مروری بر زندگینامه ی صمد بهرنگی به همرا لیست آثاروشرحی برافکار و فعالیت هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
صمد بهرنگی
صمد بهرنگی ، نویسنده و ادیب سرشناس ایرانی ، به تاریخ دوم تیر ماه 1318 در تبریز دیده به جهان گشود .
صمد بهرنگی یکی از بزرگترین نویسندگان داستان های کوتاه در ایران بود و اثر ماهی سیاه کوچولو از او یکی از نقاط عطف ادبیات سیاسی ایران در طول تاریخ ادبیات معاصر ایران می باشد. وی در یکی از محله های جنوبی تبریز و در یک بافت قدیمی چشم به جهان گشود. پدر او بنا بر آنچه که خود صمد گفته است یک کارگر فصلی بوده است که کارش زه تابی بوده است. زه تابی نیز کاری است که در آن فرد از روده ی گوسفند و حیوانات دیگر رشته تافته تهیه می کند .
از این رو می توان گفت که او در خانواده ای ثروتمند زاده نشد و پدرش علی رغم تمامی زحمت هایی که می کشید ، اما قادر نبود که به هیچ وجه خرج معاش خود را در بیاورد و همیشه در سختی و تنگنا خانواده اش را اداره می کرد. پدر بهرنگ ، انسانی بسیار سخت کوش بود. او برای رسیدن خانواده اش به یک زندگی آسوده هر کاری کرد .
زندگینامه صمد بهرنگی
تا اینکه بهر طریق تصمیم گرفت به همراه هزاران بیکار دیگر که در آن سالهای ایران زندگی می کردند به قفقاز برود و در آنجا کار کند. اما این رفتن او گویی آخرین سفرش بود و دیگر هرگز از آنجا باز نگشت .
صمد بهرنگی خود در جایی گفته است : ” قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا در آمدم. هر جا نمی بود به خود کشیدم، کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم می گوید : اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید از همین بیشتر نصیب تو نمی شود. ” .
صمد بهرنگی تحصیلات ابتدایی خودش را در دبستانی در تبریز پشت سر گذاشت و بعد از آن برای دیپلم خود را نیز در تبریز گرفت و راهی دانشگاه شد. برای تحصیلات دانشگاهی به دانشسرای مقدماتی شهر تبریز رفت و در سال 1336 درسش را در این مجموعه به پایان رسید .
هجده سال بیشتر سن نداشت ، اما به سبب هوش بالا و همچنین تحصیلات تکمیلی در همان سن 18 سالگی معلم مدرسه شد و تا پایان عمرش نیز در آذر شهر ، ماماغان ، قند جهان ، آخیر جان و دیگر روستاهای استان آذربایجان تدریس کرد و از این کار لذت فراوان می برد .
خود در این باره می گوید که : ” از دانشسرا که درآمدم و به روستا رفتم یکباره دریافتم که تمام تعلیمات مربیان دانشسرا کشک بوده است و همه اش را به باد فراموشی سپردم و فهمیدم که باید خودم برای خودم فوت و فن معلمی را پیدا کنم و چنین نیز کردم . ” . اما بعد ، مهر ماه سال 1337 برای ادامه ی تحصیل وارد رشته ی زبان و ادبیات انگلیسی می شود و در دوره ی شبانه ی دانشگاه تبریز شرکت می کند و همزمان با تدریس در روستاها که عشق و علاقه ی حقیقی او بود ، مشغول به تحصیل در این رشته می شود .
بهرنگ از همان سن هجده سالگی نوشتن را شروع کرد. در واقع او در تمامی روزهایی که در روستا بود و زندگی روستایی ها را می دید ، شوق نوشتن پیدا کرد. گویی قوه ای در او زنده شد که صدای روستا باشد و از رنج های آن ها بنویسد. با این حساب خیلی زود پیشرفت کرد و اولین داستان اش را در سال 1339 به چاپ رساند. این داستان عادت نام داشت .
این داستان هر چند که با اقبال زیادی روبرو نشد ، اما توانست این شمای کلی را به جامعه ی ادبیات تبریز بدهد که وی نویسنده ای است با استعداد که به زودی کارهای بزرگی از او منتشر خواهد شد. یکسال بعد از اینکه دعوت به چاپ رسید ، وی داستان دومش را به چاپ رساند . تلخون دیگر داستان او بود که در کتاب هفته منتشر شد و باعث شد که ناگهان یک پیروزی عظیم برای او رقم بخورد. بهرنگ درست در همین سالها بود که کارش را با روزنامه ها آغاز کرد. وی ابتدا به امر یک سری از مقاله ها در روزنامه های سیاسی منتشر کرد و وقتی که جایگاهش به عنوان یک نویسنده تثبیت شد ، توانست خیلی زود ، خودش را به عنوان یک نویسنده ی آزادی خواه به جامعه ی ایران معرفی کند .
وی آن زمان در روزنامه ی توفیق مطالب بسیاری می نوشت و چاپ می کرد. همچنین آن زمان دیگر درسش نیز در رشته ی ادبیات و زبان انگلیسی به پایان رسیده بود و این کار به او فرصت ترجمه نیز داد. از این رو او داستان های انگلیسی را به فارسی و آذری برگردان می کرد و در روزنامه ها به چاپ می رساند. یکی دیگر از فعالیت های ارزشمند صمد پژوهش در باب فرهنگ آذربایجان بوده است. او بسیاری از فرهنگ ها ، اداب و رسوم و داستان های قدیمی آذربایجان را جمع آوری کرده و آن ها را منتشر کرده است .
سال 1341 برای صمد بهرنگی ، سال شروع مشکلات سیاسی بود. او در سال 1341 به این علت که در کلاس های درس سخنان ناخوشایند سیاسی به لب آورده است ، از دبیرستان اخراج شد و به پایه ی دبستان انتقال پیدا کرد. یکسال بعد نیز زمانی که فعالیت های فرهنگی او زیاد شد و فعالیت سیاسی اش نیز گسترده شد ، به علت پاپوش درست کردن مدیر آن مدرسه به دادگاه کشیده شد ، اما در دادگاه حکم بر بی گناهی او صادر شد و تبرئه شد. سال 42 وی برای نخستین بار الفبای زبان آذری را برای مدارس نوشت و به پیشنهاد جلال آل احمد تصمیم به انتشار آن گرفت. اما زمانی که این کتاب برای انتشار در بنیاد مبارزه با بی سوادی رفت ، با ممیزی بسیار روبرو شد. این مسئله بسیار بهرنگ را تحت تاثیر قرار داد و باعث شد که به هیچ وجه میل به انتشار آن نکند و حتی در برابر پول بسیاری که به او پیشنهاد داده شد ، مقاومت کرد و از چاپ کتاب صرف نظر کرد .
سال 42 وقتی که کتاب پاره پاره را به چاپ رساند ، تحت تعقیب قرار گرفت. وی به مدت 6 ماه در پی انتشار این کتاب از خدمت تعلیق شد و نتوانست به کلاس درس برود. در همین دوره وی با نامی مستعار به نام افشین پرویزی کتابی را تحت عنوان انشا ساده برای کودکان دبستانی را منتشر کرد تا که خدمتی به آموزش نویسندگی در ایران کرده باشد. صمد بهرنگی پس از اینکه حکم تعلیقش تمام شد و به کلاس درس بازگشت ، سعی کرد که رویه ی جدیدی در پیش بگیرد و نوعی دیگر کارهای سیاسی اش را دنبال کند. نخستی کاری که وی کرد ذکر این نکته بود که بچه ها را تشویق به مطالعه کرد. وی معتقد به این امر بود که برای داشتن جامعه ی آزاد و با فرهنگ تنها مبارزات سیاسی کار ساز نیست و باید نسلی را تربیت کرد که در آن انسان های اهل مطالعه بزرگ شده باشند .
از این رو هر گاه که به مدرسه می رفت برای بچه ها داستان های متفاوتی تعریف می کرد و آن ها را سوق به کتاب خوانی می داد وسعی می کرد که بچه ها را کتاب خوان و آزاده بار بیاورد. در همین دوره ایران آشفتگی های بسیاری را نیز به چشم می دید که بهرنگ از آن بسیار نگران بود اما در جریان تمامی فعالیت های سیاسی آن دوران قرار گرفته بود. این جا بود که دیگر دولت آن زمان نتوانست بهرنگ را تاب بیاورد و تهدید ها وتعقیب ها شروع شد. خود در این باب می گوید که :
” مرا از آذر شهر به گاوگان فرستادند، 240 تومن از حقوقم کسر کردند که چرا در امور مسخره اداری دخالت کرده بودم. به محض اینکه به گاوگان رسیدم شروع به کار کردم. مثل یک گاو پر کار درس دادم. بعضی ها تعجب میکردند که چرا با این همه ظلمی که بهت رسیده، باز هم جانفشانی میکنی، این آدم ها فقط نوک بینی شان را میدیدند، نه یک قدم آن دورتر را. خودم را به گاوگان عادت دادم و بی اعتنا کار کردم. سعی کن بی اعتنا باشی. اما نه اینکه کار نکنی و بیکاره باشی. ها! غرض رفتن است نه رسیدن. زندگی کلاف سردرگمی است. به هیچ جا راه نمی برد. اما نباید ایستاد. این که می دانیم نخواهیم رسید: نباید ایستاد . وقتی هم که مردیم، مردیم به درک!” .
صمد بهرنگی در طی تمام سالهایی که فشارهای سیاسی بسیار را تحمل می کرد ، هیچگاه دست از نوشتن نگشید. او داستان هایی می نوشت که تن و بدن هر دولتی را به لرزه در می آورد. ویژگی متن های او آن بود که بتواند با زبانی داستانی و لطیف و استفاده از افسانه های آذری بالاترین مضامین سیاسی را ذکر کند. بهرنگ با انتشار داستان ماهی سیاه کوچولو بعنوان برترین نویسنده ی ادبیات سیاسی ایران شناخته شد و توانست جایگاه فوق العاده ویژه ای را در این بین پیدا کند .
اما بعد ، در تاریخ نهم شهریور ماه سال 47 وی در ساحل روستای شام گوالیک غرق شد. البته در باب این غرق شدن و مرگ او بسیار شبهه وجود دارد. عده ای معتقد بر آن هستند که وی به دست ساواک کشته شده است ، چرا که چند روز پیش از این ماجرا نیز ساواک به خانه ی او امده بود و او را مورد تهدید قتل واقع کرده بود .
اما بعد هیچ سندی مبنی بر قتل و یا مرگ طبیعی نیز وجود ندارد و تنها جسد بی جان او غرق شده در آب رود ارس گواه مرگ اوست. جلال آل احمد در این باب می گوید که :
” اما در باب صمد. درین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم ساختیم…خب ساختیم دیگر. آن مقاله را من به همین قصد نوشتم که مثلاً تکنیک آن افسانه سازی را روشن کنم برای خودم. حیف که سرودستش شکسته ماند و هدایت کننده نبود به آن چه مرحوم نویسنده اش میخواست بگوید ” .
اما از سوی دیگر نیز هزاران نفر به تهدید های ساواک و زخم های بدن بهرنگ اشاره می کنند و معتقد به قتل او هستند.در هر صورت این ستاره ی ادبیات سیاسی ایران هر چند که عمر کوتاهی داشت ، اما توانست در همین عمر کوتاه زندگی پر باری را به لحاظ فرهنگی و ادبی پشت سر بگذارد و کارنامه ای درخشان از خود بجای گذاشت.
آثار صمد بهرنگی
- عادت، ۱۳۳۹
- تلخون و چند قصه دیگر، ۱۳۴۲
- بینام، ۱۳۴۴
- اولدوز و کلاغها، پاییز۱۳۴۴
- اولدوز و عروسک سخنگو، پاییز ۱۳۴۶
- کچل کفترباز، آذر۱۳۴۶
- پسرک لبو فروش، آذر ۱۳۴۶
- افسانه محبت، زمستان۱۳۴۶
- ماهی سیاه کوچولو، تهران، مرداد۱۳۴۷ با تصویرسازی فرشید مثقالی شناختهشدهترین نوشته بهرنگی است. تصویرهای این کتاب جایزه براتیسلاوا را از آن خود کردند.
- پیرزن و جوجه طلاییاش، ۱۳۴۷
- یک هلو هزار هلو– تابستان ۱۳۴۷
- ۲۴ ساعت در خواب و بیداری، تابستان۱۳۴۷
- کوراوغلو و کچل حمزه، تابستان ۱۳۴۷
- افسانههای آذربایجان ترکی
- کلاغها، عروسکها و آدمها
- آه !ما الاغها
- دومرول
- پارهپاره (مجموعه شعر از چند شاعر)، تیر ۱۳۴۲
- کندوکاو در مسائل تربیتی ایران، تابستان ۱۳۴۴
- افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی) – جلد ۱، اردیبهشت ۱۳۴۴
- تاپما جالار، قوشما جالار (مثلها و چیستانها)، بهار ۱۳۴۵
- افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی) – جلد ۲، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۷
- انشا و نامهنگاری برای کلاسهای ۲ و ۳ دبستان
- آذربایجان در جنبش مشروطه
- الفبا ویژهٔ کودکان آذربایجان
- اهمیت ادبیات کودک
- مجموعه مقالهها
- فولکلور و شعر
- ما الاغها!– عزیز نسین، پاییز ۱۳۴۴
- دفتر اشعار معاصر از چند شاعر فارسیزبان
- خرابکار (قصههایی از چند نویسنده ترکزبان)،تیر ۱۳۴۸
- کلاغ سیاهه – مامین سیبیریاک (و چند قصه دیگر برای کودکان)، خرداد ۱۳۴۸
سوالات متداول زندگینامه صمد بهرنگی
1- صمد بهرنگی کیست ؟
صمد بهرنگی ، نویسنده و ادیب سرشناس ایرانی ، به تاریخ دوم تیر ماه 1318 در تبریز دیده به جهان گشود . صمد بهرنگی یکی از بزرگترین نویسندگان داستان های کوتاه در ایران بود .
2- معروفترین اثر صمد بهرنگی چیست ؟
ماهی سیاه کوچولو
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید