مروری بر زندگینامه اسماعیل فصیح ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
اسماعیل فصیح ، نویسنده ی مشهور ایرانی ، در تاریخ 2 اسفند 1313 در تهران دیده به جهان گشود .
او یکی از مشهور ترین و پر کار ترین نویسندگان و مترجمان ایرانی بوده است و در دهه ی 70 از پیشتازان رمان نویسی مدرن محسوب می شده است .
او هم چنین از پر فروش ترین نویسندگان ایرانی بوده است که در دهه ی 60 و 70 در تاریخ ادبیات ایران فعالیت می کرده است .
رمان های شراب خام ، ثریا و داستان جاوید ، از مشهور ترین داستان های او می باشد که اقبال بسیاری نیز در جامعه ی ادبی ایران داشته است .
اما بعد اگر بخواهیم به زندگی شخصی او بپردازیم باید بگوییم که وی در محله ی درخونگاه تهران دیده به جهان گشوده است .
پدرش یکی از کاسبان محله بود اما زمانی که فصیح تنها دو سال سن داشت ، او جهان را ترک می کند و اسماعیل فصیح یتیم می شود .
اما بعد ، اسماعیل فصیح از سن شش سالگی و در آغاز جنگ جهانی دوم تحصیلات ابتدایی خودش را شروع می کند و به مدرسه عنصری می رود .
وی بعدها تحصیلات دوره ی دبیرستان خود را در سال 1326 در دبیرستان رهنما شروع کرده و در رشته ی طبیعی ، تجربی امروز فارغ التحصیل شد .
تابستان سال 35 فصیح پس از این که چندین سال در درخونگاه تدریس می کند ،
این محله را ترک کرده و به استانبول می رود و بعد از آنجا به پاریس و سپس به آمریکا مهاجرت می کند .
او در این کشور لیسانس شیمی خود را از دانشگاه بوزمن مانتانا گرفته و بعد در سانفرانسیسکو ، با دختری نروژی به نام آنابل ازدواج می کند .
اما در درد ناک ترین حادثه زندگی فصیح زمانی است که آنابل را با بچه ای که در شکم داشت ، زمان زایمان از دست می دهد .
برگ جدیدی از زندگی اسماعیل فصیح
در گذشت آنابل و فرزندش باعث می شود که فصیح یک سال در سانفراسیسکو و در اوضاع روحی بدی به سر برد و بعد از آن به مونتانا می رود .
وی در مونتانا مدرک ادبیات انگلیسی می گیرد .
تحصیل در این شهر ، باعث می شود که وی به دیدار همینگوی برود و این دیدار باعث می شود که دوستی ای بین او و همینگوی برخوردار شود .
وی پس از تحصیل نیمه کاره در دانشگاه میشیگان به تهران بازگشت .
وی پس از بازگشت به تهران ، چند ماهی را به انتشارات فرانکلین رفت و در آنجا در سمت مترجم کار کرد .
اما با معرفی صادق چوبک ، به شرکت ملی نفت ایران رفت و کارمند شرکت نفت شد. فصیح 19 سال در این شرکت فعالیت نمود .
دوران نویسندگی اسماعیل فصیح
اگر بخواهیم به دوران نویسندگی اش بپردازیم باید بگوییم که وی اولین مجموعه خود را در انتشارات فرانکلین به سال 1347 و با نام شراب خام روانه ی بازار کرد .
ویراستاران این کتاب نجف دریا بندری و بهمن فرسی بوده اند .
بعد از آن وی با انتشارات صفی علیشاه همکاری کرده و در سال 49 مجموعه داستان خاک آشنا را به رشته ی تحریر در آورد .
آنچه که در آثار اولیه فصیح بسیار خود نمایی می کرد ، مبحث سبک نوشتاری او بود. سبک نوشته هایش بسیار ساده بود و طنازی بسیاری داشت .
آثار فصیح خیلی زود با اقبال گسترده مخاطبین روبرو شد . او یکی از شاگردان ارنست همینگوی بود و این مسئله در تمامی نوشته هایش نیز عیان بود .
او حتی یک خود نوشت خاطره گونه ای از دیدارش با ارنست همینگوی دارد که مستقیما آن را برایتان روایت می کنیم :
اولین دیدار اسماعیل فصیح و ارنست همینگوی
” کلاس من از اول فوریه شروع شد . بیشتر درسها دربارهٔ ادبیات جهان بود ، با دو درس خاص دربارهٔ کارهای ارنست همینگوی.
