مروری بر زندگینامه محمد علی بهمنی ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
محمد علی بهمنی ، شاعر و ترانه سرای برجسته ی ایرانی
به تاریخ 7 فروردین 1321 ، در قطار و در نزدیکی شهر دزفول دیده به جهان گشود .
بهمنی در خانواده ای دیده به جهان گشود که پدرش یکی از کارمندان و سوزن بانان زحمت کش
اداره ی راه آهن بود و تقریبا می توان گفت که اوضاع خانوادگی اش
آن هم به لحاظ مالی آنچنان که باید و شاید خوب نبود .
از این رو مجبور شد که برای تامین معاش خانواده و کمک
در امورات مالی خانواده از هفت سالگی در چاپ خانه مشغول به کار شود .
محمد علی بهمنی بعد ها کار کردن در چاپ خانه را نقطه ی عطف زندگی اش دانست .
چرا که او معتقد بود که کار کردن در چاپ خانه برای من چون مدرسه ای دیگر بود
که من در آن هم می آموختم چگونه مستقل باشم
و چگونه روی پای خودم بار بیایم و از طرف دیگر نیز به سبب
اینکه کتاب های بسیاری به آن جا می آمد ،
سعی می کردم که آن ها را مطالعه کنم و به قدر سوادم از آن ها بهره بگیرم .
اما بعد ، اتفاق جالبی که برای وی در چاپ خانه افتاد ذکر این نکته بود
که در یکی از روزهایی که در چاپ خانه مشغول به کار بود ،
با فریدون مشیری یکی از بزرگترین شعرای ایران زمین در قرن حاضر ، آشنا شد .
این آشنایی و ارتباط موثر او با فریدون مشیری از همان سال ها باعث شد
که وی به شعر علاقمند شود و شعر را دنبال کند .
در واقع شعر برای او تمام زندگی اش در آن سال ها شد
و این ها همه به دلیل کار کردن در چاپ خانه ای بود که شاید سنش هم به کار نمی خورد .
البته به این امر هم باید اشاره کرد که فریدون مشیری
و ارتباط مهربانانه اش در این حوزه ، بسیار به علاقه ی او افزود .
محمد علی بهمنی از همان روزها شروع به آزمودن طبع خویش در شاعری کرد .
هر بار که شعری می گفت و فریدون مشیری را ملاقات می کرد
با او می نشست و شعرها را برای او می خواند .
مشیری که خود استادی بزرگ در ادبیات بود ،
از هوش و ذکاوت بهمنی آگاه شد و دریافت که وی استعداد بزرگی در ادبیات است .
از این رو به او کمک کرد که اصول شعر را یاد بگیرد
و شعرهایش را درست تر و وزین تر بسراید .
این مسئله ی داد و ستد های ادبی آنچنان هم طول نکشید که بهمنی تبدیل به یکی از شاعران برجسته ی کشور شد .
وی دو مجموعه ی شعر به انتشار رسید که هر دوی آن ها با اقبال بسیار مواجه شد
و این نوید را داد که شاعری استوار قدم بر فراز آسمان ادبیات ایران طلوع کرده است .
این دو مجموعه ، بی وزنی و باغ لال بود .
وی پس از آن به محافل و بسیاری از نشست های ادبی رفت
و جایگاه خود را بعنوان یک شاعر گرانقدر تثبیت کرد .
وی خود را آنچنان خوب جلوه کرده بود که تمام شاعران کشور تقریبا او را می شناختند و آثار او را دنبال می کردند .
محمد علی بهمنی پس از اینکه کتاب هایش را چاپ کرد با دیگر شاعران و ادیبان بزرگ کشور ارتباط گرفت
و هر کدام از آن ها به نوعی توانستند فضای شعر بهمنی را تحت تاثیر قرار بدهند .
یکی از تاثیر گذار ترین دیدارهای او در حوزه ی شاعری دیدار
با ادیب فرزانه منوچهر نیستانی بود که باعث شد
بهمنی از طریق این استاد فرزانه به غزل علاقمند شود .
بعد از آن ، غزل های بهمنی انقلابی در دنیای شعر معاصر شد .
غزل هایی که کلاسیک بود اما حال وهوای روزهای آن دوران را داشت و مردم به راحتی با آن ارتباط برقرار می کردند .
محمد علی بهمنی در همین دوران جوانی بود
که با دیگر شاعر بزرگ این سرزمین که غزل هایش مانند شبنم بر گونه ی لطیف احساس است ،
رفاقتی بسیار صمیمی پیدا کرد .
حسین منزوی ، رفیق دوران جوانی محمد علی بهمنی ،
به واسطه ی هم نشینی ها بسیار با بزرگان ادبیات و خود بهمنی ،
جریانی را در ادبیات معاصر کشور تحت جریان غزل معاصر شکل دادند .
این دو رفیق شفیق توانستد به تنهایی بار سالها کهولت ادبیات ایران در زمینه ی شاعری را به دوش کشیدند
و جریان نوی شعر و شاعری در ایران را بنا نهادند .
این کار آنها بزرگترین خدمت به غزل سرایی معاصر ایران بود .
در واقع آن ها توانستند با استفاده از پتانسیل شعر ، هزاران جوان را که عاشق رسیدن به درجه ی شاعری بودند
و در سر رویاهایی خلاف آنچه پیشینان درباره ی شعر می گفتند
را به آرزویشان برسانند و نسلی نو از شاعران بزرگ کشور را به ادبیات ایران معرفی کنند .
محمد علی بهمنی بعد از این با مجموعه ی گاهی دلم برای خودم تنگ می شود ،
توانست شهرتی بی حد و حصر برای خودش به ارمغان بیاورد .
وی امروزه به عنوان چهره ی ماندگار غزل امروز شناخته می شود
و این ها همه حاصل تلاش هایی بود که وی در کتاب گاهی دلم برای خودم تنگ می شود کرده است .
این کتاب مهر تاییدی بر تلاش های او بعنوان یک شاعر مدرن زد و جایگاه او را به عنوان یک شاعر گرانقدر در ایران تثبیت کرد .
بهمنی در سال 1345 بود که با رادیو شروع به همکاری کرد و از سوی دیگر نیز به شغل آزاد مشغول شد .
وی تا سال 1352 در ایران ماند و از آن پس تصمیم گرفت که بندر عباس برود و در آنجا سکونت کند .
او هم اکنون یکی از چاپ خانه های بزرگ بندر عباس را در اختیار دارد
و علاوه بر آن مدیر یک انتشارات در این شهر نیز می باشد .
وی علاوه غزل سرایی دستی هم در ترانه سرایی دارد و ترانه های ماندگاری را خلق کرده است .
در واقع اگر بخواهیم روند رو به رشد کارهای او بعد از انقلاب را بر روی ترازو بگذاریم ،
باید به این نکته اشاره کنیم که اکثرا ترانه های او بود
که وی را به شهرت رساند و جایگاه ویژه ای برای او در موسیقی باز کرد .
ترانه های او امروزه توسط بسیاری از خوانندگان خوانده می شود
و از شاخص ترین آن ها می توان به موسیقی هایی که ناصر عبداللهی بر روی ترانه های او خوانده است
و همچنین اخیرا همایون شجریان بر روی آن ها آواز خوانده است اشاره کرد .
وی در سال 1380 مجموعه ای از ترانه های خود را منتشر کرد
که با اقبال بسیاری نیز روبرو شد. اما آنچه که باید درباره ی بهمنی گفت ، روزگار سختی است که او گذارنده است .
یکی از رسالت های تیم مطالعاتی استاد تیموری ذکر این نکته است
که از خلال زندگی نامه ی این نویسندگان به نکاتی اشاره کند که باعث رشد و پیشرفت آن ها شده ست .
شاید بسیاری بر این گمان باشند که سختی های زندگی مانع راه رسیدن به موفقیت هاست .
اما به این امر اشاره می کنیم که سختی ها اتفاقا بهترین مقدمه را برای رسیدن به موفقیت فراهم می کنند .
در ادامه بخشی از گفتگوی او در باره ی کودکی اش را با هم مطالعه می کنیم
تا که در یابیم به چه میزان روزگاری سخت بر وی گذشته است .
” مکتب خانه ی مادر که زن آگاه و تا حدودی آشنا به دو زبان عربی و فرانسه بود
به وسیله¬ی پدر خشن و متعصب تعطیل شده بود .
حقوقی هم که پدر از کار سوزن بانی در راه آهن می گرفت کفاف زندگی را نمی داد
و من ناچار به کار تمام وقت با شب کاری های پی در پی بودم .
مادر را نه فقط به پاس مادر بودن ، بلکه به ظلمی که به استعدادش رفته بود ،
به شیوه ای خاص دوست داشتم و اولین شعر قابل چاپ من نیز در ده سالگی برای او بود . ” .
این بخش از سخن او را به این دلیل در میان زندگی نامه ی او گذاشتیم
که اگر مروری بر زندگی او داشته باشید درک می کنید
که به چه میزان او انسان زحمت کشی بوده است
و توانسته است در دل سختی ها استعداد خود را پرورش دهد .
یک حس ناب ، این بخش از گفتگوی او را در این بخش از زندگی نامه قرار داد تا بگوییم
که برای رسیدن به اهداف و خواسته ها خصوصا در دنیای نویسندگی باید سختی های فراوان بکشیم
و آن ها را تک به تک با درایتی درست حسابی پشت سر بگذاریم .
وی هم اکنون در سلامت کامل در حال گذران زندگی و فعالیت های فرهنگی ادبی است .
از خداوند منان برای او آرزوی سلامتی داریم .
آثار محمد علی بهمنی
- باغ لال
- در بیوزنی
- عامیانهها
- گیسو، کلاه، کفتر
- گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
- دهاتی
- غزل
- شاعر شنیدنی است
- عشق است
- نیستان
- کاسهٔ آب دیوژن، امانم بده
- این خانه واژههای نسوزی دارد
- من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم
- غزل زندگی کنیم (گزیده غزل)
مروری بر آثار محمد علی بهمنی
محمد علی بهمنی از شاعران و ترانه سرایان نامی ایران زمین است .
ما در ایران به واسطه ی پیوند فرهنگی که همیشه میان ادبا و هنرمندان وجود داشته است ،
شاعران بسیاری داشته ایم
که شعرهایشان توسط آواز خوانان مرور شده است و به موسیقی درآمده است .
اما این نکته را نیز باید ذکر کنیم که ما کمتر کسی را داشته ایم که ترانه سرا باشد .
در واقع شعر هایی گفته باشد که مخصوص تبدیل به موسیقی باشد .
محمد علی بهمنی یکی از این محدود شاعرانی است
که ترانه سرای قهاری نیز می باشد .
وی دیدگاه های مختلفی به شعر داشته است .
او معتقد بر آن است که ترانه سرایی ، یکی از لازمه های ادبیات ایرانی است .
چرا که مردم همیشه به غزل میل ندارند .
همیشه به شعرهای سنگین میل ندارند
و گاها نیاز است که شعری باب زبان مردم باشد و آن را آسوده درک کنند .
از سوی دیگر وی در غزل سرایی معتقد به آن است که :
” غزل ، نه تنها در شعر امروز، بی تردید در شعر تمام فرداها جایگاه ویژهای خواهد داشت .
غزل هستی ایرانی است و خواهد بود .
آنچه که مهم است، این است که این امانت حساس را به نسل های آینده تحویل دهیم . ” .
در ادامه یکی از شعرهای ماندگار او را که توسط همایون شجریان در آلبوم چه آتش ها نیز خوانده شده است را با هم مرور می کنیم .
تجربه ی خوانش این شعر را با گوش دادن به صدای آسمانی شجریان حتما امتحان کنید. تجربه ی خوبی خواهد بود .
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدینسان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو
که این یخ کرده را از بی کسی ها می کنم هر شب
تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[table id=1 /]
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید