مروری بر زندگینامه لنگستون هیوز ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” id=” custom_class=” av_uid=’av-krpehcno’ admin_preview_bg=”]
لنگستون هیوز (Langston Hughes) ، شاعر نامدار آمریکایی _ آفریقایی به تاریخ 1 فوریه سال 1902 در میسوری آمریکا دیده به جهان گشود.
او یکی از نامدار ترین شعرای سیاه پوست در آمریکا بوده است و کتاب های بسیاری از او منتشر شده است که در ایران نیز با ترجمه ی استاد احمد شاملو قابل تهیه می باشند .
او نخستین شعرش را در سال 1921 زمانی که تنها نوزده سال سن داشت ، سرود و از این رو می توان گفت که او از دوران نوجوانی شعر را شروع کرده ،
و با پشتکاری بسیار بالا به موفقیت های روز افزون رسیده است .
لنگستون هیوز ابتدا به امر برای تحصیلاتش به دانشگاه کلمبیا در آمریکا رفت اما این دانشگاه را پس از یکسال رها کرد و به سفر پرداخت .
اما بعد وی در سال 1926 نخستین کتاب خود را روانه ی بازار کتاب کرد که بسیار با استقبال مخاطبین و منتقدین روبرو شد .
اگر نگاهی به کارنامه ی ادبی او داشته باشیم ، در خواهیم یافت که او آثار بیشماری در زمینه ی شعر ، نمایشنامه ، نثر و سایر قالب های ادبی دارد
که همگی در سطوح عالی نوشته شده اند و از پرفروش ترین و ارزنده ترین متون ادبی تاریخ ادبیات جهان می باشند .
اما بعد اگر بخواهیم کمی از سیر زندگی او بگوییم باید به این امر اشاره کنیم که
لنگستون هیوز در سال 1920 از دبیرستان فارغ التحصیل شد و بعد از آن به مکزیک رفت و با پدرش سالیانی را زندگی کرد .
در همین ایام بود که هیوز شعری را تحت عنوان ” سیاه پوستان از رودخانه صحبت می کنند ” را در مجله ی کرایسیس به چاپ رساند
و بسیار مورد اقبال قرار گرفت و این نخستین نشانه های طلوع شاعری سیاه پوست در جهان ادبیات بود .
در سال 1921 هیوز به آمریکا برگشت و در دانشگاه کلمبیا مشغول به تحصیل شد .
اما چندی نپایید که دانشگاه را رها کرد و به جنبش هارلم رنسانس پیوست .
این جنبش یک جنبش فرهنگی بود و از نگاه بسیاری از منتقدین محل شکوفایی هیوز نیز در هارلم رنسانس رقم خورد .
این مسئله باعث شد که سال 1922 وی به کلی از دانشگاه انصراف دهد و برای گذران زندگی به کارهای عجیب روی بیاورد .
لنگستون هیوز در این دوره در رستوران ها پیش خدمتی می کرد و بعد هم به عنوان خواننده در گروه های موسیقی به فعالیت پرداخت .
سال 1924 تمام این مشاغل را رها کرد و تصمیم گرفت برای مدتی در پاریس زندگی کند .
جایی که او توانست شعرش را به گوش جهانیان برساند و بسیار در شعرش پیشرفت کند .
اما بعد زندگی شخصی او را باید این چنین شرح داد که هیوز از بدو دوران تولد ، زندگی سختی را پشت سر گذاشت .
او در آمریکا به دنیا آمد و درست پس از تولد او پدر و مادرش از یک دیگر طلاق گرفتند .
پدرش به مکزیک برگشت و مادرش نیز سرنوشت نامعلومی بعد از جدایی پیدا کرد .
بدین ترتیب هیوز تمام دوران کودکی و نوجوانی را کنار پدرش زندگی می کرد و مادر بزرگش نیز از او مراقبت می کرد .
اما بعد زمانی که مادربزرگش فوت می کند ، هیوز به دیدار مادرش می رود و با یکدیگر زندگی می کنند .
نکته ی جالب توجه این است که هیوز بعد از اینکه تصمیم به زندگی با مادرش می گیرد
به شهرهای مختلفی برای اسکان سفر می کند و در نهایت در کلیولند ساکن می شوند .
این دوره در واقع دوره ای بود که هیوز تازه به شعر نوشتن علاقمند شده بود و مطالعاتش نیز گسترش یافته بود .
اما نکته ی عجیب زندگی هیوز ، آن بخش است که وی هیچگاه به شاعر شدن فکر نمی کرده است .
اما روزی یکی از معلمین او شعرهایش را می خواند و او را یک استعداد بزرگ در شعر می بیند .
از این رو از لنگستون هیوز می خواهد که به کلاس های شعر و شاعری برود و برای او نیز دو استاد شعر پیدا می کند
و بدین ترتیب او بسیار تحت تاثیر شعر قرار گرفته و شاعری را دنبال می کند .
لنگستون هیوز پس از این که چندین شعر نخست خود را می سراید ، برای چاپ به مجلات مختلف نامه می زند
و از آن ها درخواست چاپ اثر می کند
اما همه شعرش را رد می کنند و خود می گوید که ” روزی همان ها که شعرم را ردکرده بودند ، برایم در خواست چاپ اثر می فرستادند .” .
اما بعد لنگستون هیوز در 22 می 1967 به دلیل بیماری سرطان پروستات برای همیشه دنیا را وداع گفت .
آثار لنگستون هیوز
• بلوز خسته
• لباس هایی زیبا برای یک یهودی
• مادر سیاه پوست و سایر خوانش های دراماتیک
• مرگ دوست داشتنی عزیز
• چهار شعر و یک نمایشنامه
• آهنگ جدید
• بگذار آمریکا دوباره آمریکا شود
• یادداشتی در مورد تئاتر تجاری
• شکسپیر در هارلم
• برف روب آزادی
• بلیت یک طرفه
• مونتاژ یک رویای به تعویق افتاده
• از مادرت بپرس
• پلنگ و شلاق
• بدون خنده
• خندیدن برای جلوگیری از گریه
• یک همسر ساده می گیرد
• بک گراند شیرین زندگی
• دریای بزرگ
• سیاه پوستان مشهور آمریکایی
• تاریخ تصویری سیاه پوستان
• مبارزه برای آزادی
• در اعماق آفریقای وجودم
مروری بر آثار لنگستون هیوز
لنگستون هیوز را باید صدای سیاه پوستان دانست .
پیش از اینکه بخواهیم به مروری از اندیشه های او بپردازیم باید بگوییم
ادبیات نیز به مانند تمامی دوره های سیاسی اجتماعی ، دوره های عجیب و غریبی را در زمینه ی تبعیض های سیاسی و اجتماعی دیده است.
البته این پرسش همیشه همراه این دوره ها می باشد که ادبیات با این سطح از معصومیت چرا باید چنین دوره هایی را پشت سر گذاشته باشد
و هیچ نمی توان گفت جز آنکه ادبیات آینه ی جامعه است .
و جامعه چیزی نیست جز باورهای سیاسی و ….
از این رو می توانیم بگوییم که این امر گذری طبیعی در سیر شکل گیری ادبیات است .
لنگستون هیوز در دوره ای از ادبیات می زیست که تبعیض های فراوان بر ادبیات حاکم بوده است .
در واقع زمانی که ما به تاریخ سیاه پوستان و مصائب آنان در آمریکا نگاه می کنیم ،
در می یابیم که به چه میزان شعر و ادبیات سیاه پوستان در این دوره مهجور بوده است
و به چه میزان انسان های شجاعی چون هیوز در باب این مسائل سخن گفته اند و از آزادی دفاع کرده اند .
لنگستون هیوز صدای سیاه پوستان است. این را همه قبول دارند
لنگستون هیوز نگاه تیم مطالعاتی تیموری به این مسئله محدود نیست بلکه باید گفت که هیوز صدای عدالت بود.
او بی عدالتی را در هیچ شکلی نمی پسندید و این باعث برتری او در زمینه ی شعر و دیگر تحقیقات و نوشته های او شد .
اما بعد باید بگوییم که هیوز در ایران بسیار طرفدار دارد
و این طرفداری نیز تنها مدیون شاعر بزرگ و مترجم یگانه احمد شاملو می باشد .
شاملو زمانی که شعرهای لنگستون هیوز را ترجمه می کرد و با آن واژگان سترگ آن ها را عرضه می کرد
گویی تمام رگ های احساسات بشر دوباره تازه می شد .
یک تعبیر از منتقدی ادبی وجود دارد که می گوید ، اگر خود لنگستون هیوز نیز ترجمه های شاملو را می خواند ، عاشق خودش می شد .
شاملو با ترجمه ی در اعماق آفریقای وجودم و از آن مهم تر خوانش اشعار لنگستون هیوز با صدای خسته و رنج دیده اش ،
باعث شد که هیوز تبدیل به یکی از چهره های ادبی مطرح جهان در ایران شود .
در ادامه دو شعر از ترجمه های شاملو بر روی اشعار هیوز را با هم مطالعه می کنیم :
با ترس یا با ریش گرو گذاشتن
دموکراسی دس نمیاد
نه امروز نه امسال
نه هیچوختِ خدا.
منم مث هر بابای دیگه
حق دارم
که وایسم
رو دوتّا پاهام و
صاحاب یه تیکه زمین باشم.
دیگه ذله شدهم از شنیدن این حرف
که: «-هرچیزی باید جریانشو طی کنه
فردام روز خداس!»
من نمیدونم بعد از مرگ
آزادی به چه دردم میخوره،
من نمیتونم شیکمِ امروزَمو
با نونِ فردا پُر کنم.
آزادی
بذر پُر برکتیه
که احتیاج
کاشتهتش.
خب منم اینجا زندگی میکنم. نه؟
منم محتاج آزادیم
عین هومث شما.
شعر دمو کراسی با ترجمه شاملو

بگذارید این وطن دوباره وطن شود.
بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود.
بگذارید پیشاهنگ دشت شود
و در آن جا که آزاد است منزلگاهی بجوید.
(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)
بگذارید این وطن رویایی باشد که رویا پروران در رویای
خویش داشتهاند.ــ
بگذارید سرزمین بزرگ و پرتوان عشق شود
سرزمینی که در آن، نه شاهان بتوانند بیاعتنایی نشان دهند نه
ستمگران اسباب چینی کنند
تا هر انسانی را، آن که برتر از اوست از پا درآورد.
(این وطن هرگز برای من وطن نبود.)
آه، بگذارید سرزمین من سرزمینی شود که در آن، آزادی را
با تاج ِ گل ِ ساختهگی ِ وطن پرستی نمی آرایند.
اما فرصت و امکان واقعی برای همه کس هست، زندگی آزاد است
و برابری در هوایی است که استنشاق می کنیم.
(در این «سرزمین ِ آزاده گان» برای من هرگز
نه برابری در کار بوده است نه آزادی.)
بگو، تو کیستی که زیر لب در تاریکی زمزمه می کنی؟
کیستی تو که حجابت تا ستارهگان فراگستر میشود؟
سفید پوستی بینوایم که فریبم داده به دورم افکندهاند،
سیاه پوستی هستم که داغ بردهگی بر تن دارم،
سرخپوستی هستم رانده از سرزمین خویش،
مهاجری هستم چنگ افکنده به امیدی که دل در آن بستهام
اما چیزی جز همان تمهید ِ لعنتی ِ دیرین به نصیب نبردهام
که سگ سگ را میدرد و توانا ناتوان را لگدمال میکند.
من جوانی هستم سرشار از امید و اقتدار، که گرفتار آمدهام
در زنجیرهی بیپایان ِ دیرینه سال ِ
سود، قدرت، استفاده،
قاپیدن زمین، قاپیدن زر،
قاپیدن شیوههای برآوردن نیاز،
کار ِ انسانها، مزد آنان،
و تصاحب همه چیزی به فرمان ِ آز و طمع.
من کشاورزم ــ بندهی خاک ــ
کارگرم، زر خرید ماشین.
سیاهپوستم، خدمتگزار شما همه.
من مردمم: نگران، گرسنه، شوربخت،
که با وجود آن رویا، هنوز امروز محتاج کفی نانم.
هنوز امروز درماندهام. ــ آه، ای پیشاهنگان!
من آن انسانم که هرگز نتوانسته است گامی به پیش بردارد،
بینواترین کارگری که سالهاست دست به دست میگردد.
با این همه، من همان کسم که در دنیای کُهن
در آن حال که هنوز رعیت شاهان بودیم
بنیادی ترین آرزومان را در رویای خود پروردم،
رویایی با آن مایه قدرت، بدان حد جسورانه و چنان راستین
که جسارت پُرتوان آن هنوز سرود میخواند
در هر آجر و هر سنگ و در هر شیار شخمی که این وطن را
سرزمینی کرده که هم اکنون هست.
آه، من انسانی هستم که سراسر دریاهای نخستین را
به جستوجوی آنچه میخواستم خانهام باشد درنوشتم
من همان کسم که کرانههای تاریک ایرلند و
دشتهای لهستان
و جلگههای سرسبز انگلستان را پس پشت نهادم
از سواحل آفریقای سیاه برکنده شدم
و آمدم تا «سرزمین آزاده گان» را بنیان بگذارم.
آزادهگان؟
یک رویا ــ
رویایی که فرا می خواندم هنوز امّا.
آه، بگذارید این وطن بار دیگر وطن شود
ــ سرزمینی که هنوز آنچه می بایست بشود نشده است
و باید بشود! ــ
سرزمینی که در آن هر انسانی آزاد باشد.
سرزمینی که از آن ِ من است.
ــ از آن ِ بینوایان، سرخپوستان، سیاهان، من،
که این وطن را وطن کردند،
که خون و عرق جبینشان، درد و ایمانشان،
در ریخته گری های دست هاشان، و در زیر باران خیش هاشان
بار دیگر باید رویای پُرتوان ما را بازگرداند.
آری، هر ناسزایی را که به دل دارید نثار من کنید
پولاد ِ آزادی زنگار ندارد.
از آن کسان که زالووار به حیات مردم چسبیدهاند
ما میباید سرزمین مان را آمریکا را بار دیگر باز پس بستانیم.
آه، آری
آشکارا میگویم،
این وطن برای من هرگز وطن نبود،
با وصف این سوگند یاد میکنم که وطن من، خواهد بود!
رویای آن
همچون بذری جاودانه
در اعماق جان من نهفته است.
ما مردم میباید
سرزمین مان، معادن مان، گیاهان مان، رودخانه ها مان،
کوهستان ها و دشت های بیپایان مان را آزاد کنیم:
همه جا را، سراسر گسترهی این ایالات سرسبز بزرگ را ــ
و بار دیگر وطن را بسازیم!
بگذارید این وطن دوباره وطن شود ترجمه احمد شاملو
در انتهای مقاله به طور مختصر پاسخ میدهم به پرتکرارترین سوالات پیرامون این نویسنده
1-لنگستون هیوز کیست؟
لنگستون هیوز نویسنده و شاعر آمریکایی در سال 21 فوریه 1902به دنیا آمد او به دلیل آثار و اشعار خود به یک چهره برجسته در سال 1920 تبدیل شد.
2-لنگستون هیوز با چه آثاری مشهور شد؟
• بلوز خسته
• لباس هایی زیبا برای یک یهودی
• مادر سیاه پوست و سایر خوانش های دراماتیک
• مرگ دوست داشتنی عزیز
• چهار شعر و یک نمایشنامه
• آهنگ جدید
• بگذار آمریکا دوباره آمریکا شود
• یادداشتی در مورد تئاتر تجاری
• شکسپیر در هارلم
• برف روب آزادی
• بلیت یک طرفه
3-چه کسی برای اولین بار در ایران آثار لنگستون را در ایران ترجمه کرد؟
احمد شاملو
4-آیا در این مقاله نمونه اشعار لنگستون هیوز وجود دارد؟
بله اشاره ای مختصر به این موضوع شده است.
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[table id=1 /]
[/av_textblock]
13 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
معرفی و بررسی آثار لنگستون هیوز در زندگینامه ای که شما قرار دادید برای تحقیق در خصوص نویسندگان بزرگ خیلی به کارم اومد
امکانش هست از تحلیل زندگینامه لنگستون هیوز در مقاله دیگری استفاده کنم همون چیزی بود که می خواستم
اشعار لنگستون هیوز دارای غنای فرهنگی و ادبی خاصی هست که مشکلات روز جامعه آمریکا رو به درستی درک کرده است
میشه مجموعه اشعار لنگستون هیوز رو در قالب مقالهای جدا از زندگینامه لنگستون هیوز در سایت خودتون قرار بدید
من از آثار لنگستون هیوز و که ترجمه استاد بزرگ احمد شاملو هست رو خیلی دوست دارم استاد شاملو یکی از بزرگان عرصه ادبیات ایران است .
لنگستون هیوز یکی از تاثیر گذارترین افراد در نقش مبارزه با استعمار در آمریکا است
لنگستون هیوز رو میشه به عنوان سردمدار مبارزه با استعمار و نژاد پرستی دانست
زندگینامه لنگستون هیوز نشون داد که که وی یکی از نامی ترین و خوشنام ترین نویسندگان سیاهپوست آمریکایی هست
جنبش ضد استعماری لینگستون هیوز جای تقدیر داره که شاید برای برخی از افراد و جوامع الگو باشه
کتاب آوازهای غمگین لنگستون هیوز دارای نکات بسیار غنی می باشد که این مبارز و نویسنده رو از مابقی نویسندگان بزرگ جدا میکنه
در اشعار لنگستون هیوز مفموم پسا استعمار طلبی به خوبی به چشم می خورد که نشان دهنده نوع نگاه جامعه در این خصوص می باشد
لنگستون هیوز شاعر سیاه پوستی بود که می تواند آثار هیوز در جهان برای خیل یاز هم نزاد های خود و حت یدیگران الهام بخش باشد
لنگستون هیوز یکی از شاعران و داستان نویسان مطرح جهان است که به خوبی می توان به آثار مهم وی اشاره نمود