این صفحه مورد پسند 173 بازدیدکننده می باشد.
هلالی │ صد نویسنده برتر جهان
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است .
در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” هلالی ” ، شاعر پارسی و خالق اثر ماندگار” شاه و گدا” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگی نامه هلالی
بَدرالدین (نورالدین) هِلالی جَغتائی اَستَرآبادی از شاعران پارسیگوی قرن ۹ هجری شمسی می باشد که خالق اثر بی نظیر مثنوی شاه و گدا می باشد .
این کتاب جاودانه تا به حال به زبان های متعددی ترجمه گردیده است . اهمیت هلالی به سبب غزلهای لطیف و پرنعز و خوش آوای حاصل طبع والا و ذوق و علاقه ی وافر وی است که همه آن را تقریبا۲۸۰۰ بیت تخمین زده اند .
قصیدههای هلالی ارزش زیادی ندارند که یکی از آنها را در حمد عبیدالله خان ازبک سروده شده است که گویا ناشی از ترس شاعر بوده است .
هلالی اصالتا اهل شهر استرآباد (گرگان کنونی) بود و در این شهر بزرگ شد و در عنفوان نوجوانی به هرات سفر کرد. نیاکان هلالی اصالتاً از ترکمنهای جغتائی بودند که به شهر گرگان هجرت کرده و در آنجا ساکن شده بودند .
هلالی از شاگردان امیر علیشیر نوایی بود و با سلطان حسین بایقرا تیموری دیدار داشت. پس از سرودن مثنوی شاه و درویش، بدیعالزمان پسر سلطان حسین میرزا، غلامبچهای خوش سیما را که هلالی طلب تقاضا کرده بود به عنوان پاداش به وی هدیه داد .
هلالی استرآبادی شیعه بود، اما در تشیع تعصب نداشت و در درگیریهای معمول میان سنی ها و شیعیان در آن زمان دخالت نمی کرده است و همین موضوع موجب شده تا پیروان هر کدام از این مذاهب، او را برای مذهب دیگر بپندارند .
در زمان محاصره هرات بوسیله عبیدالله خان ازبک شیبانی در دوره شاه تهماسب یکم که بخشی از خاک ایران بود، هلالی نیز در هرات حضور داشت .
در آن دوره از سوی سپاه ازبک مستزادی به داخل شهر آمد با این مضمون :
ای اهل هری ز خاص تا عام شما از شاه و گدا
دانم که بههم خورد سرانجام شما از لشکر ما
چون باعث صلح خواجه اسحاق شده یعنی که بود
گبری بهتر ز شیخالاسلام شما در مذهب ما
هلالی در پاسخ این رباعی مستزاد را برای آنها پاسخ میگوید:
ای شهره شده به ظالمی نام شما از شاه و گدا
آزار بود ز اهل دین کام شما این هست روا
بستید بر اولاًد علی نان و نمک چون قوم یزید
صد لعنت معبود بر اسلام شما در مذهب ما
عبیدالله خان ازبک شیبانی پس از اشغال نمودن شهر هرات، ابتدا هلالی را ملازم خود نمود ولی بعد از سرودن شعر بالا و برخی از اشعار دیگر را به گوش عبید خان رساندند، مانند:
گه در پی آزار دل و جان باشی
گاهی ز پی غارت ایمان باشی
با این همه دعوی مسلماًنی چیست
کافر باشم گر تو مسلماًن باشی
سپس او را در سال ۹۰۸ ه.ق به گناه شیعه بودن و در پی شوراندن رشکمندان، شکنجه نمود و مأمورانش هلالی را با سری شکسته و خونآلود در چهارسوق هرات به قتل رساندند. شاعری به نام مهری به دیدار هلالی آمد و این بیت را برای او نوشت:
این قطره خون چیست به روی تو هلالی
گویا که خون از غصه به روی تو دویدست
شعر زیر از اشعار زیبای وی است:
آرزومند توام، بنمای روی خویش را
ورنه از جانم برون کن آرزوی خویش را
جان در آن زلف است، کمتر شانه کن تا نگسلی
هم رگ جان مرا هم تار موی خویش را
خوبرو را خوی بد لایق نباشد، جان من
همچو روی خویش نیکو ساز خوی خویش را
چون به کویت خاک گشتم پایمالم ساختی
پایه بر گردون رساندی خاک کوی خویش را
آن نه شبنم بود ریزان وقت صبح از روی گل
گل ز شرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را
مردهام، عیسی دمی خواهم که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را
بارها گفتم هلالی، ترک خوبان کن ولی
هیچ تأثیری ندیدم گفتگوی خویش را
آثار هلالی
- شاه و درویش
- صفات العاشقین
- لیلی و مجنون (هلالی)
- دیوان اشعار هلالی
مروری بر آثار و اندیشه ها هلالی
هلالی شاعر بزرگ ایرانی و از داستان پردازان ایرانی بوده است. یکی از برکاتی که افرادی چون هلالی به شعر فارسی تقدیم کردند ، ذکر این نکته بوده است که هلالی و افرادی چون هلالی داستان پردازی فارسی را از نثر تبدیل به یک اثر منظوم کردند. در واقع در ایران ما سه گونه روایت داستانی از داستان های افسانه ای ، محلی و … داریم .
