کسایی مروزی │ صد نویسنده برتر جهان
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان
.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” کسایی مروزی ” ، شاعر پارسی را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگینامه کسایی مروزی
مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی، شاعر والامقام پارسی گوی نیمهٔ دوم قرن چهارم و شروع قرن پنجم هجری می باشد.تاریخ ولادت وی را بنا بر گفته خود شاعر در روز چهارشنبه ۲۷ شوال سال ۳۴۱ ذکر کرده اند و این تاریخ را در مطلع قصیدهٔ لامیهٔ خود که قسمتی از ابیات آن موجود میباشد، چنین گفته شده است:
به سیصد و چهل و یک رسید نوبت سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
همانطور که از نامش در می یابیم و خود وی نیز به این موضوع پرداخته است،در شهر مرو چشم به جهان گشوده است. کسایی با اواخر سلطنت سامانیان و اوایل دوره حکومت غزنویان همدوره بوده است و ساکن شهر نخشب بوده و اطلاعات و نامش در بین شاعران نسف ذکر شده است. نام کسایی در چهار مقاله نظامی عروضی بهصورت ابوالحسن کسایی آورده شده است، ودر دمیهالقصر باخرزی دو بیت از وی به نام ابوالحسن مروزی نقل شده است و نیز در همان کتاب از او چنین یاد شده است :
«ابوالحسن علی بن محمد الکسایی المجتهد المقیم به نسف و مروزی الاصل» . نگاشته این دو شخص که اهل شهر خراسان بودند و نزدیک به ذوره کسایی می زیستند، بسیار موثق است، و آنچه تذکرهنویسان متأخر در مخالفت آن آورده اند قابل نقل و اعتنا نمی باشد؛ و نیز شیوه ذکر او در دمیهالقصر و لبابالالباب بدین صورت است که گویا این شاعر به نام ابوالحسن مروزی یا «مروزیِ» مطلق نیز شهره بوده است .
قصیده لامیه خود اصالتا، سرودهٔ سراجالدین اوشی به زبان عربی با موضوع توحید و خداپرستی است که به زبان فارسی و ترکی نیز ترجمه شده است . مرو یا مرو شاهجان در سی فرسخی شمال شرقی سرخس و شصت فرسخی طوس از کهنترین ادوار تاریخی، شهری مشهور و از مراکز شاخص فرهنگ و هنر ایرانی یاد میشود .
در عصر پادشاهان ساسانی شهر مرو برای دفاع از کشور و مقابله در برابر یورش ترکان اهمیت ویژه ای داشت و یزدگرد واپسین پادشاه ساسانی، آخرین روزهای زندگی خود را در این شهر گذراند و در حوالی همان شهر کشته شد. با پیدایش دین اسلام نیز مرو اهمیت خود را حفظ کرد و به پایگاه نایب خلافت تبدیل شد و هجوم به ماوراءالنهر از آنجا پیدا گشت .
ابومسلم قیام خود را از آنجا پایه ریزی کرده و در آن کاخی برای پادشاهی برپا نمود و بعدها مأمون نیز زمانی که حاکم خراسان شد آن کاخ را برای اقامت خود و درباریانش برگزید . اگر چه از عصر طاهریان نیشابور به مرکز خراسان بدل گشت و سامانیان هم ابتدا سمرقند و بعد بخارا را بعنوان پایتخت خود انتخاب کردند، با این وجود مرو مهم بودن و آبادی خود را همچنان حفظ کرد. در همان روزها، در دوره کسایی در حدود العالم چنین آمدهاست :
«مرو شهری بزرگ است، و اندر قدیم نشست میر خراسان آنجا بودی، و اکنون به بخاران نشیند، و جایی با نعمت است و خرم، و او را قهندز است و آن را طهمورث کردهاست، و اندر وی کوشکهای بسیار است، و آن جای خسروان ساسانی بوده است؛ و اندر همه خراسان شهری نیست از نهاد » .
در قرن سه و چهار با تشویقی که پادشاهان سامانی از زبان فارسی و فرهنگ وهنر ایرانی میکردند شاعران کثیری از این شهر باستانی برخواستند از این بین مثال هایی از اشعار مسعودی مروزی ، بشار مرغزی صاحب قصیدهٔ معروف، ابونصر مرغزی، حکاک مرغزی، صفار مرغزی، طیان مرغزی، نوایحی مروزی در فرهنگها و جُنگها به جا مانده است .
از هم دوره های کسایی هم می توان به عمارهٔ مروزی، عسجدی مروزی، و اندکی بعد ابوحنیفهٔ اسکافی مروزی اشاره کرد که شاید بعضی از آنان با کسایی مراوده داشتهاند.کسایی در یک چنین محیط فرهنگی و ادبی پرورش یافت، در سالهایی که بخت با خاندان ایرانی سامانی یار نبود. عصر شاعری او با ایام افول دولت سامانی، و سلطنت چهار تن از آخرین امیران آن خاندان هم دوره گردیده بود .
در سال ۳۶۶ نوح بن منصور پس از فوت پدرش سلطنت را به دست گرفت. او تنها سیزده سال سن داشت و به جای او مادرش و وزیر جوان و شایسته و مقتدرش ابوالحسین عتبی ممدوح کسایی امور کشور را اداره میکردند. وزارت عتبی بع طولی نکشید و در سال ۳۷۲ به تحریک سرداران معاند در کوچه به دست غلامان شاهی کشته شد. عصر پادشاهی نوح بن منصور به فرونشاندن شورش های ناراضیان گذشت و با فوت او در ۳۸۷ قدرت و شکوه سامانیان در واقع ویران شد .
بعد از نوح دوم پسر او یعنی منصور دوم درگیر محمود غزنوی و سرداران خود بود و نهایتا در روز ۱۸ صفر ۳۸۹ سرداران شورشی، او را بازداشت و و بینایی او را از او ستاندند و برادر خردسالش عبدالملک دوم را پادشاه گماردند . در همان سال ارسلان ایلگخانی (از ترکان خلُّخی) به بخارا هجوم برد. فقهای سنی پایداری در برابر ترکان را به عنوان اینکه اسلام آوردهاند خلاف شرع بیان کردند .
مهاجمان بخارا را بازداشت کرده و عبدالملک امیر تازه سال و برادرش منصور را نابینا ساختند و بقیه شاهزادگان سامانی را به اسارت خود درآوردند .
در ماه ربیعالاول ۳۹۱ و همان سالی که کسایی قصیده مشهور و نامی خود یعنی پنجاه سالگی را سرود، واپسین شاهزادهٔ دلاور سامانی اسماعیل بن نوح ملقب به منتصر از زندان بخارا گریخت و به نیت سرکوبی ترکان خلخی و تجدید استقلال دولت سامانی اعلام جنگ کرد .
کسایی مروزی به مدت چهار سال با گریز و آویز با ترکان ایلگخانی و امرای غزنوی به جنگ و جدال پرداخت . اما در زمان فرار شبی در ربیعالآخر ۳۹۵ به دستور ماهروی بندار به دست بهیج نام از اعراب کوچنشین بیابان مرو کشته شد .
پنداشته میشود مرثیهٔ معروف و سوزناک کسایی هم در غم همین امیر سروده شده باشد :
جنازهٔ تو ندانم کدام حادثه بود
که دیدهها همه مصقول کرد و رخ مجروح
از آب دیده چو طوفان نوح شد همه مرو
جنازهٔ تو بر آن آب همچو کشتی نوح
کسایی مسلماً از ستایشگران امیران سامانی شمرده می شود. بعدها که پس از فروپاشی سامانیان، روزگار حال و هوای دیگری را به خود گرفته بود، و او هم در خط فکری دیگری افتاده بودهاست، از کرده های خود نادم گشته و سروده است :
به مدحتکردن مخلوق روح خویش بشخودم
نکوهش راسزاوارم که جز مخلوق نستودم
از ظاهر بر می آید که اشعار مذهبی و «زهد و وعظ» مربوط به اواخر عمر وی می باشد که خود سروده است:
دست از جهان بشویم عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا
زمان دقیق فوت وی معلوم نیست. اما از قصیدهای که در پنجاه سالگی خود سروده مسلم است که مرگش بعد از سال ۳۹۰ هجری به وقوع پیوسته است.
آثار کسایی مروزی
- دیوان اشعار
مروری بر آثار و اندیشه ها کسایی مروزی
کسایی مروزی نیز یکی از شاعران برجسته ی آیینی ما در ایران زمین بوده است که از اشعار او امروزه در خوشنویسی مساجد بسیار بهره می برند . البته باید به این امر نیز اشاره کرد که گذر عمر او احوالات خاصی را برایش فراهم آورده است ، اما می توان چنین گفت که وی در اواخر عمر ، گل شاعری اش را این چنین با شکوفه های ادبیات باز می کند که شعر مذهبی بگوید و بر اساس متون تاریخی نیز می توان این ادعا را مطرح کرد که اکثریت آثار او که در دوره ی کهنسالی نوشته شده است ، بطور مشخص به آثار پند و وعظ پرداخته شده است .
ین امر خود هزاران تفسیر بهمراه آورده است ، اما یکی از تئوری هایی که بسیار در ادبیات مهم است و برای خوانش ادبیات باید آن را سرلوحه ی کار قرار داد این است که ما قضاوتی جز بر آثاری که از شاعر و نویسنده به جای مانده است ، نداشته باشیم.
در ادامه بخشی از اشعار کسایی مروزی را با هم می خوانیم :
صبح آمد و علامت مصقول بر کشید
وز آسمان شمامهٔ کافور بر دمید
گویی که دوست قُرطهٔ شَعر کبود خویش
تا جایگاه ناف به عمدا فرو درید
در شد به چتر ماه سنانهای آفتاب
ور چند جِرم ماه سر اندر سپر کشید
خورشید با سهیل عروسی کند همی
کز بامداد کِلّهٔ مصقول بر کشید
وان عکس آفتاب نگه کن ؛ علم علم
گویی به لاژورد می سرخ بر چکید
یا بر بنفشه زار گل نار سایه کرد
یا برگ لاله زار همی بر چکد به خوید
یا آتش شعاع ز مشرق فروختند
یا پرنیان لعل کسی باز گسترید
جام کبود و سرخ نبید آر ، کآسمان
گویی که جامهای کبود است پر نبید
جام کبود و بادهٔ سرخ و شعاع زرد
گویی شقایق است و بنفشه ست و شنبلید
چون خوش بود نبید بر این تیغ آفتاب
خاصه که عکس او به نبید اندرون فتید
آن روشنی که چون به پیاله فرو چکد
گویی عقیق سرخ به لؤلؤ فرو چکید
وان صاف می که چون به کف دست بر نهی
کف از قدح ندانی ، نی از قدح نبید
سوالات متداول در خصوص زندگینامه کسایی مروزی
۱- کسایی مروزی کیست ؟
مجدالدین ابوالحسن کسایی مروزی، شاعر والامقام پارسی گوی نیمهٔ دوم قرن چهارم و شروع قرن پنجم هجری می باشد.تاریخ ولادت وی را بنا بر گفته خود شاعر در روز چهارشنبه ۲۷ شوال سال ۳۴۱ ذکر کرده اند .
۲- بیتی معروف که کسایی مروزی در اواخر عمر سروده است را بنویسید ؟
دست از جهان بشویم عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.