مروری بر زندگینامه گابریله دانونزیو ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
گابریله دانونزیو ، از شاعران بزرگ ادبیات ایتالیا به تاریخ 12 مارس 1863 در پسکارا ایتالیا دیده به جهان گشود. دانونزیو دوره کودکی را میان طبیعت زیبای زادگاهش گذراند .
پیش از ورود به کالج به آموزش عمیقی در خانواده دست یافت و در کالج شاگردی ممتاز شناخته شد با خوئی مستبد و ستیزه جوی تحصیلاتش را به اتمام رساند .
از نوجوانی شیفته اشعار غنائی کاردوچی ، شاعر ایتالیائی شد و در شانزده سالگی تحت نفوذ این شاعر اولین دیوان خود را با عنوان نخستین اشعار در ۱۸۷۹ منتشر کرد
که مورد ستایش ناقدان بزرگ قرار گرفت، اما چیزی که موجب شگفتی گردید، بی پروائی این شاعر شانزده ساله در وصف لذت های جسمانی و شهوانی بود .
دومین چاپ این دیوان در ۱۸۸۰ انجام گرفت . گابریله دانونزیو در هیجده سالگی به رم رفت و در این شهر وقت خود را به کار ادبی و لذت و سرگرمی گذراند. در این زمان مکتب وریسم که با مکتب رئالیسم و ناتورالیسم فرانسه ارتباط داشت،
در اوج رونق خود بود و دانونزیو بی درنگ به آن پیوست و چیزی نگذشت که هنر خاص خود را یافت و آن شوق بیان امور باعظمت و با شکوه و در ضمن جاذبه های عشق و لذتهای جسمانی بود که به سبب بی پروائی کلام در محیط ادبی سر و صدای فراوان بر پا کرد .
در دیوان او به نام ترانه نوین تاثیر کاردوچی از نظر عشق به طبیعت، زیستن برای زیستن و لذت بردن به قصد لذت بردن دیده می شود، همچنین نشانه هائی از فرهنگ خود گابریله دانونزیو که از آن پس در آثارش به چشم می خورد .
در همین سال مجموعه داستان های کوتاه گابریله دانونزیو با عنوان زمین های بایر منتشر شد که اولین اثر منثور او بشمار می آید و بعد ها با داستان های پسکارا در ۱۹۰۲ به چاپ رسید توانست جایگاه ویژه ای در نثر پیدا کند .
شهرت گابریله دانونزیو پس از انتشار دادن فرزند لذت آغاز گشت که اولین داستان از سلسله رمان گل سرخ است و گل سرخ نیز کنایه ای از شهوت است که موضوع همه داستانهای این سلسله را تشکیل می دهد .
رمان فرزند لذت در میان آثار دانونزیو برجستگی خاص دارد و وصف محیط، چشم اندازها و اشخاص داستان موجب پیروزی مداوم آن در میان رمان های ایتالیائی گشته است .
داستان دیگر از سلسله رمان گل سرخ داستان بی گناه است که از پر خواننده ترین داستان های دانونزیو بشمار آمد که البته بهترین آن نیز نبود ولیکن بسیار اقبال به آن زیاد بود .
سومین و آخرین داستان سلسله درمان گل سرخ، پیروزی مرگ نام دارد که در آن موضوع شهوت و لذت های جسمانی بصورتی حاد مطرح می گردد. در این اثر گاه نفوذ امیل زولا نویسنده فرانسوی دیده می شود . کتاب با وجود همه نقایصی که در دل خود داشت ، به سبب لحن غم انگیز فراموش نشدنیش پیروزی بسیار یافت .
پس از آن گابریله دانونزیو طرح سلسله رمان دیگری به نام رمان زنبق را ریخت که تفسیری بود از زندگی مغز و ذهن بشر و اولین و یگانه داستان آن به نام باکره های تخته سنگها در تحول هنری دانونزیو مقامی مهم یافت و در آن نه تنها با شیوه داستان نویسی معمول، بلکه با همه سنتهای ناتورالیستی احساسی که در گذشته رواج داشت، قطع رابطه کرده بود .
از این زمان به بعد از عقیده دانونزیو دراصل برابر مرد ، می توان آگاه گشت، به عبارت دیگر دانونزیو از آن پس مکتب وریسم را رها کرد و به مکتب معنویت گرایی خاص نیچه که در ایتالیا تازه رسوخ یافته بود، گروید .
کتاب آتش قله بنای معظمی است خاص بشری که مالك قدرتی درونی است و آتش مظهر ابر مرد است. ابر مردی که به هیچ حد و مرز و هیچ زنجیر، حتی زنجیر دردها بستگی ندارد .
در کتاب آتش شهر ونیز زمینه داستان قرار دارد، شهر تجمل های شاهانه، خاصه در فصل پائیز که در این رمان به طرز استادانه ای به تصویر کشیده شده است .
در این جا است که شهوت با افتخار در می آمیزد . گابریله دانونزیو همچنین آثار نمایشی فراوان انتشار داده است که اشخاص آنها غالبا زندگی شخصی او را به نمایش می گذارند و توجه به شخص نویسنده مانع آن می شود که این اشخاص از زندگی مستقلی برخوردار باشند، همچنین کلام پرطمطراق او به اصل داستان لطمه وارد می آورد و عامه مردم را مرعوب می سازد .
از معروفترین آثار نمایشی گابریله دانونزیو نمایشنامه شهر مرده است. تراژدی ای که در پنج پرده در ۱۸۹۸ در پاریس بر صحنه آمد و در همان سال در پاریس و ایتالیا منتشر شد .
شاعر جوانی به نام آلكساندر برای زنش که نابیناست، احساس ترحمی عمیق و صادقانه دارد، در ضمن با دختر جوانی آشنا می شود که به یکدیگر دل می بندند و این دختر نیز نمی تواند از
احساس ترحم نسبت به زن نابینا خودداری کند، از طرف دیگر برادر دختر نیز به خواهر خود عشقی حرام دارد که موجب برانگیختن حسادتهایی می شود که سرانجام به قتل خواهر به دست برادر می انجامد .
نمایشنامه دریای یك غروب پاییزی نیز بعد از اثر شهر مرده به اجرا در آمد. نمایشنامه فرانچسکا ، سرگذشت غم انگیز فرانچسکا است که اولین بار به وسیله دانته در کمدی الهی جاودان گشت و مورد توجه نویسندگان رمانتیسم قرار گرفت و از آن آثار داستانی ، آهنگ ، موسیقی و پرده های نقاشی و آثار نمایشی ساخته شد که تا عصر ما تازگی خود را حفظ کرده است .
تراژدی منظوم دانونزیو در پنج پرده در ۱۹۰۱ بر صحنه آمد و سال بعدش انتشار همگانی یافت. دانونزیو در این اثر شخصیتی تازه آفریده و به نمایشنامه رنگی دیگر داده است .
نمایشنامه دختر جوریو ، تراژدی شبانی در سه پرده است که ترجمه آن اولین بار در ۱۹۰۵ در پاریس بر صحنه آمد، این اثر که شاهکار دانونزیو بشمار می آید، به شهر زادگاه نویسنده که همواره آن را گرامی داشته، تقدیم شده است .
موضوع داستان بسیار ساده است، اما بیش از سایر تراژدیها توانسته است نبوغ دانونزیو و قدرت وصف و بیان او را نشان دهد. دانونزیو به سبب فرهنگ وسیع خود که نفوذ نیچه، بودلر، داستایفسکی، بارس و اسکار وایلد در آن دیده می شود ، موفق گشته است که در همه سبک های ادبی اروپائی تسلط یابد و از منابع گوناگون فنون جدید و قدیم بهره مند گردد .
اولین آثارش غالبا تحت نفوذ هنرمندان دیگر قرار داشت. از ۱۹۰۸ بود که تحولی آشکار در سیر معنوی و فکری او پدید آمد که کاملا به وضع خاص و اعجاب آور زندگی شخصی او بستگی می یافت .
گابریله دانونزیو در این باره از سوئی از افتخار و شهرت برخوردار بود و از سوی دیگر در معرض دشمنی ها و مخالفت ها قرار داشت .
رفتار پر هیاهو، دیوانگی ها و اعمال عجیبی که از وی سر میزد تا امتیاز و برتریش را بر دیگران به اثبات رساند، آزادی در بیان و بیش از همه رسوائی های زندگی خصوصی، عشق بازی ها، ازدواجش در هیجده سالگی با دختری از طبقه اشران و نوع رفتارش با او که نزديك بود به خودکشی همسرش منجر گردد، همه این امور دانونتسيو را مورد نفرت مردم قرار داده بود .
در ۱۸۹۳ ارتباط نامشروع او با شاهزاده خانمی اهل رم و بعد ربودن او و کمی بعد عشق سوزانش به النور دوزه ، هنرپیشه معروف که در چندین نمایشنامه او بازی کرده و گابریله دانونزیو از عشق او در داستان آتش الهام گرفته بود، مدتها نظر مردم را به خود جلب کرد ،
اما در کنار گابریله دانونزیو خوشگذران و بی پروا، گابریله دانونزیو هنرمندی قرار داشت که جنبه های دیگری از شخصیت او را منعکس می ساخت و به جای صدور حکم های قاطع اخلاقی، زیبائی و عظمت هنری او را عرضه می کرد .
گابریله دانونزیو از ترس طلبکاران و زندان، کتابها، پرده های نقاشی و خانه خود را فروخت و به فرانسه گریخت .
در فرانسه گاه در پاریس و در میان هوا خواهانش بسر می برد و گاه در خارج از پاریس زندگی بدور از آشوبی را جستجو می کرد. نمایشنامه مذهبی شهادت سن سباستین را به زبان فرانسوی و با تبحری استثنائی در این زبان نوشت که اولین بار در ۱۹۱۱ همراه با آهنگی که دبوسی برای آن ساخته بود ،
در پاریس بر صحنه آمد. در ۱۹۱۳ داستان لدا بدون تو را به زبان ایتالیائی نوشت که در ۱۹۱۶ منتشر شد. داستان موضوع ساده ای دارد، اما دانونتسيو همه توجه خود را در آن به تحلیلی روانی و نامشخص معطوف می دارد که از شخصیت انسان و عمل او پا فراتر می گذارد .
نمایشنامه پیراندل با مرگ معطر در سه پرده به زبان فرانسوی نوشته شده بود که اولین بار در ۱۹۱۳ در پاریس به نمایش گذارده شد، سپس به زبان ایتالیائی ترجمه گشت. دانونتسيو علاوه بر کار ادبی رسالت میهن پرستی شدیدی را بر عهده گرفته بود. در ۱۹۱۵ به ایتالیا بازگشت تا کشور خود را برانگیزد که به نفع متفقین وارد جنگ شود
و به این منظور خطابه ها ایراد کرد و با تهوری بی مانند، خوی سربازی خود را آشکار کرد و شور جوانی را بازیافت و به محض آنکه ایتالیا وارد جنگ شد، به خدمت سربازی در آمد و پس از سالها شور و هیجان توانست در عالم واقعی وظیفه مهمی را انجام دهد .
ابتدا سرگرد پیاده نظام شد و بعد افسر نیروی هوائی شد و پس از انجام دادن پروازهای جنگی در ۱۲ مارس ۱۹۱۶ بر فراز شهر و نیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت، هواپیمایش سقوط کرد و خود يك چشم را از دست داد .
این جنگجوی افسانه ای از جنگ الهام فراوان گرفت ومنظومه شبانه را در۱۹۱۶ ساخت. پس از متارکه جنگ، وی نمی توانست خود را راضی کند که زندگی جنگیش پایان یافته است، از این رو در ۱۹۱۹ به فیوم که از طرف نیروهای فرانسوی و انگلیسی اشغال شده بود، لشکر کشید و در آنجا حکومتی تشکیل داد که تا ۱۹۲۱ دوام داشت .
