود. شاید روزی خود به خود میفهمید زندگی واقعی، واقعاً چه بود .
- مدتی طولانی به هر دو عکسِ فوری چشم دوختم. خدایا، حالا این زن کجاست؟ مثل من، در یک کافه، و تنها سر یک میز؟ بی گمان، جمله آخرِ مرد ” باید سعی کنیم بین خودمان رابطه ای … ” این فکر را در سرم انداخته بود: به برخوردها و ملاقاتهای غیرمنتظره در یک خیابان، یک ایستگاه مترو در ساعات پرترافیک و شلوغ، نباید اعتماد کرد؛ چون سرنوشت سازند. دلبستگی مثل یک دست بند، یکی را به دیگری میبندد و قفل میکند. رابطه ای پراحساس که با هجوم خود، مقاومت شما را در هم میشکند و از مسیر و راهِ انتخابی منحرف تان میکند .
سوالات متداول
1- پاتریک مودیانو کیست ؟
جین پاتریک مودیانو ، نویسنده و رمان نویس مشهور فرانسوی به تاریخ 30 جولای سال 1945 دیده به جهان گشود . پاتریک مودیانو یکی از مشهور ترین نویسندگان فرانسو و جهان می باشد .
2- افتخارات و جوایز بین الملی پاتریک مودیانه را ذکر نمائید ؟
مودیانو یکی از مشهور ترین نویسندگان فرانسوی و برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات است در سال 2014 است . او پیش از اینکه به کسب جایزه ی نوبل ادبیات مفتخر شود به عنوان نویسنده ی برتر فرانسه به پاس سالها فعالیت ابی انتخاب شده بود و از سوی دیگر نیز جایزه ی ویژه ی ادبیات اتریش برای نویسندگان اروپایی را در سال 2012 کسب کرده بود .
3- پاتریک مودیانه در خصوص دوران کودکی خود چه می گوید ؟
هیچ گاه تصمیم به نوشتن یک کتاب شرح حال نکردم . چرا که برای شرح حال نویسی چیزی ندارم جز سلسله ای از اتفاقات بد که پدر و مادرم برایم رقم زدند و یا اینکه دنیا بر سرم آورد .
4- سه اثر از آثار پاتریک مودیانه را نام ببرید ؟
بیراه، ترجمهٔ آرش نقیبیان (تهران: فرهنگ آرش، ۱۳۹۲) – ویلای دلگیر، ترجمهٔ حسین سلیمانینژاد (تهران: چشمه، ۱۳۸۹) – شجره خانوادگی، ترجمهٔ مهسا ابهری (تهران: فرهنگ جاوید، ۱۳۹۰)
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید