اسکار وایلد و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
ما قصد داریم مقاله اسکار وایلد و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید به دو مدل متنی و صوتی برای راحتی کار شما عزیزان در اختیار تان قرار دهیم
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با نویسنده زیر :
اسکار وایلد و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید
تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است. در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند.مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند.در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان.قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم.در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” اسکار وایلد ” ، نویسنده ی ایرلندی و خالق کتاب “غول خودخواه ” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند.
زندگی نامه
اسکار فینگل اُ. فِلاهرتی ویلز وایلد در شانزدهم اکتبر سال ۱۸۵۴ در ایرلند زاده شد.او نمایشنامه نویس،شاعر داستان نویس است و نام هنری و مختصر اسکار وایلد را برای خود برگزیده است.مادر او با نام هنری اسپرانزا ، شاعر و مترجم آثار افراد سرشناسی مانند دوما بود.پدر او یک چشمپزشکِ عتیقه شناس و فرهنگ دوست بود.وایلد تحصیلات ابتدایی خود را در شمال ایرلند ب اتمام رسانید و در کالجهای آکسفورد، ترینیتی و مگدالن ب تحصیل پرداخت.او در سی سالگی ازدواج کرد و ثمره ی ازدواج او دو پسر بود ک مجموعه داستان شاهزاده خوشبخت و دیگر قصه ها را برای آنها نوشته است.مضمون بیشتر داستان های شاهزاده خوشبخت،اثبات انسان از طریق عشق ورزیدن به دیگران و رسیدن به زیبایی درونی بود.او داستان بلبل و گل سرخ خود را تحت تاثیر اساطیر و شعرای ایرانی به خصوص حافط نوشته است.فیلم غول خودخواه برگرفته از داستانی به همین نام از اسکار وایلد است که در سال ۲۰۱۳ ساخته شده است.اسکار وایلد یکی از تاثیر گذارترین و برترین نمایشنامه نویسان تاریخ ادبیات محسوب میشود.او در ۴۱ سالگی به همجنسگرایی متهم شد و دوسال به زندان افتاد.این اتهام موجب بدنامی و منزوی شدن او شد.تنها نوه ی او در سال ۲۰۱۴ تئاتری در رابطه با محاکمه وایلد براساس دستنویس های دادگاه او اجرا کرد.کتاب شعر “قطعه زندان ردینگ” ، پس ازادی او از زندان نوشته شد و به اثر ادبی مشهوری تبدیل شد.انتشارات دانشگاه آکسفورد سه اثر از وایلد با نامهای دوریان گری، اهمیت جدی بودن و روح کانترویل را برای یادگیران زبان انگلیسی چاپ کرده است .اسکار وایلد همچون بسیاری از نویسندگان در زمان حیاتش ان طور که شایسته او بود مورد توجه و تقدیر قرار نگرفت.او سرانجام درسال ۱۹۰۰ (در ۴۶ سالگی) در اثر بیماری مننژیت در پاریس درگذشت.
آثار
داستان ها
- شاهزاده خوشبخت و دیگر قصهها
- بلبل و گل سرخ
- موشک خوب
- دوست فداکار
- پسرستاره
- غول خودخواه
- پادشاه جوان
- گربه سفید
- ماهیگیر و روحش
شعر
- اشعار
- راونا
- ابوالهول
- چکامه زندان ریدینگ
نمایشنامه
- ورا؛ یا، پوچگرایان
- دوشس پادووا
- سالومه
- بادبزن خانم ویندرمیر
- زن بیاهمیت
- شوهر مطلوب
- اهمیت جدی بودن
نثر
- تصویر دوریان گری
- شاهزاده شاد و دیگر داستانها
- خانه انار
- از اعماق
- روح کانترویل
- جنایت لرد آرتور ساویل
مروری بر آثار و اندیشه ها
به جد هر گاه صحبت از شعر و نمایشنامه نویسی مدرن در ادبیات نسل نو شود ، نام اسکار وایلد یکی از گزینه هایی است که باید در صدر فهرست نوگرایان ادبی از آن یاد کرد. این نوگرایی را هم به لحاظ سبک و هم به لحاظ محتوا می توان تعریف کرد. او از معدود نویسندگان و شاعرانی بوده است که هیچگاه در دام کلیشه ها خود را مدفون نکرده و همیشه و خالق بهترین آثار با بدیع ترین افق های دید بوده است. یکی از ویژگی های بارز اسکار وایلد این بوده است که هیچگاه حصار سبک و فرم را به آثار خود راه نداده و در هر قالبی اعم از داستان ، داستان کوتاه ، شعر و نمایشنامه نویسی ، فعالیت های شایان توجهی داشته است. این امر برای یک نویسنده می تواند منشا روانشناختی داشته باشد و یا او را در شرایطی خاص از یک منش فکری متفاوت قرار دهد. در واقع می توان گفت ، آنچه از از مستندات ادبی بر آمده است و از دل آثار اسکار وایلد نیز می توان بیرون کشید این عامل است که او به میزانی سیلان ایده و فکر داشته است که قالب های ادبی برای او گاه تهی می شدند و او دست به نگارش نوینی در هر یک از گونه های ادبی می زده است. این امر برتری اسکار وایلد را نشان می دهد. هر چند این عامل نیز حرکت بر لبه ی یک تیغ است. چرا که بسیار نویسنده و شاعر داشته ایم که جدای از قالب اختصاصی شان به گونه های ادبی دیگر نیز ورود کرده اند و در این بین هنگامی که مروری بر کارنامه ی ادبی شان می کنیم در می یابیم که چه فاصله ی طولانی و چه میزان از شکاف میان نگارش در قالب تخصصی شان و تفنن های ادبی شان وجود دارد. اما اسکار وایلد هیچگاه مجال ایجاد چنین شکافی را در هیچکدام از کارهایش نداده است. این به علت پختگی بسیار بالای اوست. در تذکره های موجود در باب اسکار وایلد به کرات می توان این جمله را دید که وی در یک پختگی تام و تمام دست به نگارش ادبی زده است. او بیشتر آثار معروف خود را در دهه ی آخر عمر خویش نوشته است. این امر نشان از یک پیشرفت و سیر صعودی در مرحله ی باروری ایده های اوست.دیگر عاملی که به باروری ایده های او منجر شده است روحیه ی شکست ناپذیر او بوده است. شاید اگر مروری بر زندگی نامه و اندیشه ی بسیاری از نویسندگان هم عصر با اسکار وایلد داشته باشیم در می یابیم که آنان همیشه در جنگی با اجتماع به سر می برده اند ، اما اسکار این نگرش را از یک جنگ بیرونی به صلح درونی برای رسیدن به شادکامی تغییر وضعیت داده است. اسکار سختی های بسیاری در زندگی کسیده است. او بارها و بارها به وضعبت بد اقتصادی دچار شده و در این بین نیز یکبار محکومیت سختی را در زندان به سر برده است.اما هیچ کدام از این مسائل او را از پای در نیاورده و ااو را سر سختانه تر به جنگ زندگی و صلح در برابر خویشتن رسانده است. نخستین ثمرات این صلح درونی را می توان در نگرش هنری و زیبایی شناختی او مشاهده کرد. او هنر را شاکله ی یک روح بی آلایش می داند. او معتقد بوده است که انسان آن زمانی به هنر دست پیدا می کند که سراسر زندگی اش با سادگی و صفا و صمیمت گره خورده باشد. این امر برای او یک مکتب فکری ایجاد می کند.او معتقد است که هنر را به هر زبان که بیان کنیم ، زیباست. هنر هیچگاه در قالب زشتی ها پدیدار نمیشود. او حتی در اقدامی انقلابی نویسندگی را هنری بی بدیل دانست. او معتقد بود که جهان کنونی برای نوشتن ، فضایی آرام را در اختیار قرار نمی دهد چرا که انسان ها به مراتب با هر درجه از نگرش به جهان ، رویکرد هایی گاه عبس و بیهوده دارند. او در یکی از جملاتش به این امر اشاره می کند که انسان ها برای سرگرمی زندگی می کنند و تنها تفاوت های فکری و تنوع کارهای بیهوده ی شان آن ها را از هم متمایز می کند. او هنر را تجلی عقل می دانست.دیگر ویژگی بارز او این بود که دریچه ای از تفکر را گشود که در پی آن می توان به سیاسی نگری هنری و یا جامعه شناسی از دیدگاه هنر نیز اشاره کرد. او در مکتب فکری خودش ، هنر را مرکز یک دایره قرار داد که از آن می توان بسیار خط ( پل) به محیط دایره ایجاد کرد و همه چیز را با آن معنا کرد. نگاه او گاه از نظر منتقدین ادبی بسیار افراطی بوده است اما او یک درون مایه ی فکری داشت و آن این بود که مهم ترین چیز در دنیا هنر است و بی اهمیت ترین کس در دنیا هنرمند است. او این درون مایه ی فکری را بعدها در آثارش به شکل یک تئوری جامعه شناختی نیز مطرح کرده است. از نگاه او انسان هنرمند ، همیشه در تضاد با ظلم و بی عدالتی است. حکومت ها و سیاسیون با هر درجه اط اخلاص ردی از ظلم را در دل خودشان دارند. به همین دلیل است که همیشه حکومت ها بر سر هنرمندان می زنند و آنان را ملامت می کنند و گاه در بند می کشند. هنرمند جلوه ی تمام نمای حقیقت است. اسکار وایلد در بسیاری از آثار خود به بی عدالتی های اجتماعی اشاره دارد. او دلی به حقیقت خون بار از این بی عدالتی ها داشته و تجربه ی زندان برای او چنین حسی را عمیق تر کرده است. در واقع هر انسان آگاهی ردی از این ظلم ستیزی را در خود دارد ، اما اسکار علاوه بر این آگاهی ، عمیق اندیشی را نیز چاشنی کار خود کرده است.او جز معدود نویسندگان مردی بوده است که به نقش زنان نیز اشاره کرده است. هر چند در این راه بر اساس تفکرات و بر اساس باورهای زمانه ی خود ، ایراداتی هم به زن ها وارد کرده است اما در یک صورت کلی او تمام جامعه را از نگاه ریزبینانه ی خودش گذرانده است. در زیر دو قطعه از شعرهای بی نظیر او را با هم خواهیم خواند.
شعر نخست
“با این حال، هر انسانی آنچه را که دوست میدارد، میکشد،
بگذار این سخن را همه بشنوند.
بعضی این کار را با نگاهی تلخ انجام میدهند،
و برخی دیگر با کلماتی تملق آمیز،
ترسو با بوسه ای، و شجاع با شمشیر!
بعضیها عشق شان را هنگامیکه جوان هستند میکشند،
و برخی دیگر، آن هنگام که دیگر پیر گشته اند؛
برخی عشق شان را با دستان شهوت خفه میکنند،
و برخی دیگر با دستانی از طلا؛
و مهربان ترینها با چاقو، چرا که مُرده، خیلی زود سرد میشود.
بعضی عشقها خیلی کوتاه هستند، و بعضی دیگر خیلی طولانی،
بعضی به فروش میرسند، بعضی خریداری میگردند؛
برخی هنگام این کار، بسیار اشک میریزند،
و برخی دیگر، حتی یک آه هم نمیکشند:
چرا که هر انسانی، آنچه را که دوست میدارد میکشد،
با اینحال هیچ انسانی نمیمیرد.”
شعر دوم
“کی به دیده حقارت میکشد،
دیگری با زخم زبان،
بزدل به بوسه ای،
دلیر به پیکان،
“یکی تا جوان است میکشد،
دیگری به کهنسالی،
یکی به دریای شهوت غرق میکند،
دیگری به دریای ثروت،
به خنجر میکشد آنکه نرم دل است تا کارش زود تمام شود،
یکی عشق نمیورزد آنچنان که باید،
دیگری بیش از آنقدر که باید،
یکی میفروشد عشق اش را،
دیگری عشق را میخرد،
یکی وقت کشتن اشک میریزد،
یکی ککش هم نمیگزد،
خلاصه اینکه همه عشق را فدا میکنند اما کسی فدای عشق نمیشود.”
نویسنده و گوینده : محمدرضا تیموری
عشق و علاقه به رشد و موفقیت و رسیدن به سطح والای لیاقت ها را مهمترین اصل در رسیدن به خواسته ها می دانم
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.