این صفحه مورد پسند 396 بازدیدکننده می باشد.
هجویری │ صد نویسنده برتر جهان
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است .
در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” هجویری ” ، عارف و شاعر و عالم پارسی و خالق اثر جاودانه ” کشف المحجوب” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگی نامه هجویری
علی بن عثمان بن علی جلابی هُجویری غَزنَوی معروف به داتا گَنجبَخش از عارفان نامی سده پنجم است که اصالتا اهل غزنه در مشرق خراسان می باشد . پاره ای از علوم را نزد ابوالعباس شقانی آموخته است. ولی در طریقت سیاق ابوالفضل محمد بن حسن ختلی را در پیش گرفته است .
در صورتی که ابوالفضل ختلی خود از مریدان ابوالحسن بصری بودهاست . بنا بر گفته ها هجویری احتمالاً در غزنه (هجویر، از محلههای غزنه) چشم به جهان گشوده است. جلاب و هجویر نام دو محل از محلههای غزنین است و از او رجال معروف به علم و معرفت و طریقت یاد می شود . او نیز مانند بزرگان خاندانش به مرد راه حق و حقیقت مبدل گشت .
خاندان اون مجالس و منبر هایی را برپامی کردند .
امام قشیری از اساتید وی بود و هجویری با او آشنایی و مراودت داشت. وی با بسیاری از اساتید طریقت از جمله شیخ ابوالقاسم عبدالکریم قشیری و شیخ ابوسعید ابوالخیر و شیخ ابو علی فارمدی (فریومدی) و دیگر بزرگان و محدثان نشست و برخاست داشته و به بحث و گفتگو پرداخته است. «ابوالفضل محمدبن المحسن الختلی» را به عنوان مرشد خود برگزیده ، و او پیرو آیین جنید بودهاست .
سپس به سیاحت و حج مشرف گردیده و نزد شیخ ابوالعباس احمد بن محمد اشقانی آمده و از وی برخی از علوم را آموخته است .
پس از اتمام تحصیلاتش، چنانکه مشایخ قدیم تصوف عادت داشتند به سیر آفاق و انفس اهتمام گزارد و به شام، عراق، آذربایجان، طبرستان، خوزستان، کرمان، خراسان و ماوراءالنهر سفر کرد و با تعداد کثیری از مشایخ دوره خود دیدار داشت و با آنها به بحث و گفتگو مشغول گشت .
هجویری چهل سال از عمر خویش را در سفر بودهاست و همچون پیر خویش از تظاهر و از لباس و رسوم تصوف که آن را در دوره خود نشانه ریا میدانست، پیرهیز می کرد. به زناشویی اعتقادی نداشت. به امر پیر خود، به جانشینی شیخ حسین زنجانی، به شهر لاهور نقل مکان نمود. در این زمان که حکومت غزنویان در حال فروپاشی بود و زندگی کردن به کاری بس طاقت فرسا و سخت تبدیل گشته بود .
هجویری دلش به لاهور خوش نشد، و خود او می گوید که: «من اندر دیار هند، اندر میان ناجنسان گرفتار مانده بودم.» روزها را به تدریس می پرداخت و شبها به مریدان راه و رسم طریقت را می آموخت. تعداد زیادی از مردم اطراف را به دین اسلام دعوت نمود .
در کتاب کشف المحجوب آمده است که دیوان اشعار و کتاب منهاج الدین تألیف او را سرقت کرده و بنام خود جعل کرده اند، و از خدا خواستهاست که نام سارق دیوان و کتاب را از دیوان طلاب درگاه خود حذف نماید .
تنها تألیف معتبری که از او قابل دسترس می باشد کتاب کشف المحجوب است و آن اولین نگاشته مهم فارسی در تصوف به حساب می آید که افزون بر بحث در حقیقت و معنای تصوف و شرح الفاظ و اصطلاحات و آداب و رسوم و فرقههای آن، احوال و مذاهب تعداد زیادی از مشایخ تصوف را شامل می شود .
این کتاب، کتابی کامل و پر مغز به نثر زیبا و بی حشو و زواید و تکلف است. کتابخانه گنجبخش شهر اسلامآباد به نام او زده شده است .کشفالمحجوب، که میشود آن را از منابع معتبر در مورد عرفان و تصوف محسوب کرد. این کتاب بنا بر تقاضای ابوسعید هجویری برای پاسخ به پرسشهایش نگاشته شد.بنابر روایات مختلف هجویری بین سالهای ۴۸۱ و ۵۰۰ هـ.ق. چشم از جهان بربست. آرامگاه او در میان دروازه بهاتی لاهور واقع است و در کنار آن مسجدی است که اصل بنای آن متعلق به خود او است .
آثار هجویری
- دیوان شعر
- فنا و بقا
- اسراب الخرق والملونات
- الرعایت به حقوق الله تعالی
- کتاب البیان لاهل العیان
- منهاج الدین
- نحوالقلوب
- ایمان
- فرق فرق
- کشف النحجوب
مروری بر آثار و اندیشه ها هجویری
هجویری گنجی گران بهاست که هنوز کس در ایران زمین ، موفق به یافت آن نشده است ، اما در خارج از کشور و در آن سوی مرزها بسیار بهره ها از این کتاب برده اند. هجویری را نمی توان ، تنها یک نویسنده ی ادبی و یا یک نویسنده ی پژوهشگر دانست ، بلکه هجویری ، یک عالم ، یک دانا به راز و یک شیخ در تمامی معارف صوفیه بوده است. یکی از نکات جالبی که در طی این سالها در ایران و در بسیاری از کشورهایی که به صوفیه و این علوم ماورایی گرایش دارند ، مطرح است ، ذکر این نکته است که این علم و این شوق که در دل عرفاست ، امروزه به شدت دچار تحریفاتی شده است .
ما امروزه عرفان را دیگر به صورت اصل و به آن صورت که باید و شاید نداریم و اگر بخواهیم راست بگوییم و این امر را بدون هیچ قضاوتی مورد بررسی قرار دهیم ، باید بگوییم که از آنجا که هر فردی که ذره ای از علوم می داند ادعای عارف بودن می کند ، گرایش ها و نحله ها نیز در عرفان آنقدر زیاد شده است که نمی توان ملاکی برای تمیز عرفان حقیقی یافت. هر چند که در این زمانه و در بین معاصران نیز کسانی هستند و بوده اند که عرفان حقیقی را به مردم آموخته اند که نظیر آن ها نیز کم نیست ، که از بین آنان می توان به آیت الله علامه طباطبایی اشاره کرد و یا علامه مجلسی را یکی از این بزرگان دانست ، اما همچنان نیز جامعه ی ما آنچنان که باید و شاید به این علوم آشنا نیست .
اما هر کدام از شما دوستان که دوست دارید قدم در این راه عاشقی و عرفانی بگذارید ، کشف المحجوب یکی از بهترین کتبی است که می تواند برای شما راهنما باشد. در واقع کشف المحجوب که به قلم هجویری نوشته شده است ، کتابی است که تمامی مبانی عرفان و تصوف را گام به گام به شما آموزش می دهد.آنچه که تا به امروز گفته اند و ما از آن بهره برده ایم و این تنها بهره ی ما بوده است ، ذکر این نکته است که هجویری در کتاب کشف المحجوب ، کتاب را به سه قسم تقسیم کرده است ودر هر بخش نکاتی را برای مخاطبین فراهم کرده است. در بخش اول مقدمه ای بر این کتاب نوشته شده است که شرح حال نوشتن این کتاب گران بها را به مخاطب عرضه می کند. اما در بخش دوم ، بعد تعلیمی کتاب آغازمی شود. وی در بخش دوم شش باب درباره مسائل مقدماتی تصوف چون معنای علم، فقر و تصوف و آداب خرقه پوشیدن و فرق میان فقر و صوفیگری (صفوت) و بحثی درباره ملامتی گری آورده است و سپس به شرح حال بزرگان تصوّف از ابتدا تا زمان خود در هفت باب پرداخته است: باب اوّل آن به پیشوایان اوّلیه تصوف یعنی چهار خلیفه اوّل اختصاص دارد و در باب بعدی به اهل بیت پرداخته است که شامل امام حسن مجتبی تا حضرت امام جعفر صادق(ع) می گردد و سپس بر اهل صفّه و بعد به چهار نفر از صوفیان تابعین مثل اویس قرنی و حسن بصری پرداخته است و در باب بعد ۶۴ نفر از اتباع تابعین و آنگاه ده نفر از متأخّران را نام می برد و از آنان مطالبی عرفانی نقل می کند و تعدادی از معاصرین خود را نیز در باب بعدی ذکر می کند و سرانجام در باب آخر، فرقه های مختلف صوفیه را نام می برد، شامل نام ۱۲ فرقه، که بسیاری از آنها اکنون وجود ندارند و درعوض فرقه های دیگری امروزه بجای آنها موجود است. به نظر نیکلسون، از این ۱۲ فرقه فقط فرقه ملامتیه در آثار قبل از هجویری معرفی شده است و هجویری این فرقه را به نام قصّاریّه نامیده است. ( به نقل از مقدمه ی تفسیر کشف المحجوب اثر دکتر پورجوادی) .
اما در بخش سوم می توان این چنین گفت که هجویری گویی تمام معارف را در این بخش ریخته است و گنج ها درست در همین بخش سوم کتاب نهفته شده است. وی در این بخش به یازده مسئله می پردازد. این یازده مسئله که احتمال زیاد دلیل اصلی نامگذاری کتاب را هم تشکیل میدهند ، به طور مستقیم به یازده کشفی می پردازند که مانند حجاب جلوی چشم رهروان طریقت عرفان و صوفیه را شامل می شود .
اگر بخواهیم بهتر بگوییم یازده کشف حجاب یعنی برطرف کردن اشکالات و حجاب هایی که در پیش چشم صوفیان ساده و مردم عادی وجود دارد و باید حقیقت آن را آشکار کرد تا صوفی با بینش درست تری بدانها بنگرد. این یازده کشف می تواند راهنمای تمامی کسانی باشد که از ابتدا و بدون هیچ پیش زمینه ای وارد راه عشق و عرفان گردیده اند. نکتته ی جالبی که باید خدمت شما عزیزان ذکر کنیم ، ذکر این نکته است که این کتاب منبع نوشتن کتاب تذکره اولیا عطار بوده است .
از این رو می توان گفت که این کتاب آن سرجشمه ی اصلی ادبیات عرفانی است که امروزه کمتر کسی به دنبال آن می رود تا که از این آب زلال بهره مند شود.
بخشی از کشف المحجوب این اثر برجسته و ارزنده ی ادبیات پارسی که نوشته ی هجویری است و نه تنها در ایران ، بلکه در تمامی دنیا از آن بعنوان یک اثر ادبی و تعلیمی گرانقدر یاد می کنند را با هم مطالعه می کنیم :
“و گفتم که صفا ضد کدر بود و کدر از صفات بشر بودو بهحقیقت صوفی بود آن که او را از کدر گذر بود؛ چنانکه اندر حال استغراق مشاهدت یوسف علیه السّلام و لطایف جمال وی، زنان مصر را بشریت غالب شد و آن غلبه به عکس بازگشت. چون به غایت رسید به نهایت رسید و چون به نهایت رسید، ایشان را بر آن گذر افتاد و به فنای بشریتشان نظر افتاد. گفتند: «ما هذا بشراً (۳۱/یوسف).» نشانه وی را کردند، عبارت از حال خود کردند و از آن بود که مشایخ این طریقت رحمهم اللّه گفتهاند: «لَیْسَ الصّفامِنْ صِفاتِ البَشَر. لإنَّ البَشَرَ مِنْ مَدَرٍ لایَخْلُو مِنْ کَدَرٍ.» صفا از صفات بشر نیست؛ زیرا که مدار مدر جز بر کدر نیست، و مر بشر را از کدر گذر نیست.
پس مَنال صفا به افعال نباشد و از روی مجاهدت مر بشریت را زوال نباشد و صفت صفا را نسبت به افعال و احوال نباشد و اسم آن راتعلق به اسامی و القاب نه. «الصّفا صِفهُ الأحبابِ وهُمْ شُموسٌ بِلاسحابٍ»؛ از آن که صفا صفت دوستان است، و آن که از صفت خود فانی و به صفت دوست باقی بود دوست آن است و احوال ایشان به نزدیک ارباب معانی چون آفتاب عیان است؛ چنانکه حبیب خداوند، محمد مصطفی را صلوات اللّه علیه پرسیدند از حال حارثه. گفت: «عَبْدٌ نَوَّرَ اللّهُ قَلْبَهُ بِالإیمان.» او بندهای است که دلش از صدق ایمان منور است، تا رویش از تأثیر آن مقمر است و او به نور ربانی مصور است؛ چنانکه گفتهاند: «ضیاءُ الشّمسِ و القَمَرِ اذَا اشْتَرَکا أُنموذجٌ من صفاءِ الحبِّ و التّوحیدِ إذا اشتبکا.» جمع نور آفتاب و ماه، چون به یکدیگر مقرون شود، مثال صفای محبت و توحید باشد که با یکدیگر معجون شود و خود نور ماه و آفتاب را چه مقدار بود، آنجا که نور محبت و توحید، تا این را بدان اضافت کنند؟ اما اندر دنیا هیچ نوری نیست ظاهرتر از ان دو نور؛ که نور دیده اندر سلطان آفتاب و ماه آسمان را ببیند، و دل به نور توحید و محبت مر عرش را ببیند و بر عقبی مطلع شود اندر دنیا.”
سوالات متداول در خصوص زندگینامه هجویری
۱- هجویری کیست ؟
علی بن عثمان بن علی جلابی هُجویری غَزنَوی معروف به داتا گَنجبَخش از عارفان نامی سده پنجم است که اصالتا اهل غزنه در مشرق خراسان می باشد . پاره ای از علوم را نزد ابوالعباس شقانی آموخته است. ولی در طریقت سیاق ابوالفضل محمد بن حسن ختلی را در پیش گرفته است .
۲- مهمترین آثار هجویری را نام ببرید ؟
از مهمترین آثار هجویری می توان به دیوان شعر – فنا و بقا – اسراب الخرق والملونات او اشاره نمود .
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.