نوع اول مربوط به ادبیات عامه می شود که مردم آن ها را نقل زبان خودشان کرده اند و از این سو به آن سو که می روند ، از آن یاد می کنند . شیوه ی دوم روایت و یا بازنویسی داستان های ایرانی است که یک نویسنده که از قضا دارای سواد اجتماعی خوبی نیز بوده است و هم مسلط به داستان ها بوده است ، این ها را به شکل داستان های منثور ، یعنی به نثر ( متن ) در می آورده است و روایت می کرده است .
ای امر تا مدت های بسیاری سرفصل تمام داستان پردازی های ایرانی بوده است ، اما پس از مدتی با پیدایش نظم و شیوه ی داستان سرایی به شکل نظم ، داستان های منثور جای خودشان را به داستان های منظوم داند. از این بین یکی از کسانی که در این حوزه بسیار فعالیت بسزایی داشته است ، هلالی می باشد. هلالی شاعری است که ابتدا به امر دغدغه ی شاعری داشته است و سپس معنا و مفهوم شاعری را بدنبال خود کشیده است .
در واقع مسئله ای که شاید بسیاری از ما به آن تا بحال توجه نکرده باشیم ، ذکر این نکته است که بسیاری از افراد هستند که در حوزه ی شاعری دغدغه ی شاعر بودن و دغدغه ی زبان شاعری دارند و هلالی نیز یکی از آن ها بوده است.به این دلیل که شما می توانید با یک بررسی ساده به این نکته پی ببرید که زمانی که هلالی شعر می سروده است ، تمام تمرکز وی و تمام نگاه وی بطور مستقیم به ساختار زبانی شعر بوده است. اما از این ها اگر بگذریم نخستین وجهه و نخستین مسئله ای که در ذهن ما از هلالی نقش می بندد ، مقوله ی عاشقی و هلالی است .
هلالی جز معدود کسانی بوده است که در طول تاریخ که شجاعانه عشق را فریاد زده است. البته وقتی می گوییم تاریخ باید به این نکته هم اشاره کنیم که تا زمان هلالی منظورمان است. چرا که این زنان بوده اند که عمدتا در طول تاریخ عشقشان را در هزار پوستین فریاد زده اند .
اما به هر طریق می توان این ادعا را مطرح کرد که یکی از دغدغه های برجسته و برازنده ی هلالی این بوده است که عشق را فریاد بزندو این ار را نیز در چندین مجموعه ی داستانی کرده است و به بهترین شکل ممکن نیز به ثمر رسانده است و این امر نیز دوباره یکی از ویژگی های اوست که شعر های او عمدتا چند وجهی هستند ، یعنی هم به لحاظ بعد زبانی و هم به لحاظ چند معنا بودن ، دارای یک ساز و کار ویژه می باشند .
در ادامه نیز یک غزل از غزلیات هلالی را با هم مطالعه می کنیم ، به امید آنکه کمال لذت را از شعر این شعر بزرگ ببرید.
چند نادیده کنی؟ آه! چه دیدی از ما؟
نشنوی زاری ما، وه! چه شنیدی از ما؟
آخر، ای آهوی مشکین، چه خطا رفت که تو
با همه انس گرفتی و رمیدی از ما؟
حیف باشد که چو گل بر کف هر خار نهی
دامنی را، که بصد ناز کشیدی از ما
کام جان راست ببازار غمت صد تلخی
که بیک عشوه شیرین نخریدی از ما
بود مقصود تو آزردن ما، شکر خدا
که بمقصود دل خویش رسیدی از ما
اینک این جان ستم دیده که میخواست دلت
اینک آن دل که بجان می طلبیدی از ما
ما بمهرت، چو هلالی، دل و جان را بستیم
تو بشمشیر جفا مهر بریدی از ما
نمی توان بجفا قطع دوستداری ما
که از جفای تو بیشست با تو یاری ما
بسی چو ابر بهاران گریستیم و هنوز
گلی نرست ز باغ امیدواری ما
بچشم چون تو عزیزی شدیم خوار ولی
ز عزت دگران بهترست خواری ما
غبار کوی تو ما را ز چهره دور مباد
که با تو می کند اظهار خاکساری ما
ز حال زار هلالی شبی که یاد کنم
فلک بناله درآید ز آه و زاری ما
سوالات متداول در خصوص زندگینامه هلالی
۱- هلالی کیست ؟
بَدرالدین (نورالدین) هِلالی جَغتائی اَستَرآبادی از شاعران پارسیگوی قرن ۹ هجری شمسی می باشد که خالق اثر بی نظیر مثنوی شاه و گدا می باشد .
۲- مهمترین آثار هلالی چیست ؟
از مهمترین آثار هلالی می توان به شاه و درویش – صفات العاشقین – لیلی و مجنون (هلالی) اشاره نمود که از محبوبیت خاصی برخوردار می باشد .
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.