استادان به کارهای او بیشتر از کارهای دیگر نویسندگان آمریکا و اروپا توجه میکردند .
ماهها بود که استادان ادبیات دانشگاه و دانشجویان علاقه مند از ارنست همینگوی ، که همان نزدیکیها زندگی میکرد ،
دعوت کرده بودند روزی به دانشگاه بیاید و دربارهٔ زندگی و نوشته های خود برایشان سخنرانی کند .
همینگوی این دعوت را عقب انداخته و گفته بود حال و حوصله و توانش را ندارد .
سرانجام در ماه آوریل جواب مثبت داد و قرار شد روز یکشنبه بیست و سوم آوریل ، ساعت ده صبح ، سخنرانی اش را انجام دهد .
آن روز من و آنابل صبح زود به دانشگاه رفتیم تا جای خوبی در سالن پیدا کنیم .
نشان به آن نشانی که همینگوی تا ساعت یازده پیدایش نشد .
سرانجام خبر رسید که وارد محوطهٔ دانشگاه شده .
لباس اسپورت با شلوارک شکاری و پیراهن نیم تنهٔ ورزشی به تن داشت .
او که در آن زمان شصت ساله بود ، به سالن اجتماعات نیامد .
روی صندلی ای وسط چمن باغ بزرگ نشست و رئیس دانشگاه استادان هم حریفش نشدند .
همهٔ حاضران ، استادان و دانشجویان به صورت نیم دایره جلویش نشستند . من و آنابل در اولین ردیف جا گرفتیم .
همینگوی هم که منتظر بود همه سر جاهایشان بنشینند ، مدام عصایش را از این دست به آن دست میکرد و به من خیره شده بود.
لابد چون مثل بقیهٔ پسرها موبور و چشم آبی نبودم . با صدایی ظریف و کمی زنانه پرسید :
شما کجایی هستید ؟
حتماً فکر کرده بود من با آن خوش پوشی و پوست سبزه اهل آمریکای لاتین هستم .
با لهجهٔ آمریکایی گفتم «آیرَن»، که البته دو معنی داشت : یکی «ایران» و یکی «من دویدم» .
با خنده سرش را بالا گرفت و پرسید: تمام راه را؟ از آسیا تا آمریکا؟
گفتم : نه ، آقا ! با اتوبوس و قطار و هواپیما .
او گفت : ” چه میخوانید ؟ ” .
گفتم : ” زبان و ادبیات انگلیسی .
من در تهران کتاب پیرمرد و دریا را خواندهام . در جهان کم نظیر است . بهترین رمانی است که تا کنون نوشته شده . ” .
گفت : ” این طور فکر میکنید؟ ” .
گفتم : ” اثر ادبی جاودانه ای است و کاملاً نمادین ، زیرا وقتی مرد در دریای زندگی بزرگ ترین ماهی عمرش را گرفت
و آن را با قایق به ساحل کشاند ، کوسه های خونخوار از آن جز اسکلتی باقی نگذاشته بودند. ” .
گفت : ” با خنده ای کم حوصله یک انگشتش را به طرف من دراز کرد و پس از مکث کوتاهی فقط گفت «Right» . همه دست زدند .
آنابل برگشت و با عشق و تحسین به من نگاه کرد .
فکری در سرم میچرخید . نمیدانستم ارنست همینگوی به من گفته «Right» یعنی درست است ، یا «Write» یعنی بنویس . ” .
روزی شگفت انگیز و نازنین از آب درآمد . تنها باری بود که او را، که در هشتاد کیلومتری ام زندگی میکرد ، دیدم .
دفعهٔ بعدی وجود نداشت . یک ماه بعد شنیدم که با شلیک گلولهای در دهانش خود را کشته است .
اما بعد اسماعیل فصیح در 25 تیر سال 1388 به دلیل مشکل عروق مغزی در گذشت و برای همیشه دیده از جهان فرو بست .
آثار اسماعیل فصیح
· شراب خام ۱۳۴۷
· دل کور ۱۳۵۱
· داستان جاوید ۱۳۵۹
· ثریا در اغما ۱۳۶۳ ترجمه انگلیسی در لندن ۱۹۸۵، ترجمه عربی در قاهره ۱۹۹۷
· درد سیاوش ۱۳۶۴
· زمستان ۶۲ ۱۳۶۶ ترجمه آلمانی ۱۹۸۸
· شهباز و جغدان ۱۳۶۹
· فرار فروهر ۱۳۷۲
· باده کهن ۱۳۷۳
· اسیر زمان ۱۳۷۳
· پناه بر حافظ ۱۳۷۵
· طشت خون ۱۳۷۶
· بازگشت به درخونگاه ۱۳۷۷
· کمدی تراژدی پارس ۱۳۷۷
· لاله برافروخت ۱۳۷۷
· نامهای به دنیا ۱۳۷۹
· در انتظار ۱۳۷۹
· عشق و مرگ ۱۳۸۳
· گردابی چنین حایل ۱۳۸۱
· تلخکام ۱۳۸۶
· خاک آشنا ۱۳۴۹
· دیدار در هند ۱۳۵۳
· عقد و داستانهای دیگر ۲۵۳۷=۱۳۵۷
· گزیده داستانها ۱۳۶۶
· نمادهای دشت مشوش ۱۳۶۹
· کشته عشق ۱۳۷۶
· وضعیت آخر
· بازیها؛ روانشناسی روابط انسانی اثر اریک برن
· ماندن در وضعیت آخر
· استادان داستان
· رستم نامه
· خودشناسی به روش یونگ
· تحلیل رفتار متقابل در رواندرمانی
· شکسپیر زندگی/خلاصه کل آثار/ هملت
· خواهر کوچیکه اثر ریموند چندلر
مروری بر آثار اسماعیل فصیح
اسماعیل فصیح از نویسندگان با سواد و صاحب اصالت در نویسندگی ایران است . متاسفانه سالیان سال است که ما در نویسندگی چنین افراد با سوادی را نداشته ایم .
عمده ی نویسندگان ما در ایران نویسندگان ذوقی هستند که دانش نویسندگی را بصورت تجربی آموخته اند و در هزار توی دانش نویسندگی سیر نکرده اند .
اما فصیح از جمله نویسندگانی است که نه تنها دانش نویسندگی دارد ، بلکه به خدمت نویسندگان بزرگی چون ارنست همینگوی رسیده است و از مکتب نویسندگی انگلستان و آمریکا بسیار توشه برداشته است .
نوشته های او عمدتا چون ادبیات غرب دارای فرم ساده و طنازانه است . او توانست در دهه ی 70 در ایران پیشتاز رمان نویسی مدرن باشد و مخاطبان بسیاری را نیز به خود اختصاص دهد .
آثار اسماعیل فصیح چه در حوزه ی ادبیات و چه در حوزه ی ترجمه از شاخص ترین آثار موجود در ادبیات ایران می باشند .
در سالهای اخیر ، مترجمانی ، آثار او را به دیگر زبان های زنده ی دنیا ترجمه کرده اند که بسی مایه ی افتخار است . در ادامه بخشی از داستان جام شراب را با هم مطالعه می کنیم :
” عمر ما هر کدام حلقه ای از یک زنجیر افسانه ای است که هرگز حساب نشده . یک ایرانی به گوشه ای از یک نسل یک قاره جوان درس فلسفه و عرفان میدهد ، شاید به این دلیل ساده که یک دریانورد پرتغالی ، راه هندوستان را عوضی رفت .
بچه یک جوان تهرانی موقع دنیا آمدن در واشینگتن تلف میشود ، چرا که خون یک زن نروژی مرضی از پدر معیوب خود در آنگون نروژ به ارث برده بود .
دختری تبریزی در تهران آدمکش میشود ، چرا که یک قاچاقچی در خرمشهر از دست قانون در رفت .
من و ویدا یک شب عصاره گازدار تاکی را در زعفرانیه تهران خوردیم که یک تابستان زیر آفتاب شمال و نیز ایتالیا جان گرفته بود . در این فکرم که الآن عصاره روح زیبای او چشمان چه کسی را در لوسآنجلس سیراب میکند؟ ” .
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[table id=1 /]
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
در زندگینامه اسماعیل فصیح به موارد مختلف و متعددی از زندگی این ادیب بزرگ اشاره شد اما پیشنهاد می کنم نقد کتاب لاله برافروخته رو هم در قالب مقاله های نقد کتاب قرار دهید
ممنون از لطف تون
زندگینامه اسماعیل فصیح و آثار و کتاب های اسماعیل فصیح رو به خوبی و دقت نظر منتشر کردید برام جالب بود