مروری بر زندگینامه ی سهروردی به همرا لیست آثاروشرحی برافکار و فعالیت هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
سهروردی
شهاب الدین سهروردی در سال 549 هجری قمری دیده به جهان گشود . محل تولد او را سهرورد که یکی از دهستان های اطراف زنجان است گفته اند .
سهروردی یکی از بزرگترین فلاسفه ی ایران ماست که تحصیلات ابتدایی خود را در نزد مجد الدین جیلی فرا گرفت .
سهروردی بعنوان دروس مقدماتی به تحصیل درس هایی چون حکمت ، منطق ، اصول و فقه و … را پشت سر گذراند و در مراغه نزد استاد فخر رازی این مقدمات را به تکمیل رساند .
زندگینامه سهروردی
سهروردی پس از اینکه در تمامی دروس علمی خود به حد اعلایی از تسلط رسید ، خود را بعنوان یک مدرس به جامعه علمی معرفی کرد و موفق شد که خیلی زود به یکی از بزرگ ترین فیلسوف های ایران تبدیل شود. او به همین سبب به اصفهان سفر کرد .
آن زمان اصفهان یکی از مهم ترین مراکز بحث در باب علوم دینی و فکری بود و این مسئله باعث شده بود که سهروردی این شهر را برای بیان معارف خود انتخاب کند .
به هر طریق ، سهروردی در اصفهان هم به تحصیل پرداخت و هم راه تدریس در پیش گرفت .
البته تدریس او مستقیما در مدرسه علوم دینی اصفهان نبود و به طور شهر به شهر منبر می رفت. با این اوصاف ، سهروردی پس از اینکه به طور رسمی درسش را به پایان رساند ، تصمیم گرفت که به کل ایران سفر کند .
در واقع او در سفر گنجی دیده بود که در تدریس ندیده بود . از این رو به سفر پرداخت و به هر مقصدی که رسید با مشایخ و علمای تصوف در هر شهر دیدار کرد و از هر کدام از انان چیزی اموخت .
در واقع سهروردی در راه سلوکی بود که او را علاقمند به تصوف کرده بود. سهروردی از همین دوره شروع به چله نشینی و تحمل ریاضت های مختلف کرد و سعی کرد که به سفرهایش همچنان ادامه دهد .
سهروردی به دمشق رفت و سپس به سوریه رفت و در آنجا مجذوب مناظر سوریه شد و همانجا برای مدتی ماندگار شد .
سهروردی در این دوره نوشتن کتاب حکمت اشراق را شروع کرد و توانست پس از مرارت های فراوان در سفر این کتاب را به سرانجام برساند. اما سهروردی با تمام علم و توانایی های بالایش در فلسفه یک دشمن برای خود خریده بود و آن زبانش بود .
سهروردی اخلاقی که داشت این گونه بود که با هر کسی وارد بحث می شد و به سبب علم بالایی که داشت همه را زمین می زد و این مسئله باعث شده بود که تقریبا بسیاری از کسانی که حتی دور او بودند نیز با او دشمن باشند. سهروردی انسانی عجیب و غریب بود .
هم در خلوت بود و هم در جدل . هیچ کس از دست زبان او در مباحث علمی در امان نبود و همه بر سفره ی مهربانی او جای داشتند. عده ای در این باب خاطراتی گفته اند که سدید الدین می گوید :
” روزی با شیخ شهابالدین در مسجد جامع میافارقین راه میرفتیم، او جبه کوتاهِ آسمانی رنگی پوشیده بود و فوطه تابیدهای را به سر بسته بود، یکی از دوستان مرا با او دید . مرا به کناری کشید و گفت : مگر کسی نبود با او راه بروی که با این خربنده حرکت میکنی! گفتم ساکت باش، مگر او را نمیشناسی؟ گفت: نه او را نمیشناسم . گفتم: این عالم وقت و حکیم عصر است، این جوان پریشان ظاهر شهابالدین سهروردی است. در موردش گویند که شیخ به مقامات عالیه و نهایت مکاشفه رسیده و صاحب کرامات و خوارق عادات گردیدهاست. ” .
مکتب سهروردی به قول بسیاری از بزرگان فلسفه نه می توان گفت که فلسفه است و نه می توان مدعی شد که نیست .
چرا که مکتب فکری او بنا بر عقل استوار است اما عقل را تنها راه رسیدن به معارف نمی داند و شهود را در فلسفه ی اشراقش راه می دهد و آن را بلند مرتبه تر از عقل می داند .
سخنان سهروردی درست مانند بسیاری دیگر از روشنفکران آن زمان ، به ظاهر خلاف دین می آمد اما در باطن تفسیر علمی و صحیح از دین بود از این رو بسیاری از کسانی که دور او بودند به نوعی با خبر بردن بر پادشاه وقت از ملک ظاهر خواستند که او را از میان بردارد تا نگذارد که گند کفر به مشام دیگر مردم شهر برسد .
این مسئله به اندازه ای مهم گشت که بسیاری از علمای وقت خون سهروردی را مباح دانسته و کشتن او را صواب اعلام کردند. سهروردی در 5 رجب 587 هجری به زندان رفت و همانجا نیز با دنیا وداع کرد. او تمامی این جور را در 38 سالگی به دوش کشید.مزارش کنون در مسجد شهر حلب است .
آثار سهروردی
- المشارع و المطارحات، در منطق، طبیعیات، الهیات.
- التلویحات.
- حکمةالاشراق، در دو بخش. بخش نخست، در سه مقاله در منطق، بخش دوم در الهیات در پنج مقاله. (این کتاب مهمترین تألیف سهروردی میباشد و مذهب و مسلک فلسفی او را بخوبی روشن مینماید).
- اللمحات، کتاب مختصر و کوچکی در سه فن از حکمت، یعنی: طبیعیات، الهیات و منطق.
- الالواح المعادیه، در دانشهای حکمت و اصطلاحات فلسفه.
- الهیاکل النوریه، یا هیاکل النور. این کتاب مشتمل بر آراء و نظریههای فلسفی میباشد، بر مسلک و ذوق اشراقی. سهروردی نخست آن را به زبان عربی نگاشته و سپس خود آن را به پارسی ترجمه کردهاست.
- المقاومات، رساله مختصری است که سهروردی خود آن را به منزله ذیل یا ملحقات التلویحات قرار دادهاست.
- الرمز المومی (رمز مومی) هیچیک از نویسندگانی که آثار و تألیفهای سهروردی را یاد کردهاند، از این کتاب نامی نبردهاند، جز شهروزی که آن را در فهرست سهروردی آوردهاست.
- المبدء و المعاد. این کتاب به زبان پارسی است، و کسی جز شهرزوری از آن یاد نکردهاست.
- بستان القلوب، کتاب مختصری است در حکمت، سهروردی آن را برای گروهی از یاران و پیروان مکتب خود به زبان پارسی در اصفهان نگاشتهاست.
- طوراق الانوار، این کتاب را شهرزوری یاد کرده، ولی ریتر از آن نام نبردهاست.
- التنقیحات فی الاصول، این کتاب در فهرست شهرزوری آمده ولی ریتر از قلم انداختهاست.
- کلمةالتصوف. شهرزوری این کتاب را با این نام در فهرست خود آورده، و ریتر آن را بنام (مقامات الصوفیه) یاد کردهاست.
- البارقات الالهیة، شهرزوری این را در فهرست خود آورده و ریتر از آن نام نبردهاست.
- النفحات المساویة، شهرزوری در فهرست خود یاد کرده و ریتر نام آن را نیاورده.
- لوامع الانوار.
- الرقم القدسی.
- اعتقاد الحکما.
- کتاب الصبر. نام این چهار کتاب اخیر در فهرست شهرزوری آمده و در فهرست ریتر دیده نمیشود.
- رسالة العشق، شهرزوری این کتاب را بدین نام آوردهاست، ولی ریتر آن را بنام «مونس العشاق» یاد کردهاست. این کتاب به زبان فارسی است.
- رساله در حالة طفولیت، این رساله به زبان فارسی است. شهرزوری آن را یاد کرده و ریتر آن را نیاوردهاست.
- رساله روزی با جماعت صوفیان، این رساله نیز به زبان پارسی است. در فهرست شهرزوری آمده و از ریتر دیده نمیشود.
- رساله عقل، این نیز به زبان پارسی است، در فهرست شهرزوری آمده، و در فهرست ریتر دیده نمیشود.
- شرح رساله «آواز پر جبرئیل» این رساله هم به زبان پارسی است.
- رساله پرتو نامه، مختصری در حکمت به زبان پارسی است، سهروردی در آن به شرح بعضی اصطلاحات فلسفی پرداختهاست.
- رساله لغت موران، داستانهایی است، رمزی که سهروردی آن را به زبان پارسی نگاشتهاست.
- رساله غربةالغربیة، شهرزوری این را به همین نام یاد کردهاست، اما ریتر آن را بنام (الغربةالغربیة) آوردهاست. داستانی است که سهروردی آن را به رمز به عربی نگاشته و در نگارش آن از رساله (حی بن یقطان) این سینا مایه گرفته، یا بر آن منوال نگاشتهاست.
- رساله صفیر سیمرغ، که به پارسی است.
- رسالةالطیر، شهرزوری نام این رساله را چنین نگاشته، ولی ریتر نام آن را (ترجمه رساله طیر) نوشتهاست. این رساله ترجمه پارسی رسالةالطیر ابن سینا میباشد که سهروردی خود نگاشتهاست.
- رساله تفسیر آیات «من کتاب الله و خبر عن رسولالله». این رساله را شهرزوری یاد کرده و ریتر از آن نام نبردهاست.
- التسبیحات و دعوات الکواکب. شهرزوری این کتاب را به همین نام در فهرست خود آورده، اما در فهرست ریتر کتابی بدین نام نیامدهاست. ریتر مجموعه رسالهها و نوشتهها و نوشتههای سهروردی را که در این نوع بوده، یکجا تحت عنوان (الواردات و التقدیسات) در فهرست خود آوردهاست و احتمال داده میشود که کتاب التسبیحات… نیز جزء مجموعه مزبور باشد.
- ادعیة متفرقه. در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- الدعوة الشمسیة. شهرزوری از این کتاب یاد کردهاست.
- السراج الوهاج. شهرزوری این کتاب را در فهرست خود آوردهاست، اما خودش دربارهٔ صحت نسبت این کتاب به سهروردی تردید نمودهاست ، زیرا میگوید : (و الاظهر انه لیس له) درستتر آنست که این کتاب از او نباشد.
- الواردات الالهیة بتحیرات الکواکب و تسبیحاتها. این کتاب تنها در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- مکاتبات الی الملوک و المشایخ، این را نیز شهرزوری نام بردهاست.
- کتاب فی السیمیاء. این کتابها را شهرزوری نام برده، اما نامهای ویژه آنها را تعیین نکرده و نوشتهاست این کتابها به سهروردی منسوب میباشد.
- الالواح، این کتاب را شهرزوری یک بار (شماره ۵) در فهرست خود یاد کرده که به زبان عربی است و اکنون بار دوم در اینجا آوردهاست که به زبان پارسی است. (سهروردی خود این کتاب را به هر دو زبان نگاشته، یا به یک زبان نگاشته و سپس به زبان دیگر ترجمه کردهاست).
- تسبیحات العقول و النفوس و العناصر. تنها در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- الهیاکل. این کتاب را شهرزوری در فهرست خود یکبار بنام (هیاکل النور) یاد کرده و میگوید به زبان عربی است و بار دیگر به عنوان الهیاکل آوردهاست و میگوید به زبان پارسی است. این را نیز سهروردی خود به هر دو زبان پارسی و عربی نگاشتهاست.
- شرح الاشارات. پارسی است. تنها در فهرست شهرزوری آمدهاست.
- کشف الغطاء لاخوان الصفا. این کتاب در فهرست ریتر آمده و در شهرزوری مذکور نمیباشد.
- الکلمات الذوقیه و النکات الشوقیه، یا «رسالةالابراج» این کتاب نیز تنها در فهرست ریتر آمدهاست.
- رساله (این رساله عنوان ندارد) تنها در فهرست ریتر آمدهاست. ریتر نوشتهاست: موضوعهایی که در این رساله از آنها بحث شده، عبارت است از جسم، حرکت، ربوبیة (الهی) معاد، وحی و الهام.
- مختصر کوچکی در حکمت: شهرزوری این را یاد نکرده، ولی در فهرست ریتر آمدهاست، و میگوید: سهروردی در این رساله از فنون سهگانه حکمت یعنی منطق، طبیعیات و الهیات بحث میکند.
- شهرزوری و ریتر منظومههای کوتاه و بلند عربی از سهروردی نقل کردهاند که در موضوعهای فلسفی و اخلاقی یا عرفانی میباشد، نظیر قصیده عربی مشهور ابن سینا: سقطت الیک من… که مطلع یکی از آنها این بیت میباشد.
- عقل سرخ
سوالات متداول در خصوص زندگینامه سهروردی
1- سهروردی کیست ؟
شهاب الدین سهروردی در سال 549 هجری قمری دیده به جهان گشود . محل تولد او را سهرورد که یکی از دهستان های اطراف زنجان است گفته اند .
2- چرا سهروردی اصفهان را محل تحصیل و هم محل تدریس قرار داد ؟
آن زمان اصفهان یکی از مهم ترین مراکز بحث در باب علوم دینی و فکری بود و این مسئله باعث شده بود که سهروردی این شهر را برای بیان معارف خود انتخاب نمود .
3- مکتب فکری سهروردی چیست ؟
مکتب فکری او بنا بر عقل استوار است اما عقل را تنها راه رسیدن به معارف نمی داند و شهود را در فلسفه ی اشراقش راه می دهد و آن را بلند مرتبه تر از عقل می داند .
4- چهار اثر از آثار شهاب الدین سهروردی را بیان کنید ؟
- المشارع و المطارحات ، در منطق، طبیعیات، الهیات.
- التلویحات.
- حکمةالاشراق، در دو بخش. بخش نخست، در سه مقاله در منطق، بخش دوم در الهیات در پنج مقاله
- اللمحات، کتاب مختصر و کوچکی در سه فن از حکمت، یعنی: طبیعیات، الهیات و منطق.
- الالواح المعادیه، در دانشهای حکمت و اصطلاحات فلسفه.
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید