ژاک دریدا
ژاک دریدا ، نویسنده ، فیلسوف و از بزرگان علم ترجمه در دنیا ، به تاریخ ۱۵ جولای ۱۹۳۰ در الجزیره دیده به جهان گشود .
خانواده ی او یک خانواده ی سنتی یهودی بودند که اصالتشان به تولدو برمیگشته است و بعد ها در گذر زمان به فرانسه مهاجرت کرده بودند و از شهروندان فرانسوی محسوب می شوند .
پدر او ابتدا به امر نام جکی را بر روی او می گذارد ، اما بعد ها به تبع آنکه در فرانسه آمد و رشد می کرد ، نام ژاک بر او ماندگار می شود .
زندگینامه ژاک دریدا
ژاک دریدا سومین فرزند از پنج فرزند خانواده بود . خانواده ی آن ها در آن زمان یک خانواده ی بسیار شلوغ محسوب می شود و همین امر نیز باعث شده بود که سطح بهداشت و تغذیه در آن کاهش پیدا کند ، چرا که خانواده ی دریدا به هیچ وجه خانواده ی ثروت مندی نبودند و از قشر متوسط رو به ضعیف سر بر آورده بودند .
از این رو وی برادر بزرگتر ژاک دریدا ، زمانی که تنها سه ماه از عمرش گذشته بود و درست پیش از زمانی که دریدا به دنیا بیاید ، می میرد و این قضیه بر روی پدر و مادر دریدا بسیار آسیب عاطفی بزرگی وارد می کند. دریدا تمام جوانی خود را در در الجزیره سپری کرد. در اولین روز سال تحصیلی اش در سال ۱۹۴۲ ، طی سخنرانی که رییس دولت فرانسه در الجزیره مبنی بر سیاست های خصمانه ی دولت الجزیره بر علیه فرانسوی ها کرد ، باعث شد که دردیدا از مدرسه اخراج شود .
حتی بعد از آن گفته شد که باید به دبیرستان یهودیان برود اما او به طور مخفیانه ای یکسال از مدرسه رفتن اجتناب کرد و به مسابقات فوتبال رفت . او آرزو داشت که یک بازیگر حرفه ای فوتبال شود و در این راستا نیز تلاش بسیاری کرد. در همین دوره ی فکری در واقع در همان دوره ی بلوغ بود که دریدا به طور بسیار اتفاقی با فلسفه آشنا شد .
خود در این باره توضیح بسیاری نداده است و تنها به این امر اشاره کرده است که من ناگهان دچار یک تحول فکری شدم و این تحول فکری مرا به سمت فلسفه کشاند و فلسفه نیز از من یک نویسنده ساخت. او در این دوره به سراغ کتاب های فلسفی از افرادی چون روسو ، نیچه و دیگر فلاسفه ی مشهور می رود و اطلاعات بسیاری را در زمینه ی فلسفه کسب می کند .
ژاک دریدا در این دوره ناگهان متوجه آن می شود که در جامعه ای زندگی می کند که با آرمان های او به کلی همخوانی ندارد و بعد ها با خواندن سارتر و کامو به این نتیجه می رسد که خانواده اش نیز درکی از شرایط او ندارند و همین امر باعث می شود که دریدا در یک تضاد کلی با جامعه و خانواده اش قرار گیرد .
این درک نو دریدا را به سمت و سوی یک زندگی پر فراز و نشیب سوق داد. او ابتدا به امر تصمیم گرفت که دنیا را زیر پا بگذارد تا که بتواند نقشی نو از راز دنیا را درک کند . از این رو نخستین برنامه سفرهای طولانی خودش را طرح ریزی کرد .
او پس از اینکه سفرهای خود را در موقعیت های معینی به پایان رساند ، احساس کرد که به یک پختگی بی سابقه رسیده است و حال نوبت آن است که دانایی و دارایی های تجربی خود را با جویندگان علم در میان بگذارد. از این رو ابتدایی ترین کار او این بود که به تدریس روی بیاورد و همین طور نیز می شود .
نخستین کاری که وی می کند تدریس در سمت استاد دانشگاه علوم اجتماعی پاریس فرانسه در سال ۱۹۸۴ است. او به همراه یکی از بزرگترین فلاسفه و همچنین دوست ارجمندش François Châtelet مدرسه ی بین المللی فلسفه را در قالب یک کالج رسمی بنیانگذاری می کنند .
در واقع این کالج نوعی موسسه ی اموزشی بود که بدون وابستگی به هیچ نهاد دولتی ، مکانی بود برای پژوهش های فلسفی تمامی فلاسفه ی جهان که تمامی امکانات پژوهش را در اختیار آن ها می گذاشت و شرایطی را فراهم می کرد که هیچ آکادمی آموزشی در زمینه ی فلسفه در آن زمان آن را فراهم نکرد بود. در سال ۱۹۸۶ ، دامنه ی فعالیت های دریدا گسترده تر شد و او تبدیل به یک استاد پروازی در دانشگاه کالیفرنیا در دانشکده ی علوم انسانی گردید . این سمت تا به آخر عمر و در حدود سالهای ۲۰۰۴ هم باقی بود. دریدا در تمام سالهای تدریس انسانی بسیار مهربان برای همه ی دانشجویانش بود .
از نگاه او هر انسانی که پای به رشته ی فلسفه می گذارد ، دغدغه ای دارد و از آن مهم تر آنکه هر انسانی که پای در عالم دغدغه ها می گذارد مطمئنا راه به جوابی می برد که برای بشریت سودمند است . از این رو وی همیشه سعی بر آن می کرد که میزبان بسیاری از پژوهشگران چه در موسسه ی شخصی اش و چه در دانشگاه ها باشد. حدود یک دهه از تدریس پروازی دریدا می گذشت که دیگر دانشگاه های دنیا نیز خواستار او شدند .
این شد که دریدا تقریبا یا در کلاس درس بود و یا در آسمان ها پرواز می کرد. او مدام از آمریکا به اروپا می رفت و از اروپا به دیگر کشورها سفر می کرد تا که کلاس های درس را پشت سر بگذارد و به دانشجویان سراسر جهان تدریس فلسفه کند. اما بعد ، بد نیست که درباره ی نویسندگی دریدا نیز صحبتی به میان بیاوریم. همانطور که می دانید دریدا در اثر یک تحول دچار یک جهان بینی دیگر شد و همین امر باعث آن شد که نوشته های دریدا نیز از جهانی دیگر روایت کند .
ژاک دریدا سالیان سال در حوزه ی نویسندگی و فلسفه تحقیق کرد و یکی از بزرگترین منتقدین کارهای ترجمه شده از زبان های دیگر به فرانسوی بود و چندین نظریه نیز در باب ترجمه ارائه کرده است. در حقیقت انچه که دریدا را تبدیل به یک نویسنده ی بزرگ کرد دو نکته بود . یک آنکه وی ابتدا باب اندیشه را در خود باز کرد و سعی کرد که به مسائلی نو بیندیشد و از سوی دیگر توانست دریچه ی مطالعه را جهانی کند. او سالیان سال سفر کرد و سعی کرد که از تمامی فرهنگ ها با تمامی فلسفه ها و با تمامی اندیشه ها تا جایی که می تواند آشنایی داشته باشد .
این مسئله باعث شد که او در نویسندگی و در بحث محتوا بسیار عالی و قدر عمل کند. اما نویسندگی برای او دلایل ارزنده ی دیگری نیز داشت. او یک فیلسوف بود و لازمه ی فلسفیدن برای او طبقه بندی ذهن بود . او می نوشت تا که ذهنش را به عالی ترین شکل ممکن در یک طبقه بندی عقلانی تنظیم و مدیریت کند . این کار به او کمک می کرد که به هر مسئله به تناسب جایگاهی که دارد نگاه کند و بر روی آن تفکر کند .
اما چیزی که بارها هم خود او به آن اشاره کرده است ، ذکر این نکته است که نویسدگی به من فرصت میدهد تا که درونم را آسوده کنم . هر آنجه که فکرم را مشغول میکند روی کاغذ بیاورم و با ذهنی بازتر دنیای اطرافم را بشناسم . این بزرگترین مزیت نویسندگی است که به انسان فرصت میدهد برای شناخت تمام ابعاد روحش تنها به کمک یک کاغذ برنامه ریزی کند .
از نگاه دریدا نویسندگی تنها یادگاری بشر برای رسیدن به آرامش ابدی است. ژاک دریدا در نهایت با کوله باری از تجربیات ارزشمند در زمینه ی فلسفه و با میلیون ها کلمه نوشته بر روی مقالات و کتاب هایش در ۸ اکتبر سال ۲۰۰۴ در بیمارستانی در پاریس برای همیشه دنیا را ترک گفت و علم فلسفه را در سوگ و ماتم فرو برد .
آثار ژاک دریدا
- سرچشمهٔ هندسهٔ هوسِرل، درآمد و ترجمه
- آوا و پدیدار
- نوشتار و تفاوت
- دربارهٔ گراماتولوژی [نوشتارشناسی]
- بذرافشانی (با نام بارآوری نیز ترجمه شدهاست)
- حاشیهها؛ دربارهٔ فلسفه
- مواضع
- آوای غم – ترجمه به فارسی از بابک احمدی
- مهمیزها؛ شیوههای نیچه
- کارت پستال، از سقراط تا فروید و فراتر
- فلاسفه و کلام، مصاحبه با روزنامه لوموند
- اطراف (با نام ساحلها نیز ترجمه شدهاست)
- دربارهٔ روح، هایدگر و پرسش
- نفس، ابداعهای دیگری
- خاطراتی، برای پُل دمان
- مسئلهٔ پیدایش در پدیدارشناسی هوسِرل
- مسیر دیگر
- اشباح مارکس، دولت و دِین، سوگواری و بینالملل جدید
- سیاست دوستی
- پرسشانگیزیها
- ایمان و دانش، در پی آن: زمانه و بخشش
- دین (ژاک دریدا و جیانی واتیمو)
- در بارهٔ مهماننوازی
- خداحافظ اِمانوئل لِویناس
- قول، لحظههای فلسفی
- فردا، چه خواهد…؛ گفتگو با الیزابت رودینِسکو
- مارکس و پسران
- اشرار، دو رساله در بارهٔ عقل
- مفهوم ۱۱ سپتامبر (دریدا و یورگن هابرماس)
- حقیقت در نقاشی
مروری بر آثار و اندیشه های ژاک دریدا
ژاک دریدا به قطع یکی از منتقدین و نویسندگان برجسته ی تاریخ نویسندگی و علم در جهان است. او انسانی بسیار کوشا در علم تحقیق و بسیار رک و صریح در انتقاد ادبی و علمی بود. برای آشنایی با بخشی از اندیشه های او جملات زیر را با هم مرور می کنیم :
- درست در زمانی که ساختارگرایی مسلط شده بود، من تلاشهایم را آغاز کردم و اصطلاح Déconstruction را که در عین حال موضع گیری نسبت به ساختار گرایی بود، به کار بردم. از سوی دیگر، در همان زمان پدیدهٔ دیگری نیز مسلط شده بود: علم کلام، ارجاع به زبانشناسی و این عقیده که زبان، همه چیز است.
- بهترین شیوهٔ وفادار ماندن (به متن)، بی وفایی (به آن) است.
- ساختار شکنی، نشان دادن نا نشان دادنی ست.
- معنی متن قطعی و تغییرناپذیر نیست.
- متن را خوانندگان متون معنا میکنند (نه نویسندگان).
- معنا لایههای چندگانهای دارد که نویسنده اثر هم از آنها بیاطلاع است.
- در دیدگاه غربیان استفاده از دوانگاری متضاد رایج است؛ به این معنا که در تقابلهای دوتائی، گونهٔ دوم بیارزش تر از گونهٔ اول است: سفید – سیاه، غربی – شرقی و … .
سوالات متداول
۱- ژاک دریدا کیست ؟
ژاک دریدا ، نویسنده ، فیلسوف و از بزرگان علم ترجمه در دنیا ، به تاریخ ۱۵ جولای ۱۹۳۰ در الجزیره دیده به جهان گشود . خانواده ی او یک خانواده ی سنتی یهودی بودند که اصالتشان به تولدو برمیگشته است و بعد ها در گذر زمان به فرانسه مهاجرت کرده بودند و از شهروندان فرانسوی محسوب می شوند .
۲- نظر ژاک دریدا در مورد فلسفه چیست ؟
از نگاه او هر انسانی که پای به رشته ی فلسفه می گذارد ، دغدغه ای دارد و از آن مهم تر آنکه هر انسانی که پای در عالم دغدغه ها می گذارد مطمئنا راه به جوابی می برد که برای بشریت سودمند است .
۳- دلیل موفقیت ژاک دریدا چه بود ؟
در حقیقت انچه که دریدا را تبدیل به یک نویسنده ی بزرگ کرد دو نکته بود . یک آنکه وی ابتدا باب اندیشه را در خود باز کرد و سعی کرد که به مسائلی نو بیندیشد و از سوی دیگر توانست دریچه ی مطالعه را جهانی کند .
۴- سه اثر از آثار ژاک دریدا را بنویسید ؟
آوا و پدیدار – نوشتار و تفاوت – دربارهٔ گراماتولوژی [نوشتارشناسی]
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.