حافظ │ صد نویسنده برتر جهان
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” حافظ ” ، نویسنده ی ایرانی و خالق کتاب” دیوان حافظ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگینامه حافظ
یکی از مصائبی که در راه نوشتن زندگی نامه و بررسی زندگی افراد بزرگ وجود دارد این است که در دوره ی تاریخی که نسبت به ما زندگی می کرده اند ، رواج تذکره نویسی و زندگی نامه نویسی کم بوده است و همین امر باعث می شده است که کمتر کسی میل به نوشتن در باب این افراد کند. از سوی دیگر نیز بسیاری از این افراد به این دلیل که در حکومت هایی که زندگی می کرده اند پیشه ی آزادی در پیش گرفته بوده اند ، زیاد مورد توجه قرار نمی گرفته اند. منتهی امر یکی از آن کسانی که به جرئت می توان گفت که در شناخت او در باب زندگی او اشکالات بسیار مبهمی وجود دارد ، حضرت حافظ است .
در واقع حضرت حافظ جز معدود کسانی است که می توان گفت با تمامی عظمت و بزرگی که داشته است ، کس از او اطلاعی نداشته است و این امر موجب شده است که زندگی نامه ی او نیز دچار مشکل شود و کس به شناخت این انسان بزرگ در طول تاریخ به درستی دست نزند و همین امر نیز بسیار بسیار گمانه زنی های عجیبی را برای حافظ به ارمغان آورده است .
اما این میان می توان به این امر اشاره داشت که یک زندگی نامه بسیار صحیح از حضرت حافظ وجود دارد که این زندگی نامه باز هم بنا بر نسخه های شعری تصحیح شده است ، اما می توان از این رو که پژوهشگر او استاد نفیسی بوده است ، اعتماد بیشتری به آن کرد و آن را نقل کرد. امروزه بسیاری از دانشنامه ها نیز از این زندگی نامه بهره می برند که هر کدام دستی درون آن برده اند ، اما شما در این نسخه یکی از مرغوب ترین و اصل ترین زندگی نامه های حافظ را به تحقیق استاد سعید نفیسی مطالعه می کنید .
حافظ این شاعر ایرانی اهل شیراز و زاده ی شیراز است . هر چه از زندگی او بخواهیم بگوییم طبیعتا دست خوش تغییراتی است که امیدواریم حضرت حافظ ما را ببخشاید ، اما آنچه که ما تا کنون از دل اشعار او کسب کرده ایم بدین جا ختم شده است که نام پدرش «بهاءالدین محمد» بوده و خانواده مادری اش اهل کازرون بوده اند. ما تنها میتوانیم اشعار او را به عنوان یک منبع قابل اعتماد و اتکا برای یافتن اطلاعاتی پیرامون زندگینامه وی قلمداد کنیم .
در اشعار او اشارههای اندکی از زندگی شخصی و خصوصی او به دست می آید. آنچه در مورد حافظ بیان می کنند بیشتر افسانههایی است که از این شخصیّت در ذهن عوام خلق گشته است. با این همه آنچه با تکیه به اشارات دیوان او و برخی منابع معتبر به دست می آید آن است که او در خانوادهای از نظر مالی در حد متوسط جامعه زمان خویش چشم به جهان گشوده است زیرا که کسب علم و دانش در آن زمان اصولاً به خانوادههای مرفه و بعضاً متوسط جامعه تعلق داشته است .
در نوجوانی قرآن را با چهارده روایت آن از حفظ کرده است و از همین رو به حافظ ملقب شده است.در دوران حکومت شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه یافته و احتمالاً به شغل دیوانی مشغول گشته است. (در قطعهای با مطلع «خسروا، دادگرا، شیردلا، بحرکفا / ای جلال تو به انواع هنر ارزانی» شاه جلالالدین مسعود برادر بزرگ شاه ابواسحاق را می ستاید و در همان قطعه به صورت ضمنی بیان می کند که سه سال است که در دربار دیوانی پیشه کرده است .
شاه مسعود تنها در سال ۷۴۳ و کمتر از یک سال حکومت شیراز را در دست داشته است و از این رو میفهمیم که حافظ از سنین جوانی در دربار شغل داشته است. علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان آل مظفر شامل امیر مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز رفت و آمد داشته است .
شاعری محل امرار معاش او نبوده و زندگی خود را از طریق شغلی دیگر (احتمالاً دیوانی) تامین می ساخته است . در این خصوص نیز اشارات متعددی در دیوان او یافت می شود که حاکی اتکای او به شغلی جدای از شاعری است، از جمله در تعدادی از این اشارات حقوق و مستمری خود را در خواست می کند .
دربارهٔ سال دقیق تولد او بین مورخان و حافظشناسان تردید است. دکتر ذبیحالله صفا ولادت او را در ۷۲۷ و دکتر قاسم غنیآن در ۷۱۷ آورده اند. برخی دیگر از پژوهندگان همانندعلامه دهخدا بر اساس قطعهای از حافظ ولادت او را قبل از این سالها و حدود ۷۱۰ می پندارند . آنچه مسلم است ولادت او در اوایل قرن هشتم هجری و بعد از ۷۱۰ واقع شده و اغلب بین ۷۲۰ تا ۷۲۹ می پندارند .
در مورد سال درگذشت او اختلاف نظر کمتری میان ادیبان و مورخان موجود است و اکثرا تاریخ فوت وی را ۷۹۲ آورده اند. از جمله در کتاب مجمل فصیحی آورده شده فصیح خوافی که معاصر حافظ بوده و همچنین نفحات الانس تألیف جامی بهصراحت این تاریخ بهعنوان سال درگذشت حافظ آمده است.او در شیراز چشم به جهان گشوده و در همان شهر نیز رخت از جهان فروبسته است .
در روایت ها آمده است هنگامی که میخواستند تن او را به خاک بسپارند، عدهای از متعصبان با استناد به اشعار حافظ دربارهٔ میگساری با دفن وی به شیوهٔ مسلمانان مخالفت ورزیده و در مقابل عدهٔ دیگر وی را فردی مسلمان و معتقد میپنداشتند. تصمیم بر آن شد که از دیوان حافظ تفالی بزنند که این بیت آمد:
کنون قدم دریغ مدار از جنازهٔ حافظ
که گرچه غرق گناه است، میرود به بهشت
این شعر در بدخواهان حافظ را متاثر می کند و همه را به خاموشی وامیدارد. دیوان حافظ که شامل بر حدود ۵۰۰ غزل، چند قصیده، دومثنوی، چندین قطعه و تعدادی رباعی می باشد، تاکنون بیش از چهارصد بار به اشکال و شیوههای گوناگون، به زبان فارسی و دیگر زبانهای جهان منتشر گردیده است. شاید تعداد نسخههای خطّی ساده یا تذهیبشدهٔ آن در کتابخانههای ایران، افغانستان، هند، پاکستان، ترکیه و حتی کشورهای غربی از هر دیوان فارسی دیگری بیشتر یافت شود. نکتهٔ خاصی که در دیوان حافظ به چشم می خورد، تعداد زیاد نسخههایی با مفردات و واژههای گوناگون است که این خصیصه باعث بروز تصحیحات متعدد و گاه متناقض هم در بین مصححان میگردد .
بی تردید حافظ شیفته شیوایی زبان قرآن گردیده و از صنایع و بدایع آن در شعر خود بسیار استفاده کرده است. بیشتر صنایع بدیع قرآن را که نزدیک یکصد گونه برشمرده اند، در دیوان حافظ نیز به چشم می خورد. از پر شمارترین این صنایع میتوان از ایجاز، استعاره، ایهام، انسجام، ارسال المثل، ترصیع، تلمیح، تمثیل، تشبیه، تقابل، تکرار، توزیع، تناسب، جناس، تسمیط، کنایه، مقارنه و تقسیم را یاد کرد .
حافظ خواندن قرآن با چهارده روایت را مایه مباهات خود می پنداشته و این گونه به نشر می رود که به همین دلیل تخلص حافظ را برای خود انتخاب نموده است. در سراسر دیوان حافظ ابیاتی را مشاهده می کنیم که به صراحت به تأثیر قرآن در زندگی او اشاره کرده است . یکی از بابهای عمده در حافظشناسی مطالعهٔ کمی و کیفی میزان، گستره، مدل، و ابعاد تأثیر پیشینیان و همعصران بر هنر و سخن اوست .
این نوع پژوهش را از دو دیدگاه عمده قابل بررسی است: یکی از منظر استقلال، یگانگی، بینظیری، و منحصربهفرد بودن حافظ، و اینکه در چه مواردی او این مشخصات را دارد. دوّم از دیدگاه تشابهات و همانندیهای آشکار و نهانی که مابین اشعار حافظ و دیگران به چشم می خورد.هر چند حافظ یکتا است اما قالبهای شعری استادان پیش از خود و شاعران معاصرش همچون خاقانی، نظامی،سنایی، عطار، مولوی، عراقی، سعدی، امیر خسرو، خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی را نیز شامل می شود .
این ویژگی کممانظیر همراه با معانی عمیق و گاه دوپهلو و نیز عالَمگیری و رواج بیمانند شعر او باعث گشته تا از دیرباز شرحنویسان زیادی بر دیوان اشعار حافظ قلم به شرح زنند. بیشتر شارحان حافظ از دو قلمرو بزرگ زبان و ادبیّات فارسی، یعنی شبه قارّهٔ هند و امپراتوری عثمانی، به صورت زیر پای گرفته اند .
گوته ادیب نابغه آلمانی، «دیوان غربی-شرقی» خود را متاثر از دیوان حافظ خلق کرد، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داده است. یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نامآور آلمان، فریدریش نیچه، نیز در پارهنوشتهای خود شعری را با نام «به حافظ، پرسش یک آبنوش» به او هدیه کرده است. پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه حافظشناسی به سرانجام رساندند .
اولین پژوهشگر عربی که کتاب دربارهٔ حافظ به قلم تحریر درآورد ، ابراهیم امین الشواربی المصری بود که کتابی به نام حافظ الشیرازی شاعر الغناء والغزل فی ایران نوشت و در آن به حافظ، اندیشههای حافظ و شعرهای او پرداخت. الشواربی همچنین شعر یوسف گمگشته باز آید به کنعان را به عربی برگرداند .
علاقه ودید حافظ به شیراز از منظر دیوان او و غزلیاتش به خوبی قابل مشاهده است و این اشارات با رویدادهای تاریخی زمان حافظ مطابق است؛ بنابراین در دیوان حافظ اگر غزلی شیوا و دلپسند بر زبان می آید یقین در خلال ابیات آن رمزآسا یا آشکارا واقعهای در روانش و در اندیشهاش طی می شود .
چراکه حافظ را نباید یک شاعر ساده اندیش و مبالغه گو حساب کرد؛ زیرا وی پیش از اینکه حتی شاعر باشد به مسائل دینی و فلسفی و عرفانی کاملاً آشنا بوده و بینش وی در منتهای دریافت تأملات و دقایق اجتماعی است؛ لذا دید و دلبستگی حافظ به شیراز از دو دیدگاه قابل بررسی است :
یکی مطابقت سرودههایش با رخدادهای جامعه که گاهی بر میل او پیش می رود و دیگر طبیعت متنوع و چهارفصل شیراز در آن برهه از زندگی حافظ. حافظ بعد از تحصیلات و کنجکاوی اش در فراگیری علوم زمان به سنین جوانی میرسد.در شهر شیراز به یمین دولت شیخ ابواسحق اینجو حکمران فارس امنیت و آرامش کامل برقرار بود و مردم از جمله حافظ با کمال آسایش و راحتی روزگار را سپری می کردند .
اماکن خیر در شهر، مساجد، مدارس و خانقاهها و املاک فراوانی که به آنها صرف وقت کرده بودند ، بهوفور پیدا می شد. شیخ ابواسحق پادشاهی آزادیخواه بود که مردم را در آزادی های اجتماعی خود صاحب اختیار می دانست. شیراز در یک زمینی هموار بنا شده بود که دور شهر بارویی از زمان آل بویه هنوز برپا بود. بدین ترتیب حافظ جوان نیز در این جامعه آزاد بو اسحاقی با شعف و مصلحت جویی می زیست و مسائل سیاسی زمان را به دقت وارسی می کرد .
شیراز که ابن بطوطه آن را بهشت روی زمین خوانده بود ،از هر سو طرب و شادمانی بر آن بارز، در این روزها شاهد جنب و جوش حافظ جوان بود که هم شهر ثروتمندی بود و هم محل دانشمندان. او از حافظان قرآن بود و در همین زمان قاریان در شهر بودند که به آواز خوش قرآن قرائت می کردند.با یورش محمدمبارزالدین حکمران کرمان و یزد به شهر شیراز سلطنت ابو اسحاق خاتمه یافت و این واقعه در شعر حافظ تأسفانگیز ترسیم شده است .
دوران بعد از بواسحاق زمان استبداد مبارزالدین بود که اشعاری حاکی از خشم شاعر را به همراه دارد. او پادشاهی تندخو و ستمکار و متعصب بود بهطوریکه حافظ اغلب او را «محتسب» میخواند و از اینکه آزادی و امنیت مردم را صلب کرده حافظ در اندیشه آزاردادن اوست. از این جهت برخلاف عقیده محتسب در اشعارش الفاظی از (می- میخانه- باده- مغ) استفاده می کند .
حافظ ستم بر همشهریان را نمی توانست تحمل کند و رندانه در احقاق حق مردم همت می گزارد تا اینکه شاه شجاع پدر ریاکارش را کور ساخت و خود به جای او تکیه بر تخت حکومت زد و حافظ نیز چنین بشارتی را به شیرازی ها میدهد که :
ای دل بشارتی دهمت محتسب نماند
وز وی جهان برست و بت میگسار هم
دوران حکومت شاه شجاع دوباره آزادی و شادمانی مردم را به همراه داشت و حافظ نیز به مراد دیرینه خود رسید که:
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
دیگرمسئله ای که بسیار برای حافظ از اهمیت برخوردار بوده است ، مسئله ی طبیعت گرایی است. در واقع می توان این چنین گفت که وی شیفته ی طبیعت سرسبز و مناظر بدیع و باغات دلگشای شیراز بود .
بهار شیراز و عطر دلانگیز بهار نارنج آن لطف بی پایانی داشت و درختان سرو که باغه ا را پوشانده بودند و انواع میوهها که در خاک شیراز می رویید، دل از بیننده میربود . گردشگاههای فروان که از زمان سعدی نیز بر جا بود، مردم را جذب می کرد. تنها حافظ نبود که «نسیم خاک مصلی و آب رکنآباد» او را راضی به سیروسفر نمی کرد. در بین تفرجگاههای شهر یکی «تکیه سعدی» نزدیک سرچشمه رکنآباد در تنگ الله اکبر و دیگر باغ و زاویه سعدی. از نگاه حافظ:
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
فرق است از آب خضر که ظلمات جای او است
تا آب ما که منبعش الله اکبر است
شاعر آرمان طلب شیراز با نگاه تیزبین خود به بهار باصفای شهرش «نسیم روضه» شیراز را بدرقه راه مسافران میکند.
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس
نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
حافظ بر خلاف سعدی تاب دوری از شیراز نداشت و به سفر طولانی نرفت یا اگر عزیمت کرد یقین طولانی نبوده است . در مقام مقایسه نیز شیراز را بر شهر اصفهان ترجیح می دهد .
اگرچه زنده رود آب حیات است
ولی شیراز ما از اصفهان به
بلکه عمر خود را در شیراز که از صفا و زیبایی آن شهر و همچنین گلگشت مصلی و آب رکنآباد خوشدل بود، گذراند. زیبایی طبیعت و روانی طبع شاعر نگرش عمیق او را با محیط پیرامون خود پیوند داده بود؛ لذا با نگاهی دقیق به مجموع غیبگویی نکرده، ولی از آنجا که به ژرفی و با پرمعنایی زیستهاست و چون سخن و شعر خود را از عشق و صدق آموخته ، کار بزرگ هنری او آینه دار طلعت و طینت فارسی زبانان گشته است.
مرا تا عشق تعلیم سخن کرد
حدیثم نکته هر محفلی بود
مگو دیگر که حافظ نکتهدان است
که ما دیدیم و محکم جاهلی بود
بیستم مهرماه برابر با یازدهم اکتبر روز بزرگداشت حافظ است که در این روز جشنها و برنامههای ملی و بینالمللی فرهنگی متنوعی در شیراز و سایر نقاط جهان برپا می گردد .
این روز در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز بزرگداشت حافظ به ثبت رسیده است . از جمله برنامههای این روز می توان به شب شعر، گل افشانی آرامگاه حافظ، نمایش و رونمایی از دیوانهای شعر حافظ، نورافشانی و غیره اشاره کرد.
آثار حافظ
- دیوان اشعار
در ادامه غزلی از حضرت حافظ را با هم می خوانیم :
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون
روی سوی خانه خمار دارد پیر ما
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفتهست در عهد ازل تقدیر ما
عقل اگر داند که دل در بند زلفش چون خوش است
عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد
زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی
آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما
سوالات متداول
۱- حافظ کیست ؟
حافظ این شاعر ایرانی اهل شیراز و زاده ی شیراز است . هر چه از زندگی او بخواهیم بگوییم طبیعتا دست خوش تغییراتی است . نام پدرش «بهاءالدین محمد» بوده و خانواده مادری اش اهل کازرون بوده اند .
۲- گوته در مورد حافظ چه می گوید ؟
گوته ادیب نابغه آلمانی، «دیوان غربی-شرقی» خود را متاثر از دیوان حافظ خلق کرد، و فصل دوم آن را با نام «حافظنامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داده است .
۳- فریدریش نیچه در مورد حافظ چه می گوید ؟
یکی دیگر از شاعران و فیلسوفان نامآور آلمان، فریدریش نیچه، نیز در پاره نوشتهای خود شعری را با نام «به حافظ، پرسش یک آبنوش» به او هدیه کرده است. پژوهشگران عرب تحقیقات و مطالعات قابل توجهی در زمینه حافظشناسی به سرانجام رساندند .
۴- حافظ در خصوص مقایسه شیراز و اصفهان چه سروده است ؟
اگرچه زنده رود آب حیات است ولی شیراز ما از اصفهان به
۵- حافظ در خصوص صفای شهرش و بهار چه می گوید ؟
دلا رفیق سفر بخت نیکخواهت بس نسیم روضه شیراز پیک راهت بس
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.