مروری بر زندگینامه ادگار آلن پو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

ادگار آلن پو و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در فراز و فرود این دشت عظیم ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این هم صحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” ادگار آلن پو ” ، نویسنده و شاعر آمریکایی را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه ادگار آلن پو
ادگار آلنپو (Edgar Allan Poe) نوزدهم ژانویه ۱۸۰۹ در بوستون زاده شد. آلنپو نویسنده منتقد، ویراستار و شاعر آمریکایی است.
از آثار او میتوان به سوسک طلایی وزنده به گور، اعتراف و انابل نام بردپدر و مادر او هردو بازیگر بودند. پدرش در ۱۸۱۰ خانواده را ترک کرد و مادرش یک سال بعد درگذشت.
پس از ان جان و فرانسس آلن سرپرستی او را به عهده گرفتند.
ادگار با جان آلن به خاطر بدهی و قمار مرافعه داشت و این بدهیها باعث شد ادگار نتواند به دانشگاه برود.
و پس از آن با نام مستعار وارد ارتش شد. بعد ازآنپس حرفهی نویسندگی خود را آغاز کرد و اولین کتاب شعرش به نام تیمور لنگ و دیگر اشعار در سال ۱۸۲۷ با نام مستعار یک بوستونی منتشر شد.
چندسال بعد پو، مشغول به نوشتن در مطبوعات و گاهنامه ادبی شد و به خاطر کارش چندین بار شهر محل سکونتش را تغییر داد.
و تمرکزش را از شعر به روی نثر تغییر داد و چند سال بعدی را صرف نوشتن در مطبوعات و گاهنامههای ادبی کرد و به خاطر شیوه نقد منحصربهفردش، مشهور شد.
آلنپو پایهگذار جنبش رمانتیک آمریکاست مشهوریت وی به خاطر شیو نقد منحصر به فردش است.
او ابداعکننده اولین داستانهای کارآگاهی است و داستانهایش رازآلود و ترسناک است.
او مشکلات مالی بسیاری داشت چراکه برخلاف دیگر نویسندگان قصد داشت تنها از راه نویسندگی امرارمعاش کند.
کتاب “غراب” در سال ۱۸۴۵، ده سال پس از ازدواجش منتشر شد و دو سال بعد همسر مبتلا به سل او درگذشت.
تاثیرات شدید روحی مرگ همسر او در آثارش هویداست.
پسازآن پو تلاش کرد که مجلهی خودش را راهاندازی کند ولی در ۷ اکتبر ۱۸۴۹ در چهل سالگی در بالیتمور در گذشتاو را در حال خلسه بر روی یکی از نیمکتهای پارک پیدا کردند و چنروز بین خوابوبیداری و هذیان به سر برد و سرانجام از دنیا رفت. علت مرگ او نامشخص است.
آثار ادگار آلن پو
داستانها
- سوسک طلایی
- گربه سیاه
- داستانهای شگفتانگیز یا داستانهای عجیب و غریب
- قلب رازگو
- زنده به گور
- برنیس
- بشکه آمونتیلادو
- زوال خاندان آشر
- قورباغه
- لیژیا
- مرد توده
- نقاب مرگ سرخ
- قتلهای خیابان مورگ
- مغاک و آونگ
- شب هزار و دوم شهرزاد
- به هلن
- تیمور لنگ
- کلاغ
- جنایت در کوی غسالخانه
- سایه
- نامه دزدیده شده
اشعار
- اعراف
- آنابل لی
- زنگها
- شهری در دریا
- الدورادو
- قصر جن زده
- لنور
- غراب
- اولالوم
- مقاله
- اصل شاعری (۱۸۴۸) مقاله
- فلسفه ترکیب (۱۸۴۶) مقاله
- فلسفه مبلمان
مروری بر آثار و اندیشه ها ادگار آلن پو
اگر یکبار تجربهی مطالعهی آثار ادگار آن پو را داشته باشید درمییابید که او نویسندهی مرگ است.
او تمام آثارش به مرگ اشاره دارد و با مرگ دستوپنجه نرم میکند. او مرگ را حقیقتی میبیند که ما برای آن زندگی میکنیم.
او سرنوشت بشر را با مرگ پایانیافته میداند و نمیداند که چگونه بشر برای گذشت این زمان سخت میکوشد تا که به مرگ برسد.
این تفکرات او بسیار نشأت گرفته از مرگ همسر اوست.
ادگار آلنپو را باید خالق رومانتسم دانست.
عمده شهرت او به خاطر نقدهای بینظیرش در ادبیات است.
او فوقالعاده انسان باهوش و دانشمندی بود و درزمینهی ادبیات بسیار انسان خبرهای بود.
او شعرهای بینظیر زیبایی دارد و کلامش ب شدت واقعگراست. اگر بخواهیم یک نقطهی عطف در کارهای او بیان کنیم بیشک واقعگرایی اوست.
او معتقد بود که رماننویسها، رؤیا پردازهای بزرگی هستند و حتی در جملهای معروف میگوید که من میتوانم در زمان سفر کنم و آنگاهکه همه در کابوسهایشان قدم میزند من به دنیا برگردم و باز از رؤیاها بنویسم.
روحیهی بسیار حساس آلنپو باعث شد که او هیچگاه نتواند هیچکدام از رمانهایش را کامل کند بهجز یک اثر که آن را نیز باید با شک رأی به اتمام آن داد.
تمامی ارزش کار آلنپو را میتوان در بنیان رمنانیتسم دانست.
او میدانست چگونه عواطف را به آدمیان گره بزند. این هنر او بود. در زیر بخشی از شعرهای او را باهم مطالعه خواهیم کرد.
” بوسه بر پیشانیت مینهم
در این واپسین دیدار
بگذار اقرار کنم :
حق با تو بود که پنداشتی
زندگانیم رویایی بیش نیست
با این وجود گر روز یا شبی
چه در خیال ، چه در هیچ
امید رخت بربندد
پنداری که چیز کمی از دست دادهایم ؟
گر اینگونه باشد
سراسر زندگانی رویایی بیش نیست
در میان خروش امواج مشوش ساحل ایستادهام
دانه های زرین شن در دستانم
چه حقیر
از میان انگشتانم سر میخورند
خدایا ! مرا توان آن نیست که محکمتر در دست گیرمشان ؟
یا تنها یکی از آنها را از چنگال موجی سفاک برهانم ؟
آیا سراسر زندگانی
تنها یک رویاست ؟ “
شعر رویا _ ادگار آلن پو
“نمی توانم از این بهتر برایت شرح دهم
که احساسم چه بود
جز این که بگویم
قلب ناشناس تو انگار برای اقامتی تا همیشه به آغوش من راه یافت
چنان که قلب من نیز ، به گمانم ، به آغوش تو
و از آن دم ، من عاشقت شدم
آری
اکنون حس می کنم
که در آن عصرگاه رویاهای شیرین
چنین شد که نخستین سپیده عشق بشری
بر شب یخ آجین روحم منفجر شد
از آن هنگام نامت را ندیده ام و نشنیده ام
مگر به لرزشی بر اندامم
نیم از شعف ، نیمی از اضطراب
سال های سال ، نام تو از لبانم نگذشت
اما اکنون روحم نوشدش با عطشی دیوانه وار
تمام وجودم به جست و جو تو فریاد می زند
حتی پچ پچه ای از تو
لرزش احساسی غریب را در من بیدار می کند
ترکیبی مبهم از اشک و شادمانی دست افشان
حسی وحشی و غیر قابل شرح که به هیچ چیز نمی ماند الا خویش آگاهی گناه”
نمی توانم بهتر از این برایت شرح دهم _ ادگار آلن پو
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید