مروری بر زندگینامه تئودور دو بانویل ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
تئودور دو بانویل
تئودور دو بانویل ، نویسنده ، شاعر و روزنامه نگار قرن نوزدهم میلادی فرانسه می باشد که به تاریخ 14 مارس 1823 در مولن فرانسه به دنیا آمده است .
تئودور دو بانویل یکی از بزرگترین نویسندگان تاثیرگذار بر مکتب رمانتیسم است و اشعار و نوشته هایش به عنوان آخرین میراث سبک رمانتیسم در دنیا طرفداران بسیاری دارد .
اگر کمی دقیق تر به زندگی او نگاه کنیم باید این چنین بگوییم که :
” بانویل دوره کودکی دلپذیری را در شهرستان مولن گذراند، از هفت سالگی در پاریس مقیم شد و بسیار زود شیفته محیط هنری ومجذوب مناظر کوچه تئاتر، سيرك ونمایش صامت گشت و به سرودن شعر پرداخت . فضای پاریس برای هر هنرمند و نویسندده ای فضای الهام بخش است . ”
یکی از جملات معروف همینگوی در این باب این است که :
” هر نویسنده و هر هنرمندی یا در پاریس زندگی می کند و یا دوست دارد که در پاریس زندگی کند . ” .
زندگینامه تئودور دو بانویل
فضای هنری و فرهنگی پاریس ایده های بسیاری از دوران کودکی به بانویل داد که بعد ها برای او دست مایه ی نوشتن بسیاری از شعرها و نمایشنامه هایش شد. در شعر به قالب و زیبائی کلام علاقه خاص یافت. نخستین دیوان خود را در ۱۸۴۲ به نام آدمکها منتشر کرد که توجه او را به شعر زینتی و هنر آرایشی کلام نشان میداد، اما در واقع بانویل در این اولین دیوان، تحت تأثیر مکتب رمانتیسم ، خاصه اشعار آلفرد دوموسه قرار داشت و هنوز به شخصیت حقیقی خود شکل خاص نبخشیده بود. با وجود این بنويل جوان با این دیوان در محیط ادبی فرانسه شناخته شد. دومین دیوان بانویل با عنوان استالاکتیتها به شهر تش افزود .
این دیوان توجه شاعر را به قالب شعر بیش از دیوان نخستین نمایان ساخت. بانویل در شعر همان دقت و ظرافت را بکار می برد که مجسمه ساز در تراشیدن سنگ برای خلق اثری زیبا و جاودانی به کار می گرفت. بسیاری از منتقدین اشعار وی همیشه به این نکته اشاره کرده اند که تنها مسئله ای که در شعر بانویل وجود دارد و به هیچ عنوان نمی توان بر روی آن دست گذاشت و یا آن را مورد نقد قرار داد ، آرایش کلام و استفاده از قالب های استوار در شعر بانویل است . او از دیدگاه منتقدین ادبی ، نویسنده و شاعری بود که تماما تفکر خود را بر روی این قضیه استوار کرده است که چگونه می تواند با کنار هم چیدن پازل های کلمات ، تصویری خاص از عواطف انسانی را در شعر خلق کند و این عامل رمز پیروزی او در بسیاری از دیوان های چاپ شده اس می باشد .
بانویل در ۱۸۴۲ با بودلر آشنا شد. این آشنائی به سبب تجانس عمیق فکری به دوستی صمیمانه ای انجامید، چنانکه کار سومین چاپ دیوان گلهای رنج اثر بودلر را بر عهده گرفت. بانویل در ۱۸۵۰ منتقد آثار نمایشی مجله پوروار گردید و سپس مجله ناسيونال (ملی) را به عنوان محل نشر نقدهایش انتخاب کرد و نشان داد که در نثر نیز چون شعر نویسنده ای چیره دست است . شهرت واقعی بانویل پس از انتشار دیوان قصائد شگفت انگیز بدست آمد که نقطه عطفی در شعر فرانسه در قرن نوزدهم بشمار می آید .
بانویل در این دیوان توجه به وزن و قافیه را در درجه اول اهمیت قرار داده و به تکامل قالب شعر توام با حسن سلیقه کوشیده و خواسته است چون بند بازی باشد که جهش فنر زیر پا او را به سوی ستارگان می فرستد ، یعنی فضائی که زیبائی بر آن فرمانرواست .
در نظر بنويل شعر وسیله ای است که انسان را از تماس نامطبوع زندگی دور می کند، با این حال در این دیوان ادراکی لطيف تر وخیال انگیز تر از دو دیوان نخست دیده می شود. چهارمین دیوان او به نام گل کبود ظرافت کار زرگری دقیق را در تراش دادن سنگهای قیمتی نشان می دهد و در عین حال بیان کننده احساس شاعر است. دیوان فهمیده شدگان بار اول در ۱۸۶۷ و پس از اصلاح و افزودن نوزده قطعه شعر به آن در ۱۸۷۸ بار دیگر به چاپ رسید .
این دیوان شامل موضوع های عمیق تر است و شخصیت شاعر را بیش از پیش نمایان می سازد . خود شاعر در دیباچه چاپ دوم نوشته است :
«در این دیوان بیش از آثار دیگر ذات خودرا گنجانده ام و اگر کتابی ازمن باقی بماند، همین کتاب است، اما این بلندپروازی است، زیرا ما در زمانی زندگی می کنیم که کمتر کسی به فکر قدرت وزن شعر و كمال قالب در اشعار این دیوان توجه دارد.»
پیروزی پیاپی بانویل او را از پیشروان جدید مکتب نویسندگی رمانتیسم ساخت و در انجمن روزهای پنجشنبه و پس از آن یکشنبه که در خانه اش برگزار میشد، گروه شاعران جوان به گردش جمع می آمدند. ازدیوان های دیگر ترانه های غربی ، گلهای سرخ نوئل و مانند آن از آثار این دوره است .
بنويل نمایشنامه های متعدد نوشت که از همه گرنگوار شهرت بیش تری یافت و اولین بار در ۱۸۶۶ برصحنه آمد. این کمدی تاریخی به ویکتور هوگو اهدا شده، زيرا بانویل قهرمان نمایشنامه خودرا از کتاب گوژپشت نوتردام اقتباس کرده است. بانویل از زندگی قهرمان اثر خود ،که شاعری است با زندگی کولی وار و عشقی افلاطونی، نه تنها کمدی عاشقانه ای ساخته، بلکه خواسته است به وسیله او نفوذ شاعر را در جامعه نشان دهد. نمایشنامه گرنگوار با مکالمه های درخشان از نمایشنامه های رایجی شد که هنوز تازگی خود را حفظ کرده است .
از آثار تحقیقی بانویل رساله كوچك درباره شعر فرانسوی است که رساله ای هوشمندانه است و شاعر در آن اندیشه های خود را درباره شعر بیان کرده است: درباره لزوم قالب بی نقص در شعر که بتواند تصویرهای ذهنی را به صورتی هنرمندانه عرضه کند، درباره هنر به طور کلی که تنها فایده آن زیبا ساختن زندگی است، درباره قافیه که نشانه استعداد طبیعی و علامت بستگی به هنر است و مانند آن صحبت های بسیاری در این رساله شده است .
در نظر بانویل زمانی که شاعر اندیشه های واقعی خود را بیان می کند، قافیه بهتری بکار می برد، همینکه فکرش دچار سرگشتگی شد، قافيه نیز سرگشته میشود و رو به ضعف و ابتذال می گذارد. بانویل قافیه را جزو جدا نشدنی فکر می داند .
این رساله کوچک که در آن تحلیل قابل ستایشی از قالب خاص شعر فرانسه بعمل آمده، بسیار با ارزش است. مجموعه خاطرات مجموعه ای از مباحثه ها و سخنرانی های درخشان بنويل است که با اقبال بسیاری نیز روبرو شد. نقدها ، نام دیگر رساله ای است که شامل مقاله های نقد ادبی است که پس از مرگ بنويل به چاپ رسیده است. مادام روبرت مجموعه قصه ای است سرشار از طنز در صنعت شعر که از درجه ی ارزش بسیار بالایی نیز برخوردار است .
بنويل آخرین شاعر رمانتيك و اولین شاعر مکتب شعر فرانسه نوین و از بنیانگذاران این مکتب بشمار می آید. نفوذ فراوان وی تا ظهور سمبولیسم ادامه یافت. مالارمه در باره بانویل گفته است: «شاعر من، تئودور بانویل آسمانی است. او بشر نیست. آهنگ ناب چنگ است.» . وی به تاریخ 13 مارس 1891 برای همیشه دیده از جهان فرو بست .
آثار تئودور دو بانویل
- بررسیهای کوچک : فانوس جادویی
- درونمایه پارناس معاصر
- تبعیدیها
- ترانههای آکروباتیک
- گرنگوار
مروری بر آثار تئودور دو بانویل
بانویل ، شاعری عاشق و نوگرا بود. این خلاصه ترین توصیفی است که ما می توانیم از شعر و از نوشته های بانویل داشته باشیم. اگر بخواهیم از شعر او صحبت کنیم باید به ناچار سری به تاریخ ادبیات فرانسه نیز بزنیم. چرا که تاریخ ادبیات این نقطه از دنیا بر روی تمامی جریان های ادبی و تاریخ ادبیات جهان تاثیر فراوان گذاشته است. ادبیات فرانسه ، از دیر باز مهد بسیاری از تحولات ادبی بوده است .
اکثر شاعران نوگرای اروپا ، از کشور فرانسه و تحت تاثیر ادبیات فرانسوی دست به ابتکاراتی نو زده اند. البته اگر بخواهیم دلیل این امر را برایتان بیان کنیم ، باید بگوییم که ادبیات فرانسه خاستگاه ظهور بسیاری از ادیبان مشهور زمان بود و این ادبا هر روز به دنبال راهی برای پیشی گرفتن و سبقت گرفتن از دیگر یاران نویسنده و شاعرشان بودند تا که به جایگاهی رفیع تر در ادبیات فرانسوی برسند و این امر باعث می شد که همیشه یک جریان بسیار قوی آن ها را به سمت بهترین و برترین اتفاقات موجود در حوزه ی ادبیات سوق دهد .
این سبقت گرفتن و پیشی گرفتن در فرانسه اما آثار و تاثیرات بسیاری بر روی ادبیات جهان گذاشت. ادبیات جهان هیچ گاه این سبقت ها را به چشم یک سبقت ننگریست ، بلکه هر آنچه که در ادبیات فرانسه رخ میداد ، جریانی رو به جلو در ادبیات جهان بود .
با این اوصاف بانویل نیز در چنین شرایطی قرار داشت و برای او بسیار مهم بود که بتواند جایگاه خود را به عنوان یک شاعر نو گرا با ایده پردازی های جدید و همچنین با شیوه ی نو سخن تثبیت کند. از این رو وی برای نخستین بار در مکتب شعر فرانسه ، رو به تمرکز بر روی قالب های شعری و آرایش کلام در شعر آورد. او قالب های شعری را دگرگون کرد .
البته این دگرگونی هیچگاه به این معنا نبود که قالب های کلاسیک شعر فرانسه را در هم بشکند.بلکه سعی کرد که از قالب های موجودی که در ادبیات فرانسه وجود داشت ، با آرایشی نو ساز و کاری جدید فراهم سازد و از آن به عنوان یک فرصتی نو برای سرایش شعرها و خلق نوشته هایش بهره بگیرد. در ادامه بخشی از ابیات جاودانه ی او را که به طور اختصاصی و برای نخستین بار در ایران توسط تیم مطالعاتی استاد تیموری ترجمه شده است را مرور می کنیم :
شاخ های درختان چه زیباند
درست مانند موهای تو که انگار حرفی برای گفتن دارند
موهای تو حرفی برای گفتن دارند اما حرفهایشان
میوه هایی است که تنها با بوسه های داغ و آتشین یک جوان
می توان آن ها را چید و درکشان کرد
زندگی همین قدر ساده و زیباست
بچه ای در خیابان تند و دوان دوان می دود
هیچکس نمی داند فردایش کجاست
هیچکس نمی داند زمان برای او مفهومی دارد یا نه
درست مانند عاشقی من و تو
برای من و تو نیز هیچ چیز جای خودمان را نمی گیرد
انسان ها یاد گرفته اند که ساعت ها را بیشتر از معشوقه هایشان
دوست بدارند
این رمز هستی است
زمان برای مان از انسان ها مهم ترند
شاید کار درست نیز همین است
انسان ها هیچ گاه زمان را فراموش نمی کنند
اما زمان به مررو انسان ها را فراموش می کند.
سوالات متداول
1- تئودور دو بانویل کیست ؟
تئودور دو بانویل ، نویسنده ، شاعر و روزنامه نگار قرن نوزدهم میلادی فرانسه می باشد که به تاریخ 14 مارس 1823 در مولن فرانسه به دنیا آمده است .
2- سبک تئودور دو بانویل در نویسندگی چیست ؟
تئودور دو بانویل یکی از بزرگترین نویسندگان تاثیرگذار بر مکتب رمانتیسم است و اشعار و نوشته هایش به عنوان آخرین میراث سبک رمانتیسم در دنیا طرفداران بسیاری دارد .
3- جمله معروف همینگوی در خصوص فضای هنری پاریس چیست ؟
هر نویسنده و هر هنرمندی یا در پاریس زندگی می کند و یا دوست دارد که در پاریس زندگی کند .
4- اعتقاد دو بانویل در خصوص شعر چیست ؟
در نظر بانويل شعر وسیله ای است که انسان را از تماس نامطبوع زندگی دور می کند .
5- پنج اثر از آثار تئودور دو بانویل را بنویسید ؟
بررسیهای کوچک : فانوس جادویی – درونمایه پارناس معاصر – تبعیدیها – ترانههای آکروباتیک – گرنگوار
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید