مروری بر زندگینامه خواجه عبدالله انصاری ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

خواجه عبدالله انصاری │ صد نویسنده برتر جهان
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” خواجه عبدالله انصاری ” ، نویسنده ی افغانی و خالق کتاب” مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگی نامه خواجه عبدالله انصاری
ابواسماعیل عبدالله بن ابیمنصور محمد ۲ شعبان ۳۹۶ هجری قمری در هرات چشم به جهان گشود. او معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف صوفی مسلک و بلند مرتبه ای بود که از او به عنوان یکی از نوابغ ادبی و چهرههای شاخص هرات افغانستان و خراسان قدیم افغانستان نام می برند.او بر آتش تفسیر قرآن، احادیث، جدل و اخلاق دست داشته است .
خواجه عبدالله انصاری بخاطر فن سخنوری، اشعار و متون نغز و بی مانندش، بخصوص در مدح و ثنای خداوند به زبانهای عربی و فارسی عمده شهرت خودرا کسب کرده است .
وی از اعقاب ابوایوب انصاری است که صحابهٔ پیغمبر بود. خانواده ی مادری وی اهل بلخ بودند و عبدالله از کودکی زبانی گویا و طبعی توانا دوقی سرشار داشت چنانکه شعر فارسی و عربی را به نحو احسن می سرود و در جوانی در علوم ادبی و دینی و حفظ اشعار عرب اشتهار داشت و مخصوصاً در حدیث علم و توانایی مثال زدنی داشت و در فقه از پیروان روش امام حنبل بود و راه او را در پیش گرفته بود .
خواجه عبدالله انصاری در تصوف از استادان زیادی آموخت ودو بار در خدمت شیخ ابوالحسن خرقانی حضور پیدا کرد و این دیدارها بسیار در روحیات و منش وی تاثیبر گذار بوده اند. او اکثر عمر خویش را در هرات گذراند و در آنجا تا پایان زندگانی به تعلیم و ارشاد اهتمام می ورزید.از انصاری شعرهایی در دسترس است اما بیشتر شهرت وی به جهت رسالات و کتب خود است که به رشته تحریر درآورده و از آن جمله میتوان به ترجمهٔ املاء طبقاتالصوفیهٔ سلمی به لهجه هروی و تفسیر قرآن که میبدی برای تألیف کشفالاسرار از آن الگو گرفته،نام برد .
از رسائل منثور او که به نثر مسجع نگاشته شده مناجاتنامه،نصایح، زادالعارفین، کنزالسالکین، قلندرنامه، محبتنامه،هفتحصار، رسالهٔ دل و جان، رسالهٔ واردات و الهینامه را میتوان یاد کرد. چهارساله بودم که به دبستان شدم و نه ساله املاء مینوشتم و شعر میگفتم، چهارده ساله بودم که مرا به مجلس نشاندند ودیگران برمن حسد میکردند…»
دوران نوجوانی را به دلیل مهاجرت پدرش به بلخ،دورانی را بدون سرپرستی پدر گذراند. وی تحت سرپرستی صوفی نامدار شیخ عمو بزرگ شد. سپس نزد استادانی چون یحیی ابن عمار و طاقی سجستانی به تعلیم قرآن و حدیث اهتمام ورزید. وقتی سلطان مسعود غزنوی ولیعهد و حاکم هرات بود وی دوازده سال داشت. خواجه دو بار قصد سفر حج داشت یکبار از ری و بار دیگر تا بغداد رفت و بازگشت در این سفرها بود که به دیدارشیخ ابوالحسن خرقانی شتافت. شیخ میگفت “پروردگار چه در حجاز و چه در خوارزم حاضر است. “یکبار نیز با ابوسعید ابوالخیر دیدار و به مباحثه پرداخته است .
شیخ نور الدین عبد الرحمن جامی در کتاب نفحات الانس من حضرات القدس بیان می کند: “ابو اسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد الانصاری الهروی قدس الله تعالی سره، لقب وی شیخ الاسلام است .
خواجه عبدالله انصاری از فرزندان ابو منصور مت الانصاری است؛ و مت انصاری پسر ابو ایوب انصاری است که صاحب رحل رسول خدا است، یعنی پیامبر اسلام هنگام مهاجرت به مدینه در خانه او فرود آمد؛ و مت انصاری در زمان خلافت عثمان با احنف بن قیس به خراسان آمده بود و در هرات ساکن شد. ابوایوب در شمار اهل صفّه بود. نابینائی هر دو چشم خواجه در سن هفتاد سالگی برای وی که عمری به آموزش و آموختن گذرانده بود روزگار را بر وی سخت کرد، اما همچنان به فعالیت ارشاد شاگردان می پرداخت و مطالب را به آنها انتقال و آموزش می داد .
خواجه عبدالله انصاری بعد از یک عمر آموزش، بحث و ارشاد و پس از تحمل چندین نوبت تبعید و حبس، عاقبت در سحرگاه جمعه ۲۲ ذی الحجه سال ۴۸۱ هجری در سن هشتاد و پنج سالگی در زادگاهش درهرات چشم از جهان فرو بست .
آثار خواجه عبدالله انصاری
- طبقات الصوفیه
- الکشف عن منازل السائرین
- نصایح
- ذم الکلام
- زادالعارفین
- صد میدان
- مناقب اهل الاثار
- انوار التحقیق
- پرده حجاب حقیقت ایمان
- شکر و سکر
- صد پند
- گنجنامه
رسائل خواجه عبدالله انصاری
- رساله دل و جان
- کنز السالکین
- رساله واردات
- رسالهقلندرنامه
- هفت حصار
- محبتنامه
- رساله مقولات والهی نامه
- مناجات نامه
- مقالات
- مقامات
مروری بر آثار و اندیشه ها خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری نابغه ای در کل تاریخ ادبیات ایران زمین است. به جرئت می توان گفت که کسی چون خواجه عبدالله نمی تواند این چنین آهنگین و موزون نثر بنویسید و این چنین دلفریب مناجات نامه تحریر کند. اگر بخواهیم در مورد خواجه عبدالله صحبت کنیم باید از دو منظر به کار این بزرگوار در حوزه ی ادبیات نگاه کنیم ،نخستین منظری که باید د رکاهای او جستجو کنیم ،منظر ادبی و فرم ادبی کارهای اوست. آنچه که ما بیشتر از کارهای او دیده ایم تا به کنون مربوط به نثرهای اوست و اشعار عرفانی هم از او وجود دارد که آنچنان که باید و شاید مورد بحث ما نیست .
اما بگذارید در مورد قرم ادبی آثار منثور او با هم صحبت کنیم. نخستین چیزی که باید خدمتتان تقدیم کنیم این است که نثر خواجه عبدالله دارای یک سکون ریتمیک است. سکون ریتمیک به چه معناست ؟ ما در این جا سکون را به معنای استواری کرفته ایم که چون کوه استوار است و ریتمیک بودن را پویایی و شور متن های خواجه عبدالله .
در واقع گر شما به متن های خواجه عبدالله نگاه کنید ، می توانید این مسئله را دریابید که او همیشه از یک نثر مسجع استفاده می کند و در این حوزه نیز بسیار هوشمندانه این کار را می کند اما شما هیچ کاه نمی بیند که برای ایجاد این ریتمیک بودن و پویایی که در مسجع بودن خودش را نشان داده است ، دست به گزافه گویی بزند یا از اصول نوشتار خویش خارج شودو این هاست که استواری متن او را نشان می دهد .
در واقع بسیار سخت است که ادمی در عین حال که یک شوری بر او غالب می شود ، بتواند این امکان را هم داشته باشد که یک فرم ادبی استوار استفاده کند. اگر این فرم ادبی را به حال و محتوای ادبی او تعمیم دهیم آنگاه می فهمیم که به چه میزان این کار سخت است. اگر ما بخواهیم یک نظیر برای خواجه عبدالله در ادبیات پیدا کنیم یقینا مولانا در نظم مانند اوست ، چرا که او نیز در عین حال عرفانی خویش ، توانسته است آثار ادبی بسیار غنی را بر جای بگذارد. در باب محتوای آثار خواجه عبدالله می توان این چنین گفت که خواجه عبدالله شخصیتی بسیار پویا در حوزه ی عرفان داشت و ره آنچه که در عرفان وجود دارد ، در محتوای آثار او نیز وجود دارد. البته باید به این مسئله هم اشاره کرد که دیدگاه او بسیار بر روی مناحات متمرکز است .
مناجاتی خالصانه ، بی پیرایه که بسیار باب جدیدی در ادبیات نیز می باشند.این باب جدید باب گفتگوی مستقیم و بی پیرایه با خداوند است. اصلا یکی از دلایلی که می توانیم برتری خواحه عبدالله را با آن به تمایش بکشیم ، این است که خواجه عبدالله برای اولین بار ، تابویی را می شکند که شاید تا پیش از آن ، به این صورت شکسته نشده باشد. در واقع او می آید و یک گفتگوی دیالوگ وار را با خداوند برقرار می کند که تا پیش از او این طور نبوده است و حی عرفای ما نیز دیالوگ وار صحبت نیم کرده اند و همه ی صحبت های آن ها مونولوگی بوده است .
در ادامه بخشی از زیباترین مناجات او با خداوند متعال را می خوانیم :
به نام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح است. ای جوانمرد درین راه مرد باش و در مردی فرد باش و با دل پردرد باش.الهی! خواندی تأخیر کردم. فرمودی تقصیر کردم.الهی! عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم.الهی! اگر کار به گفتار است بر سر همه تاجم و اگر به کردار است به پشه و مور محتاجم.الهی! بیزارم از طاعتی که مرا به عجب آرد. مبارک معصیتی که مرا به عذر آرد.الهی! اگر بر دار کنی رواست، مهجور مکن و اگر به دوزخ فرستی رضاست، از خود دور مکن.الهی! گناه در جنب کرم تو زبون است، زیرا که کرم تو قدیم و گناه اکنون است .
الهی! اگر عبدالله را بخواهی سوخت، دوزخی دیگر باید آلایش او را و اگر بخواهی نواخت، بهشتی دیگر باید آسایش او راالهی! اگر یکبار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.الهی! همه از تو ترسند و عبدالله از خود زیرا که از تو همه نیک آید و از عبدالله بد.الهی! گفتی کریمم امید برآن تمام است. چون کرم تو در میان است نا امیدی حرام است.الهی! اگر امانت را نه امینم، آن روز که امانت می نهادی می دانستی که چنینم.الهی! همچو بید می لرزم که مبادا به هیچ نیرزم. فریاد از معرفت رسمی و عبارت عاریتی و عبادت عادتی و حکمت تجربتی و حقیقت حکایتی.الهی! اقرار کردم به مفلسی و هیچکسی. ای یگانه ای که از همه چیز مقدسی .
چه شود اگر مفلسی را به فریاد رسی.الهی! اگر با تو نمی گویم افکار می شوم. چون با تو می گویم سبکبار می شوم.الهی! ترسانم از بدی خود بیامرز مرا به خوبی خود.الهی! بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن. پادشاها گریخته بودیم تو خواندی، ترسان بودیم بر خوان ”لاتقنطوا …” تو نشاندی.الهی! بر سر از خجالت گرد داریم و رخ از شرم گناه زرد داریم.الهی! اگر دوستی نکردیم، دشمنی هم نکردیم. اگر چه بر گناه مصریم بر یگانگی حضرت تو مقریم.الهی! در سر خمار تو داریم و در دل اسرار تو داریم و به زبان استغفار تو داریم.الهی! اگر گوییم ثنای تو گوییم و اگر جوییم رضای تو جوییم .
الهی! بنیاد توحید ما خراب مکن و باغ امید ما را بی آب مکن و به گناه روی ما را سیاه مکن.الهی! تقوایی ده که از دنیا ببریم، روحی ده که از عقبی برخوریم. یقینی ده که در آز بر ما باز نشود و قناعتی ده تا صعوه حرص ما باز نشود.الهی! دانایی ده که از راه نیفتیم و بینایی ده تا در چاه نیفتیم. دست گیر که دستاویزی نداریم، بپذیر که پای گریزی نداریم.الهی! درگذر که بد کرده ایم و آزرم دار که آزرده ایم.الهی! مگوی که چه کرده ایم که دردا شویم و مگوی که چه آورده یی که رسوا شویم.الهی! توفیق ده تا در دین استوار شویم. عقبی ده تا از دنیا بیزار شویم. بر راه دار تا سرگردان نشویم.الهی! بیاموز تا سر دین بدانیم. برفروز تا در تاریکی نمانیم .
تلقین کن تا آداب شرع بدانیم. توفیق ده تا خنگ طمع نرانیم. تو نواز که دیگران ندانند، تو ساز که دیگران نتوانند. همه را از خودپرستی رهایی ده. مه را به خود آشنایی ده. همه را از مکر شیطان نگاهدار. همه را از کید نفس آگاه دار.الهی! فرمایی که بجوی و می ترسانی که بگریز. می نمایی که بخواه و می گویی که بپرهیز.الهی! گریخته بودم تو خواندی. ترسیده بودم بر خوان تو نشاندی. ابتدا می ترسیدم که مرا بگیری به بلای خویش، اکنون می ترسم که مرا بفریبی به عطای خویش.الهی! عمر بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم. گفتی و فرمان نکردم. درماندم و درمان نکردم .
سوالات متداول
1- خواجه عبدالله انصاری کیست ؟
ابواسماعیل عبدالله بن ابی منصور محمد ۲ شعبان ۳۹۶ هجری قمری در هرات چشم به جهان گشود . او معروف به «پیر هرات» و «پیر انصار» و «خواجه عبدالله انصاری» و «انصاری هروی»، دانشمند و عارف صوفی مسلک و بلند مرتبه ای بود که از او به عنوان یکی از نوابغ ادبی و چهره های شاخص هرات افغانستان و خراسان قدیم افغانستان نام می برند.
2- خواجه عبدالله انصاری در چه زمینه ای می نوشت ؟
او بر آتش تفسیر قرآن، احادیث، جدل و اخلاق دست داشته است .
3- شهرت خواجه عبدالله انصاری به چه دلیل است ؟
خواجه عبدالله انصاری بخاطر فن سخنوری، اشعار و متون نغز و بی مانندش، بخصوص در مدح و ثنای خداوند به زبانهای عربی و فارسی عمده شهرت خودرا کسب کرده است .
4- چهار اثر از آثار خواجه عبدالله انصاری را نام ببرید ؟
مناقب اهل الاثار – انوار التحقیق – پرده حجاب حقیقت ایمان – شکر و سکر
5- سه رساله از رسائل خواجه عبدالله انصاری را نام ببرید ؟
رساله دل و جان – کنز السالکین – رساله واردات
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید