مروری بر زندگینامه صادق چوبک ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-lb67onu7′ sc_version=’1.0′ admin_preview_bg=”]
[views]
[/av_textblock]
[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-13wh34r’ sc_version=’1.0′]
در این بخش از زندگینامه نویسندگان آشنا می شویم با صادق چوبک (Sadeq Chubak) ، یکی از
قطب های داستان نویسی ایران و از موثر ترین شخصیت های ادبی تاریخ ادبیات ایران ،
به تاریخ 14 تیر سال 1295 در بوشهر دیده به جهان گشود .
پدر او یکی از تاجران و بازاریان معروف بوشهر بود ، اما هیچگاه صادق پسرش را وادار به آن نکرد که راه او را ادامه دهد و
خود صادق چوبک نیز هیچگاه میلی به آن نشان نداد که درراه تجارت قدم بردارد .
اما، تمام نشانهها از دوران کودکی و نوجوانی او دال بر این بود که او شخصیتی بسیار فرهنگی دارد .
او همیشه مشغول مطالعه ی کتاب بود و چیزی جز کتاب را در زندگی خود ارزشمند نمی دید .
او تا سوم راهنمایی را در مدرسهای به نام سعادت در خود بوشهر به تحصیل پرداخت .
اما بعد، در سال 1303، زمانی که حدوداً هشت سال از عمرش می گذشت ،
به بیماری مالاریا گرفتار شد و این مسئله باعث شد که
خانواده اش برای درمان او، او را به شیراز بیاورند .
این نقل مکان به شیراز، باعث شد که او ادامهی تحصیلش را در شیراز به ثمر برساند .
او یکی از شاگردان طراز اول مدرسه های شیراز بود و
در همهی درس ها باهوش بسیار سرشاری بهترین نمرهها را اخذ می نمود .
زندگی او به روال عادی گذشت تا اینکه صادق چوبک جوان برای
اولین بار تصمیم به آن گرفت که حاصل آنچه تا به آن زمان مطالعه کرده بود
را در مقاله ای عرضه کند و این نخستین گام برای معرفی ستاره ای در آسمان ادب ایرانزمین بود .
نخستین مقالهای که از او منتشر شد ، در سن 15 سالگی بود . او مقالهای را دریکی از روزنامه های محلی آن زمان که
حقیقت نام داشت به انتشار رساند و اقبال خوبی نیز از آن مقاله به عمل آمد .
مطلب پیشنهادی : آموزش نویسندگی
اما بعد سال 1313 زمانی که سیکلش را گرفت به این فکر افتاد که به مکانی بزرگتر سفر کند و
تجربه های جدید تری را بیاموزد . او تصمیم گرفت که به یک کالج آمریکایی
واقع در تهران برود و در آنجا تحصیلاتش را به عالیترین شکل ممکن تکمیل بکند .
او توانست در این کالج آمریکایی؛ به سطح مطالعات خودش اضافه بکند و همزمان زبان انگلیسی را نیز در حد زبان مادریاش بیاموزد .
پس از اتمام تحصیل، و درست سه سال پس از ورودش به کالج آمریکایی ها ، به استخدام وزارت فرهنگ در آمد .
ورود صادق چوبک به وزارت فرهنگ ، آن چنان طولانی نشده بود که وی به خدمت سربازی فراخوانده شد .
خدمت سربازی او نیز برای او فرصتی برای رشد شد و وی تصمیم گرفت
که در سربازی به بهترین شکل ممکن از تجربیات و دانسته های خود استفاده کند .
این شد که در سال دوم سربازی به این دلیل که تسلط فوق بالایی به زبان انگلیسی داشت ،
به سمت مترجم در ارتش دعوت شود و در آنجا ادامه ی خدمت سر بازیش را بگذارند .
همین امر باعث شد که وی بتواند تجربه های جدیدی از محیط مختلف اداری به دست بیاورد
و با سازوکار اداره جات آن موقع خصوصاً روند اداری نظامی؛ آشنا شود .
این امر برای او مقدمهای شد که به محض اینکه سربازیاش تمام شد ، به اداره دارایی رفت و
در آنجا به عنوان نیروی کار در حوزه ی تحویلداری استخدام شد .
چندی از استخدام او نگذشته بود که آمریکایی ها به ایران آمدند و مستشاران
آن ها در پی فعالیت های بسیاری که در سطح کشور داشتند ، نیاز به مترجم پیدا کردند .
صادق چوبک که به انگلیسی بسیار مسلط بود و در کالج آمریکایی ها
نیز درس خوانده بود و از سوی دیگر نیز در ارتش فعالیت های
شایستهای در سمت مترجم بهجای گذاشته بود ، در همان اداره به
عنوان مترجم آمریکایی ها تعیین شد و باقی کارش را در این سمت ادامه داد .
اما بعد ، صادق چوبک در جوانی و در همان زمان که دیپلم ادبی خود را گرفت ، تصمیم به ازدواج کرد و
یاری برای خود برگزید . او دختری به نام ” قدسی” که خود او را همیشه ” قدسی خانم “
خطاب می کرد را مورد پسند قرارداد و سپس با او ازدواج کرد .
البته خود او نیز بارها به این امر اشاره کرده است که زمان آشنایی آن دو،
از زمانی که او جوان تر بوده است و در کالج آمریکایی ها درس می خوانده شکل گرفته است .
اما بهر طریق این زوج عاشق از خود دو ثمره به نام روزبه و بابک به جای گذاشتند که آنها نیز هر کدام میراث دار ارزش های صادق چوبک می باشند .
اما آنچه که در باب زندگی صادق چوبک، بهعنوان یک استاد نویسندگی اهمیت دارد، ماجرای نویسنده شدن او و علاقهی او به نویسندگی است.
همانطور که گفتیم، او از دوران کودکی و نوجوانی تمام عمرش را صرف مطالعه کرده بود .
درواقع مطالعه بخشی از برنامهی زندگی او نبود، بلکه درست مانند نفس کشیدن نیاز به مطالعه در صادق چوبک دیده میشد.
اما بعد، وی پس از چاپ مقالههایی که در سنین نوجوانی در نشریههای محلی به چاپ میرسید ،
اولین کتابش را در 1324 با عنوان ” خیمه شب ” به رشتهی تحریر درآورد.
او از همان بدو نویسندگی ، سبک نویسندگی خود یعنی وصف مناظر را تعیین کرد و باقی آثار او از جمله اثر ” و چرا دریا طوفانی شد ” ،
نیز از همین رویه پیروی می کند . او عاشق آن بود که در نوشته هایش همه چیز را برای مخاطب تصویر کند .
از این رو وقتی ما نوشته های صادق چوبک را می خوانیم ، یک عکس و یا یک فیلم را مشاهده می کنیم که در تکتک فریم های واژگان او خلاصه شدهاند .
مطلب پیشنهادی : کلاس نویسندگی
سال 1328 بود که صادق چوبک اثر معروفش یعنی ” انتری که لوطیاش مرده بود ” را به چاپ رساند .
این اثر شامل سه داستان و یک نمایشنامه بود . این کتاب ، غوغایی در تاریخ ادبیات ایران محسوب می شود .
زمانی که این کتاب منتشر شد ، همه ی منتقدین ادبی ، طلوع ستاره ای در
آسمان تاریک ادبیات ایران را نوید داده اند که آمده ست تا همه چیز ادبیات ایران را به یکباره متحول کند .
بعد از موفقیت این رمان ، تنگسیر را به انتشار رساند که مهر تأییدی بر تمامی فعالیت های نویسندگی و ادبی صادق چوبک بود .
پس از تنگسیر ” سنگ صبور ” به بازار آمد و جایگاه صادق چوبک را بهعنوان یک نویسنده ی نوگرا تثبیت کرد .
اما از همه ی این آثار انتری که لوطی اش مرده بود و تنگسیر جلوه گاه ویژه ای در ویترین ادبی صادق چوبک پیدا کردند .
البته مورد نخست ، یعنی انتری که لوطی اش مرده بود ، کمی دچار حواشی شد و انگ های سیاسی کمی جلوی همه گیر شدن آن را گرفت ،
اما تنگسیر توانست مسیر ادبیات ایران در آن سال ها را که بسیار تاریک بود ، عوض کند و به سمت روشنایی ببرد .
تنگ سیر تنها یک رمان ایرانی نبود بلکه خیلی زود جهانی شد . از تنگسیر 18 ترجمه در 18 زبان مختلف موجود است .
همچنین بزرگ کارگردان ایرانی ، یعنی امیر نادری بزرگ که با فیلم دونده اش بسیار شهرت دارد ،
فیلمی از روی تنگسیر ساخت که بسیار مورد قبول منتقدین و پیروزی در نزد هواداران واقع شد .
صادق چوبک علاوه بر فعالیتهای ادبی در حوزهی نویسندگی ، دستی هم بر ترجمه داشت .
وی دانش آموخته ی کالج آمریکایی ها بود و این امر باعث شده بود که یک درک عمیق از زبان انگلیسی داشته باشد .
یکی از داستان های معروفی که وی ترجمه کرده است و هنوز هنوزِ نیز در ایران جایگاه خود رادار است ،
داستان آدمک چوبی از شخصیت معروفی به نام پینوکیو می باشد .
او همچنین اشعار ادگار آلنپو ، شاعر بزرگ و نامی آمریکا را نیز ترجمه کرده است که معروف ترین آن اثر غراب یا کلاغ اوست .
صادق چوبک ، فعالیت های گسترده ای در حوزه ی داستان نویسی
صورت داده است ، اما آنچه که او را به شهرت رسانده است ، داستان های کوتاه اوست .
او را یکی از ستون های داستان کوتاه نویسی ایران می دانند و عدهای نیز او را پدر داستان کوتاه نویسی مدرن ایران خطاب می کنند .
بااین حال ، اگر نخواهیم هیچ لقبی جز حقیقت و صداقت به او بدهیم ، باید بگوییم که او به همراه جمالزاده و هدایت ،
سه رأس مثلث داستان کوتاه نویسی ایران می باشند . آثار چوبک امضای کاری خودش را دارد .
در داستان هایش هر شخصیتی دنیای خود را دارد و دنیای مستقل آثار او زبانی دارد که هر خواننده ای را تحت تأثیر قرار می دهد .
از جمله اینکه وی همیشه در نقش شخصیت های خود بازی می کند و تمام احساسات ، طرز بیان و همه چیز را
درست مانند شخصیت ها استخراج می کند و به رشته ی تحریر در می آورد .
وی بسیار جزئی نگر بود و همه چیز در برابر چشمان او به مانند یک تابلو جایگاه داشت .
وی اما جدای از این هنر نویسندگی ، یک انسان دغدغه مند بود .
این دغدغه های اجتماعی او بود که باعث شد وی چنین داستان های ماندگاری را به رشته ی تحریر در بیاورد و از کلمه داستان هایش غم و حسرت برای
سرزمینی بزرگ مانند ایران فهمیده شود . او دوست داشت که نقشی در آگاه سازی مردم ایران داشته باشد .
وی آرزو داشت که مردم ایران راهی به اندیشه های جهانی پیدا کنند و خودشان را در حد جهانی پیشرفته بدانند و
این پیشرفت از نگاه او کاملاً فرهنگی بود نه مادی . وی با خرافه ها می جنگید ، به دروغ ها نه می گفت و سعی می کرد
تفکر مردم را در خلال داستان هایش به اعلا ترین شکل ممکن به چالش بی افکند و آنها را وادار به تفکر کند .
اما بعد ، صادق چوبک در یک جمعه ای از جمعه های سال 1377، بهطور دقیق 13 تیر ماه ، برای همیشه جهان را بدرود گفت .
صادق چوبک بنا بر وصیتی که از او موجود بود ، تن به سوخت خود داد تا که یک وجب از خاک خداوند را نیز اشغال نکند .
وی توسط خواهرش و بنا به وصیتی که چوبک کرده بود ، جنازه اش سوزانده شد .
او بزرگ ترین مرد تاریخ ادبیات ایران به لحاظ نویسندگی ، حمایت از نویسنده ها و جایگاه رفیع اندیشه اش است .
آثار صادق چوبک
- خیمه شب
- انتری که لوطی اش مرده بود
- سنگ صبور
- تنگسیر
- چراغ آخر
- روز اول قبر
مروری بر آثار صادق چوبک
صادق چوبک ، نویسنده ی تاثیر گذار ، صاحب اندیشه و صاحب سبک ادبیات ایران و جهان است .
او جایگاه رفیعی در نوشتار های اجتماعی و سیاسی دارد .
او انسانی آگاه بود و دغدغه ی جامعه اش او را بند در زنجیری کرد که هیچ گاه از
آن رهایی نیافت و آن زنجیر چیزی نبود جز آگاهی بخشی .
در ادامه بخش هایی از نوشته هایش را با هم مطالعه می کنیم :
- تو را ستایش می کنیم که یکتا گوهر بحر مواج آفرینش ، ماییم؛ که ما را اندیشه و سخن دادی تا از دیگر جانوران ممتاز شویم؛ که بر تو و آسمان هایت بیاندیشیم که تو را درود گوییم و بیم تو را در دل بپرورانیم و مهرت نبینیم؛ که پیوسته چشمه چشمانمان از ستم تو بجوشد.
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-ngunaz’ sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید