مروری بر زندگینامه ی شهرنوش پارسی پور به همرا لیست آثاروشرحی برافکار و فعالیت هایش

شهرنوش پارسی پور│ صد نویسنده برتر جهان
شهرنوش پارسی پور تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است . در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” شهرنوش پارسی پور ” ، نویسنده ی ایرانی و خالق کتاب” زنان بدون مردان” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگی نامه شهرنوش پارسی پور
شهرنوش پارسیپور از چهرههای ارزنده ی ادبیات فارسی است که در 28 بـهمن 1324 در شهر تـهران دیده به جهان گشود. والدین او علی پارسی پور و فخرالملوک والا نام داشتد.پدر او از وکلای دادگستری و مادرش خانه دار بود، با این حال مادر وی او که از فرهیختگان بود او را از کودکی به یادگیری مهارت خواندن و نوشتن تشویق می .
شهرنوش پارسی پور مقاطع تحصیلی دبستان و دبیرستان را در شهر های تهران و خرمشهر سپری کرد و در سن هفده سالگی در سازمان آب و برق خوزستان به عنوان تلفنچی و ماشین نویس شروع به کار کرد و پس از آن نیز در سال 1345 به تهران رفته و ابتدا در کارخانه تولید دارو و پس از آن در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران مشغول به کار شد.در ابتدا او به عنوان ماشین نویس و پس از مدتی در سمت متصدی دبیر خانه ی گروه روستایی به فعالیت پرداخت .
اولین فعالیت شاخص او در چهارمین سال فعالیت وی در سازمان رادیو تلویزیون ملی در قالب تهیه کنندگی برنامه ی (زنان روستایی) بود. در این دوران بود که او پس از آشنایی با ناصر تقوایی با وی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج برای آن دو یک پسر بود .
این ازدواج پس از مدتی به جدایی انجامید. پس از آن او تصمیم به ادامه تحصیل گرفت و موفق به دریافت لیسانس علوم اجتماعی به صورت دوره های شبانه از دانشگاه تهران گردید. آنچه که وی از زندگی خویش بیان کرده است بدین شرح است که :
(نویسندگی را از همان دوران در خوزستان شوع کردم، انشا نوشتنم همیشه خوب بود . کتاب زیاد می خواندم، به خصوص رمان . در آن روزها به چیزی جز اینکه یک نویسنده شوم فکر نمی کردم.شاید این علاقه ناشی از تاثیر مادرم بود چون او نیز از جوانی شروع به فعالیت در حوزه نویسندگی کرده بود و از اتفاق یک رمان هم نوشته بود.بهرحال آشنایان پدری ام اکثرا در کار های فرهنگی مشغول بوده و آشنایان مادری ام استداد ویژه ای در سرودن شعر دارند.) .
در خصوص اثر پذیری او از دیگر مشاهیر ادبی این چنین گفته شده است که :
(مطالعه آثار خانم دانشور به راستی برایم مفید و ارزشمند بوده است.کارهای منیرو روانی پور نیز بسیار قابل تامل است،از جوانتر ها فرشته مولوی،گلی ترقی،مهشید امیرشاهی و میهن بهرامی که با ساختار های روانشناسی توجه ویژه دارند.فرخنده آقایی هم داستان های قابل تاملی دارد.در مجموع رشدی که ادبیات زنان در سال های اخیر داشته است در آینده نتایج قابل ملاحظه ای خواهد داشت . شاید تا الان جهش های لازم را نداشته اما مایه های آن در ادبیات زنانه به چشم می خورد . ) .
شهرنوش پارسی پور به عنوان اعتراض به اعدام خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان در سال 1353 از رادیو تلویزیون ملی استعفای خود را اعلام کرد. چهار ماه پس از این اقدام او به مدت چهار ماه و بدون هیچ علت روشنی توسط ماموران دستگیر شده و حدودا دو ماه در بازداشت سپری کرد.دو سال بعد از آن واقعه او به همراه تنها پسرش علی به فرانسه مهاجرت کرد و در آن جا شروع به مطالعه در رشته ی زبان فرانسه و زبان تمدن چین در دانشگاه سوربن کرد .
پس از بازگشت وی به ایران در تابستان 1360 او و چند تن از بستگانش بدون ابلاغ اتهام و یا حکم دادگاه دستگیر شده و به مدت چهار سال و هفت ماه را در زندان سپری کردند. او بار دیگر در سال 1369 پس از انتقاداتی تند که به کتاب زنان بدون مردان داشت دستگیر شد و به مدت یک ماه به زندان رفت .
دو سال پس از آن به علت نداشتن وثیقه مورد نیاز برای خروج از کشور دوباره به زندان رفت . پارسی پور نویسندگی را از دوره ی نوجوانی آغاز کرده و اولین اثر خود را در قالب داستانی کوته در سال 1341 در مجله ی اطلاعات بانوان منتشر کرد.پس از آن او داستان ها و مقالاتی در نشریات و مجلات مختلف منتشر کرد که شامل جنگ هنر و ادبیات جنوب، فصلهای سبز،فردوسی،جنگ اصـفهان،کـیهان سـال،تماشا، لوح،الفبا و کتاب جمعه می باشد .
داستان توپک قرمز برای رده سنی کودکان توسط کانون پرورش فکری کودکان در سال 1351 به چاپ رسید .
اولین رمان وی به نام سگ و زمستان بلند در سال 1355 نشر پیدا کرد و پس از آن دو مجموعه ی داستانی به نام های تجربه های آزاد و آویز های بلور به فاصله یک سال منتشر گشتند .
شهرنوش پارسی پور در زندان نیز دست از نوشتن برنداشته و در حصر شروع به نوشتن طوبا و معنای شب در سال 1362 کرد.او بیش از نیمی از کتابش را نوشته بود که با تغییر بند وی نوشته هایش را از او گرفته و پس از یک سال نوشته ها را به آتش کشیدند اما وی دست از تلاش برنداشته و یک سال بعد دوباره شروع به نوشتن همان کتاب کرده و سرانجام در خرداد 1368 به چاپ رسیده و به دلیل استقبال خوبی مه از آن شد این کتاب در دو هفته ی اول نایاب شده و در شش ماه اول چاپش سه بار تجدید چاپ شد .
کتاب جنجالی زنان بدون مردان که مجموعه ای از داستان کپتاه به هم پیوسته هست در میان سال های 1353 تا 1356 نوشته شده و با پیروزی انقلاب اجازه چاپ پیدا نکرد ولی سرانجام در سال 1369 منتشر گردیده و منجر به بازداشت نویسنده و ناشرش گردید. در اردیبهشت ماه سال 1369 چاپ رمان عقل آبی که نوشته ی آن نیز به ناشر تحویل داده شده بود متوقف ماند .
شهرنوش پارسی پور در رابطه با این موضوع بیان کرد که:(به عقیده ی من تعریف سنتی زن در چامعه ی ایران ارتباط بسیار نزدیکی با شرایط آب و خاک ایران دارد که شرایطی نیمه خشک و کم آب است.علاوه بر آن ارتباط نزدیکی با جغرافیای ایران دارد که بر سر راه بسیاری از قبایل قرار داشته و به سبب آن در معرض هجوم دائمی بوده است .
تضاد دائمی که در میان رعیت و گله دار ها به صورت قبیله هجوم می آورد باعث به وجود آمدن تعریفی سنتی از زن شده استکه چون هزاران سال به طول انجامیده است این توهم را ایجاد کرده که به غریزی است .
اما در قیاس این تعریف با دیگر جوامع انسانی متوجه می شوید که این تعریف فقط غریزی و نهادی نیست بلکه بر اساس شرایط آب و خاک و جغرافیاست . به طور مثال زن سنتی ما در بخش شهر نشین سیاه پوش است و به او اینطور تلقین شده است که در مقام عورت،زن باید خود را بپوشاند .
دلایل تاریخی نیز وجود دارد که هجوم دائمی قبایل و نگاه به زنان به عنوان ابزاری برای باروری و استفاده به عنوان کارگر مجانی است . و نیز به علت کم آبی در ایران زندگی رعیت ها تا همین اواخر به زمین وابسته بوده است .
به همین سبب رعیت مجبور به حفر دائمی قنات بوده و آن را باید لایروبی نیز بکند. همین وابستگی رعیت ها به زمین به مثابه زنجیری نامرئی به زمین بوده و باعث هم هویت شدن زمین و زن شده و باعث به وجود آمدن تنفر نسبت به زنان شده است.بیزاری از این شرایط و تقدیر تلخی که دائما در ادبیات و نوشته های قشر متفکر جامعه یافت می شود و بازتاب این تفکر روی شخصیت زنان می افتد که زنان به نیابت از طرف زمین آسمان کم آب بایستی خجالت بکشند .
بنده خودم در این زمینه یک تجربه شخصی در رابطه با یکی از دهات های ایران دارم که در رابطه با یک طرح تحقیقی روستایی در زمینه ی طرز تشکیل نطفه تحقیقاتی انجام دادم.در بین تحقیقاتم از یکی از زنان روستایی پرسیدم که به نظر تو بچه چگونه درست می شود؟
شهرنوش پارسی پور پاسخ داد که زمینی هست که در آن تخمی کاشته می شود و آبیاری می شود.این بدین معنا بود که مرد در نقش تخم و آب دهنده است و زن در نقش زمین. این زن روستایی صورت مثالی-آرکتایپ-می ساخت..زن ها در اکثرا در خانه ها یک نوع نقش اقتداری دارند .
در روستا ها و در میان قشر فقیر جامعه به دلیل آنکه امکان چند ازدواج وجود نداشته،زنان همانند ریس خانواده بوده اند.آنان همانند مردان کار می کردند و نقش تولید کننده نیز داشته اند.آنان در فعالیت هایی همچون کشاورزی و قالی بافی و شیردوشی-که ظاهرا معنی این واژه برگرفته از شیر دوش است-شرکت داشته اند و به همین سبب زنان ایرانی به واسطه ی نقش مولدشان تا حدودی از اقتدار خانوادگی بهره مند بوده اند .
این اقتدار زنان هم در روستا ها و هم در شهرو هم در طبقات اشرافی جامعه قابل مشاهده است بین گونه که زنان در خانواده ها در نقش جهت دهنده ی خانواده ها هستند.البته این قضیه در مشاغل اجتماعی تاثیری ندارد.ظاهرا زن سنتی قدیم استقلال عملی بیشتری نسبت به زنان امروزی گروه های سنت گرا داشته اند. در مورد تاثیر گذاری زنان در ادبیات پارسی این چنین آمده است که:(در رابطه با نوع رفتاری که جامعه ی ما با زنان و حرف های زننده ای که به آنان گفته می شود دقت کنید .
مثلا صحبت های زیادی که در رابطه با فروغ فرخزاد شنیده می شود احساس شرمندگی می کنم.جامعه ما نسبت به آرکتایپ زن بسیار حساس است.جامعه برای آنان یک مسیر تنگ و محدود و کوچکی برای زنان در نظر گرفته و هر گونه عملی را خارج از این مسیر فحشا حساب میکنیم .
بنابراین ما یک شخصیت مبهمی به نام لیلا داریم که در هر زنی یک بار تجلی می کند.اگر یک بار زنی تمایل به آواز خواندن یا رقصیدن و یا فرار داشت و یا اگر برای یک بار در ذهن خویش میل به خیانت داشته باشد این عمل او با معیار های جامعه فاصله گرفته است.پس چنین حضوری همانند یک لیلا در وجود او هست.به تازگی مقاله ای در رابطه با جهیکا نوشته خانم کتایون مزداپور خوانده ام و از مطالعه ی آن متوجه این موضوع شدم که آرکتایپ در ایران بسیار باستانی است .
خانم مزداپور در تحلیل خود بیان کرده که جهیکا-زن غیر قابل تحمل- در واقع از درون خود مردان برمی خیزد.گویی که مردان که دارای فعالیت های اجتماعی هستند زمانی که منفعل می شوند،نقش های جدیدی پیدا کرده و یک زن قدرتمند در درون خود پیدا کرده که خیلی وسوسه گر و فتنه جو است و در حقیقت خود اوست که قالب زنانه پیدا کرده است .
در آثار دیگر نویسندگان ایرانی همانند سرزمین من از دکتر براهنی و یا شوهر آهو خانم از علی محمد افغانی و یا حتی داستان جاوید فصیح،شما بدین نتیجه می رسید و یک زن روسپس را می بینید .
من نیز این وحه را میبینم ولی به عنوان زذ این موجود را بد نمی بینم. زمانی که زنی قصد رقصیدن کند و یا بخواهد از خود شیطنتی نشان دهد امر عجیبی نیست زیرا که او نیز انسان است و علاقه دارد از خود شخصیتی نشان دهد .
پارسی پور علاقه ی زیادی به تلفیق فیزیک با عرفان و تفکر شرق نشان داده است.زمینه های فکری که او به آن علاقه مند بود جدای از ادبیات و اساطیر و فرهنگ قدیم چین،پیرامون روانشناسی و نجوم است و در بعضی از این زمینه ها ترجمه های ارزنده ای کرده است. چـین از کـنفسیوس تا راه پیمایی بزرگ،شکار جادوگران،پیرا روانشناسی، سییئوجی یاسیر باختر،تاریخ چـین(در چـهار جلد)،رازهای اختر گوئی ئیچینگ،و لائوتزه و آئین دائو از جمله ترجمههای او هستند.
یکی از ویژگی های برجسته ی نوشته های پارسی پور توجه خاص او به بازگویی و پیچیدگی های هزار تو های انسانی است که در قالب سفری به اعماق اجتماع ،به میعادگاه کشمکش های درونی و پرداختن به زوایای تاریک وجود. او چـهرهپرداز روابـط غـامض انسانها با یکدیگر و در غایت با خویشتن خـویش اسـت.او در دوره ای پرتلاطم و مغشوش زندگی می کرده .
زمانه ای که او را بارها به خاطر آشفتگی و درهم ریختگیش مجبور به تغییر مسیر و چهره کرده است، چنان که او در میان قرن بیستم میلادی و قرن چهاردهم هجری معلق و حلق آویز است.او آینه دار این سردرگمی است در داستان هایش به بیان جدال میان سنت های دیرین و آرمان های نوبنیاد پرداخته است.نسلی که نه تکلیفش با خودش معلوم است و نه با دیگران.
تجلیگاه این از هم گسیختگی فرهنگی و بحران هویت در مناسبات شخصیت های زن و مرد داستان های پارسی پور است . پارسی پور بیان کننده ی داستان زنان و مردان بسیاری است که از تجربه های عقیم عشق و دوستی سخت درمانده اند.مردان و زنانی که چنانکه با خویشتنی خویش بیگانه هستند و ناسازگاری و غربتی از نوع خانگی جانشان را ذره ذره می خورد و می کاهد .
مردان و زنانی کـه در مـیان نـاآشناها و نـاخواستهها ایام سرگردانند.به راستی که نیازی که در عالم هستی میسر نمی شود در عرصه ی رویا و هنر محقق می شود.قهرمانان داستان های پارسی پور همانند خود او چنین روابطی با فضای دوزخی را پذیرا نیستند .
آنان که در همه حال در جستجویند . شاید به همین دلیل است مه اکثر شخصیت های داستان های او به سان انسانی در راهند. میآید، میرود،میچرخد،میدود،میرقصد،مهاجر وبیقرار است،عـابر اسـت، تـحرک را دوست میدارد، دیوار قفس را نمیپسندد،سکون را دوسـت نـدارد، سـالک اسـت و پویـا،در جـریان است و رهرو،به گفته ی خود او:(دید من، دید پرنده است.همیشه در عبور میبینم.)
آثار شهرنوش پارسی پور
- سگ و زمستان بلند
- طوبا و معنای شب
- عقل آبی
- ماجرای ساده و کوچک روح درخت
- شیوا
- بر بال باد نشستن
- تجربههای آزاد (۱۳۵۷ بازچاپ در ۱۳۷۱)
- آویزههای بلور (مجموعه داستان ۱۳۵۶)
- زنان بدون مردان
- آداب صرف چای در حضور گرگ
سوالات متداول در خصوص زندگینامه شهرنوش پارسیپور
1- شهرنوش پارسیپور کیست ؟
شهرنوش پارسیپور از چهره های ارزنده ی ادبیات فارسی است که در 28 بـهمن 1324 در شهر تـهران دیده به جهان گشود . والدین او علی پارسی پور و فخرالملوک والا نام داشتد . پدر او از وکلای دادگستری و مادرش خانه دار بود، با این حال مادر وی او که از فرهیختگان بود او را از کودکی به یادگیری مهارت خواندن و نوشتن تشویق می .
2- پنج اثر از آثار شهرنوش پارسیپور را بنویسید ؟
- سگ و زمستان بلند
- طوبا و معنای شب
- عقل آبی
- ماجرای ساده و کوچک روح درخت
- شیوا
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید