پل ریکور
ژان پل گوستاو ریکور مشهور به پل ریکور ، نویسنده و فیلسوف شهیر فرانسوی به تاریخ ۲۷ فوریه سال ۱۹۱۳ دیده به جهان گشود .
فیلسوف فرانسوی بود که برای ترکیب توصیف پدیده شناسی با علم تفسیر شناخته شده است .
به همین ترتیب ، تفکرات او همانند عقیده ی رایج بین سایر پدیده شناسان اصلی تفسیرعلم ،ادموند هوسرل و هانس-جورج گادامر، است .
ر سال ۲۰۰۰ او برنده ی جایزه ی کیوتو در هنر و فلسفه برای متحول کردن روش های پدیده شناسی هرمنوتیکی (علم تفسیر) و گسترش مطالعه تفسیر متنی، تا شامل حوزه ی گسترده ودر عین حال مشخص اسطوره شناسی ، تفسیر کتاب مقدس ،روانکاوی ، نظریه ی استعاری و نظریه ی روایت شود، شد .
زندگینامه پل ریکو
پل ریکور در سال ۱۹۱۳ در والانس ، دروم ، فرانسه متولد شد.پدر او لئون “ژول” ریکور (۲۳ دسامبر ۱۸۸۱ – ۲۶ سپتامبر ۱۹۱۵) و مادرش فلورنت فور (سپتامبر ۱۸۷۸ – ۳ اکتبر ۱۹۱۳) در تاریخ ۳۰ دسامبر ۱۹۱۰ در لیون ازدواج کردند. او از خانواده ی هوژوت های دین دار (پروتستان های فرانسوی) و از اقلیت های مذهبی در فرانسه بود. پدر پائول ، ژول ، که به عنوان یک گروهبان خدمت میکرد ، در ۷۵امین خیل پیاده نظامان ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول ، در پرتس لس-هوروس در نزدیکی آغاز نبرد دوم شامپاین (۲۵ سپتامبر – ۶ نوامبر ۱۹۱۵) مفقود شد. در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۱۵ ، مقامات نظامی فرانسه اعلام کردند که احتمالاً ژول در این نبرد کشته شده است .
جسد وی تا سال ۱۹۳۲ ، هنگام شخم زدن مزارع ، پیدا نشد و جسد توسط پلاک های آن شناسایی شد. برخی از نویسندگان اظهار داشته اند که قبل از شروع جنگ جهانی اول ، پدر پل (لئون “ژول” ریکور) استاد زبان انگلیسی دردبیرستان امیل لوبه در والانس بود.اما فردی که این جاگاه را داشت ،ژول پل ریکور(۱۸۸۷ـ۱۹۱۸)،شخص دیگری بود.مرگ پدر پل زمانی اتفاق افتاد که او تنها دو سال داشت .
پس از آن ، پل توسط پدربزرگ و مادربزرگ پدری خود لوئیز ریکور (۱۸۵۶-۱۹۳۲) و همسرش ماری سارتاد (۱۸۵۶-۱۹۲۸) و توسط خواهر پدرش جولیت “آدل” ریکور (۲۰ دسامبر ۱۸۹۲ – ۱۹۶۸) در رن ، فرانسه، با یک کمک مالی کوچک که به پل به عنوان یتیم جنگی تعلق می گرفت ، بزرگ شد.پل که علاقه ی شدیدی به مطالعه داشت، با تحریک و تاکید خانواده ی پروتستانش ، شروع یه مطالعه ی کتاب مقدس کرد که باعث شد کودکی لفظ قلم با بلوغ فکری زودرس باشد.او فلسفه را هنگامی پیدا کرد که در دبیرستان رن(دبیرستان امیل زولا ـرن کنونی) جایی که زیر نظر رولاند دالبیز(۱۸۹۳ – ۱۸۹۳)، استاد فلسفه ی دبیرستان، تحصیل می کرد .
پل ریکور لیسانس خود را در سال ۱۹۳۲ از دانشگاه رنسند دریافت کرد و تحصیلات خود را در فلسفه و به ویژه پدیده شناسی در سوربن در سال ۱۹۳۳-۳۴ آغاز کرد ، جایی که وی تحت تأثیر گابریل مارسل قرار گرفت.در سال ۱۹۳۴ او پایان نامه diplôme d’études supérieures )DES) تقریباً برابر با پایان نامه MA، را با عنوان (مسئله خدا در لاچایر و لاگنو) در مورد برخی از دیدگاه های کلامی فیلسوفان فرانسوی ژول (۱۸۵۱-۱۸۹۴) و لاچایر (۱۸۳۲-۱۸۳۲) به پایان رسانید.در سال ۱۹۳۵ ، پل دومین جایزه ی برترنشان تجمع در کشور را برای فلسفه ، با گواهی بر آینده ای روشن ، برنده شد. در ۱۴ اوت سال ۱۹۳۵ ، در رن ، پل با سیمون لژاس ازدواج کرد (۲۳ اکتبر ۱۹۱۱ – ۷ ژانویه ۱۹۹۸) که از او دارای پنج فرزند: ژان پاول (زاده ۱۵ ژانویه ۱۹۳۷) ، مارک (متولد ۲۲ فوریه ۱۹۳۸ ) ، نوئل (متولد ۳۰ نوامبر ۱۹۴۰) ، الیویه (۱۰ ژوئیه ۱۹۴۷ – ۲۲ مارس ۱۹۸۶) و اتین (متولد ۱۹۵۳) است. در سالهای ۱۹۳۶-۳۷ ، خدمت سربازی خود را تکمیل کرد .
جنگ جهانی دوم فعالیت ریکور را منقطع کرد و وی در سال ۱۹۳۹ برای خدمت در ارتش فرانسه اعزام شد. واحد وی در زمان حمله آلمان به فرانسه در سال ۱۹۴۰ به اسارت درآمد و وی پنج سال دیگر را به عنوان اسیر جنگ در افلاگ II-D گذراند. اردوگاه بازداشت وی مملو از روشنفکران دیگری مانند میکل دوفرن بود ، که قرائت ها و کلاس هایی را به اندازه ای دقیق ترتیب می دادند که این اردوگاه توسط دولت ویشی به عنوان یک نهاد اعطای مدرک معتبر شناخته شد. در این مدت او کارل جاسپرز را خواند ، که تأثیر زیادی بر وی گذاشت. او همچنین شروع به ترجمه ایده های ادموند هوسرل کرد. ریکور در سال های ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۶ در دانشگاه استراسبورگ ، تنها دانشگاه فرانسوی با دانشکده الهیات پروتستان ،تدریس کرد. وی در سال ۱۹۵۰ دکترای خارجه خود را دریافت کرد ، با همراه داشتن دو پایان نامه(همان طور که در فرانسه مرسوم است): یک پایان نامه “جزئی” که ترجمه ایده های هوسرل I به زبان فرانسه برای اولین بار ،همراه با تفسیر و یک پایان نامه “اصلی” که در همان سال ارسال کرد با نام Philosophie de la Volonté I: Le Volontaire et l’Involontaire ( فلسفه ی اراده : داوطلبانه و غیرداوطلبانه).
پل ریکور خیلی زود به عنوان یک متخصص پدیده شناسی و سپس فلسفه ی صعودی در فرانسه به شهرت رسید. در سال ۱۹۵۶ ، ریکور به عنوان رئیس فلسفه عمومی ، در سوربن منصوب شد. این انتصاب نشانگر ظهور ریکور به عنوان یکی از برجسته ترین فیلسوفان فرانسه بود. وی در حالی که در سوربن بود ، سه اثر نوشت که به شهرتش افزود: انسان جایزالخطا و نماد شیطان که در سال ۱۹۶۰ منتشر شد ، و فروید و فلسفه: مقاله ای در تفسیر که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. ژاک دریدا در آن زمان (اوایل دهه ۱۹۶۰) دستیار ریکور بود. از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۰ ، ریکور مدیر دانشگاه تازه تاسیس نانتره در حومه پاریس بود .
نانتره به عنوان آزمایشی در آموزش در حال پیشرفت در نظر گرفته شده بود و ریکور امیدوار بود که بتواند دانشگاه را مطابق با بینش خود ایجاد کند ، فارغ از فضای خفه کننده و محدود و سنتی سوربن و کلاسهای شلوغ آن. با این وجود ، نانتره در جریان قیام دانشجویان در ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه به کانون اعتراض تبدیل شد. ریکور به عنوان “دلقک پیر” (vieux clown) و ابزار دولت فرانسه مورد استهزا قرار گرفت. ریکور که از زندگی آکادمیک فرانسوی ناامید شده بود ، پیش از آنکه به مقام خود در دانشکده الوهیت ، دانشگاه شیکاگو ، جایی که او از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵ تدریس می کرد ، دست یابد ، مدت کوتاهی در Université catholique de Louvain در بلژیک تدریس کرد. وی در سال ۱۹۷۱ به عنوان عضو افتخاری آکادمی هنر و علوم آمریکا انتخاب شد.مطالعه ی او با قاعده ی استعاره به اوج رسید: مطالعات چند رشته ای ایجاد معنا در زبان که در سال ۱۹۷۵و سه جلدی زمان و روایت در سال های ۱۹۸۳ ،۱۹۸۴ ، ۱۹۸۵ منتشر شد .
یکور سخنرانی گیفورد را در ۱۹۸۵/۸۶ ارائه داد و در سال ۱۹۹۰ با نام خود به عنوان دیگری منتشر کرد. این اثر برگرفته از بحث او درباره هویت روایت و علاقه مستمر وی به نفس است. زمان و روایت ،بازگشت ریکور به فرانسه را در سال ۱۹۸۵ به عنوان یک روشنفکر برجسته تضمین کرد. آخرین اثرهای او با تداوم سنت های روشنفکرانه ملی مشخص شد. به عنوان مثال ، برخی از آخرین نوشتههای وی ، اندیشه فیلسوف سیاسی آمریکا ، جان راولز را درگیر کرد .
پل ریکور در سال ۱۹۹۵ دکترای افتخاری را از دانشگاه ملی آکادمی کیف-محیلا دریافت کرد. در سال ۱۹۹۹ ، او جایزه بالزان را برای فلسفه دریافت کرد ، به نقل “یا ظرفیت او در جمع کردن تمام مهمترین مضامین و نشانه های فلسفه قرن بیستم ، و ترسیم مجدد آنها به یک ترکیب اصلی که زبان را تبدیل می کند – به گونه ای شاعرانه و استعاری” – به یک مکان منتخب که واقعیتی را آشکار می کند که ما نمی توانیم آن را دستکاری کنیم ، اما به روشهای متنوعی تفسیر می کنیم و در عین حال همه منسجم است .
با استفاده از استعاره ، این حقیقت به ما معلوم می کند که آنچه ما هستیم ، در عمق ذات خود ما است. “در همان سال او و همکار خود آندره لاکوک (استاد بازنشسته کتاب مقدس عبری در مدرسه ی دینی شیکاگو) جایزه گوردون جی را برنده شدند. جایزه راه اندازی توسط انتشارات دانشگاه هیئت علمی شیکاگو برای کتاب خود، همانند کتاب مقدس فکر کردن ،: مطالعات تجربی و هرمنوتیکی .
در ۲۹ نوامبر ۲۰۰۴ ، به او دومین جایزه ی جان دبلیو کلوژ به عنوان موفقیت در طول عمر در علوم انسانی (مشترک با یاروسلاو پلیکان) اهدا شد. ریکور در ۲۰ مه ۲۰۰۵ در خانه خود در چتنه مالابری ، فرانسه به دلایل طبیعی درگذشت. نخست وزیر فرانسه ، ژان پیر رفارین اظهار داشت که “سنت اومانیستی اروپا در عزای یکی از با استعدادترین نماد خود است”. پل ریکور در گورستان جدید Châtenay-Malabry ، Châtenay-Malabry ، Department des Hauts-de-Seine ، ایل دو فرانس ، فرانسه به خاک سپرده شد .
آثار پل ریکور
- گابریل مارسل و کارل یاسپرس
- ایدههای راهگشا برای گونهای از پدیدار شناسی ( ترجمه )
- فلسفه اراده
- انسان خطا کار و سویهٔ شر
- تاریخ و حقیقت
- درباره تاویل
- بحثی درباره فروید
- اختلاف تأویلها
- استعارهٔ زنده
- از متن تا کنش
- خویشتن همچون دیگری
- اخلاق سیاسی
- خواندنی ها
جمله ای ماندگار از پل ریکور در باب تاریخ این چنین می گوید که :
” ما هنوز هم از تاریخ انتظار داریم که به غیر از این ذهنیت مورخ که تاریخ میسازد، ذهنیت دیگری را آشکار کند؛ ذهنیتی که حتی ذهنیت تاریخ و خود تاریخ است. اما این امر دیگر از حرفه مورخ ناشی نمیشود بلکه از کار خواننده تاریخ منتج میشود، از دوستدار تاریخ که همه ما هستیم و این که فیلسوف برای این که دوستدار تاریخ باشد دلایل خاص خود را دارد. ” .
سوالات متداول
۱- پل ریکور کیست ؟
ژان پل گوستاو ریکور مشهور به پل ریکور ، نویسنده و فیلسوف شهیر فرانسوی به تاریخ ۲۷ فوریه سال ۱۹۱۳ دیده به جهان گشود . فیلسوف فرانسوی بود که برای ترکیب توصیف پدیده شناسی با علم تفسیر شناخته شده است .
۲- پل ریکور در چه سالی جایزه دزیافت کرده است ؟
در سال ۱۹۹۹ ، او جایزه بالزان را برای فلسفه دریافت کرد .
۳- شش اثر از آثار پل ریکو را نام ببرید ؟
انسان خطا کار و سویهٔ شر – تاریخ و حقیقت – درباره تاویل – بحثی درباره فروید – اختلاف تأویلها – استعارهٔ زنده
۴- ماندگار ترین جمله ی پل ریکور در خصوص تاریخ را بیان کنید ؟
ما هنوز هم از تاریخ انتظار داریم که به غیر از این ذهنیت مورخ که تاریخ میسازد، ذهنیت دیگری را آشکار کند؛ ذهنیتی که حتی ذهنیت تاریخ و خود تاریخ است. اما این امر دیگر از حرفه مورخ ناشی نمیشود بلکه از کار خواننده تاریخ منتج میشود، از دوستدار تاریخ که همه ما هستیم و این که فیلسوف برای این که دوستدار تاریخ باشد دلایل خاص خود را دارد .
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.