سربازان دانونتسيو همه پیراهن سیاه بر تن داشتند و با بازوی گشاده سلام می دادند، همین لباس سیاه بود که بعدها لباس متحدالشکل طرفداران فاشیسم گشت .
گابریله دانونزیو که بعدها از هواخواهان موسولینی شد، به وسیله او مورد تقدیر قرار گرفت. دانونتسيو از جانب دوستدارانش عنوان پرنس دومونته نووزو را دریافت کرد و در سرزمینی و قصری در کنار دریاچه گارده که در اختیار وی گذارده شده بود، مستقر گشت و هرگز از آن خارج نشد، در همین دوره بود که آخرین آثارش را انتشار داد .
در این آثار احساسهایی مانند عصیان شاعر در کودکی و فرارش از زندان و عبور از بامها و از میان پرستوها و خاطره ای از ترحمی تلخ که برای رفیق مدرسه اش به نام داریو داشته است که زندگی از او فردی بیکاره و ترحم انگیز ساخته بود را مورد بررسی و بیان ساخت .
آخرین اثر دانونزیو که به زبان فرانسوی نوشته شده است گفتار مرد کر و لالی که در ۱۲۹۹، سال رحمت الهی، معجزه دیده است نام دارد .
دانونتسيو در این اثر خیالی به کشور فرانسه و بی عدالتی هایش نسبت به ایتالیا لحن سرزنش باری به کار می برد. وی از خاطرات گذشته، برخورد با فردی کر و لال را نقل می کند که بر اثر معجزه ای زبان گشوده است .
دانونتسيو از این پیروزی سود می برد و سلسله حوادثی را که برای جوان معجزه دیده رخ داده است، بیان می کند. در این اثر بعضی از گوشه های شخصیت دانونتسيو در سالهای پیش دیده می شود، اما اثر کمی سنگین و بی روح است .
دانونتسيو در قصرش و در میان دلدادگان، موزه ها، گنجینه ها، نمازخانه ها ، نسخه های خطی گرانبها زندگی اشرافی و پرتجملی را پیش گرفت، در حالی که می دانست که پیوسته تحت نظر مقامات انتظامی است. دانونتسيو در نوشته های خود از نظم و نثر، اندیشه های ضد مذهبی داشت، عشق به طبیعت و زن در نظر او هرگز جنبه مذهبی و عرفانی نداشته است .
از لحاظ شیوه نگارش، دانونتسيو به کلمه ارزش زندگی می دهد، کلمه شدت و حدت زندگی را چنان بیان می کند که قدرت تخیل تنها قادر به وصف آن نیست .
از نظر شخصیت هنری و وسعت فرهنگ، دانونتسيو بیشتر شخصیتی اروپائی دارد تا ایتالیائی. شخصیت کم نظیر او از استعدادهای گوناگون برخوردار بود، اما به سبب بی پروائی در بیان و گستاخی در اظهار عقاید شخصی غالبا مورد حمله معاصران قرار می گرفت .
دانونتسيو را میتوان در شمار نویسندگانی چون بایرون، اسکار وایلد و بارس قرار داد که بیش از هر چیز در این فکر بودند که زندگی شخصی و خصوصی خود را به صورت شعر و اثری هنری در آورند و از خود قهرمانی شگفت انگیز بسازند. در هرحال دانونتسيو بزرگترین نویسنده ایتالیائی در سالهای اول قرن بیستم بشمار می آید. وی به تاریخ 1 مارس 1938 در 74 سالگی برای همیشه دنیا را بدرود گفت .
آثار گابریله دانونزیو
- فرزند هوس
- جووانی اپیسکوپو
- بیگناه
- پیروزی بر مرگ
- آتش
- شاید آری شاید نه
- شهر مرده
- جیوکوندا
- دختر جورجیو
- سرزمین بایر
- داستانهای پسکارا
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید