مروری بر زندگینامه توماس کارلایل ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-lb67khuq’ sc_version=’1.0′ admin_preview_bg=”]
[views]
[/av_textblock]
[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-10z7maj’ sc_version=’1.0′]
توماس کارلایل ، زبان شناس ، مترجم ، نویسنده و شاعر اسکاتلندی به تاریخ 4 دسامبر 1795 دیده به جهان گشود.
توماس کارلایل یکی از بزرگترین و ارزشمند ترین ادیبان تاریخ ادبیات جهان است.
در ادامه زندگینامه توماس کارلایل در اسکاتلند زاده شد، اگر چه اجدادش از نجیب زادگان بودند، پدرش مردی فقیر بود،
با این حال پسر را که شوق بسیار به فراگرفتن داشت، برای ادامه تحصيل به دانشگاه ادینبورگ فرستاد.
توماس در دانشگاه با ولع بسیار به مطالعه آثار نویسندگان فرانسه پرداخت، خاصه تحت تأثیر کتاب درباره آلمان اثر مادام دو استال، آموختن زبان آلمانی را آغاز کرد
تا بتواند آثار شاعران و فیلسوفان این کشور را به زبان اصلی بخواند، در نتیجه به مکتب جدید فلسفه آلمان دلبستگی یافت و سالیان دراز متفکران و شاعران آلمانی تنها منبع الهام وی گشتند.
آثاری از گوته به انگلیسی ترجمه کرد و کتابی درباره شیلر نوشت که با عنوان زندگی شیلر در ۱۸۲۵ انتشار یافت.
چندی نیز به تالیف منتخباتی از آثار نویسندگان آلمانی همت گماشت و تاریخ ادبیات آلمان را در دست گرفت که ناتمام ماند.
توماس کارلایل در سال های تحصیل در دانشگاه با دختری بسیار هوشمند و ثروتمند به نام جین ولش دوستی یافت که پس از دوره طولانی و کدورت آمیز نامزدی،
در ۱۸۲۶ با او ازدواج کرد و در ادینبورگ اقامت گزید، اما این ازدواج به سبب خوی ناسازگار و تند کارلایل با خوشبختی همراه نبود و
کارشان به جدایی کشید. توماس کارلایل در سال های ۱۸۳۳- ۱۸۳۴ رمان سارتور ریسارتس را به صورت جزوه هایی منتشر کرد که رمانی عجیب و در نوع خود یگانه بود و
جولانگاه ادراک های فلسفی و روحی نویسنده بشمار می آمد. قهرمان کتاب شخصیتی خیالی و استادی است آلمانی که در بخش اول کتاب،
نویسنده مبحث «فلسفه لباس» را به او نسبت می دهد و به وسیله آن به اثبات می رساند که همه سازمان های تربیتی، خرافات، آداب و رسوم به طور
کلی تنها لباس های است که بر قامت روح بشر دوخته شده است و فقط ارزش چیزهای کاملا عارضی و حادثی را دارد که قابل زوال است.
بخش دوم سرگذشت این استاد آلمانی را نقل می کند که کودکی سر راهی بوده و نوجوانیش را در دهکده کوچکی در آلمان گذرانده است.
توماس کارلایل از اطرافیان خود چیزهائی در باره دنیای پهناور و هزاران کس که در آن رنج می کشند، می شنود.
و در نتیجه به محدودیت و تنگی محیط خود پی می برد و آرزوی زندگی وسیع تر و باز تری را در سر می پروراند و پس از مرگ پدر خوانده راه سفر پیش می گیرد،
به دنیای پهناور وارد می شود و با افراد گوناگون آشنا می گردد، اما به خوشبختی دست نمی یابد و مطالعه کتاب های متفکران بزرگ در روح او بی ایمانی بوجود می آورد،
از عشق و محبت ناکامی می بیند، میان بی ایمانی و حساسیتی دردناک سر گردان می شود و
خوشبختی واقعی را در دنیای کودکی و در محیط آرام دهکده از پدر خوانده می بیند. سرانجام روح خود را از غرقاب رهائی می بخشد و
بر اثر رنج های مداوم و تجربه. های فراوان به این نکته پی می برد که در ورای ظواهر مخرب زندگی و دنیا،
روح باید به درک اصلی مطلق که میان همه موجودات مشترک باشد، دست یابد. گمراهی و سرگردانی قهرمان کتاب داستان غم انگیز حال درونی بشر است
که می کوشد به اندوه خود رنگ شاعرانه بخشد. کتاب با وجود بدیع بودن در انگلستان که جریان های مختلف فکری تیشه بر ریشه ایمان مذهبی زده و
تنها به امور مادی و اقتصادی مردم را به راه فرد پرستی کشانده بود، چندان جلب توجه نکرد. بالعکس کمی پس از آن انتشار کتاب انقلاب فرانسه ،
نظر عموم را به سوی کارلايل معطوف داشت و شهرت عظیمی برای او به همراه آورد. این اثر بیش از آنکه اثر تاریخی و واقعی باشد
حماسه ای تاریخی است که کارلایل در آن بینشی غم انگیز و اساسی از وقایع بدست می دهد.
هدف توماس کارلایل در این کتاب، کشف قدرت های دلاورانه و ارزشیابی نیروهای فکری و روحی است که در زیر چهره انقلاب نهفته است.
سراسر وقایع انقلاب که در خط سیر شوم و شتاب آمیزش پیش چشم گذارده می شود، با شور و شوق مورد تفسیر قرار می گیرد.
توماس کارلایل بشدت به ریاکاران و زنان می تازد و برای صداقت، اگر چه با خشونت و بیرحمی همراه باشد، و همچنین برای قدرت و شخصیت احترام فراوان ابراز می کند.
توماس کارلایل در این اثر همه قدرت خود را بکار برده و از حوادث تاریخی داستانی شورانگیز و دلپذیر ساخته است؛ گوئی اشخاص داستان چهره هائی در پرده نقاشی اند که بر زمینه ای
سرشار از رنگ های تند و زنده ترسيم گشته اند. پس از انتشار این اثر بود که گروه پیروان و ستایشگران گرد توماس کارلایل را گرفتند و
هم اکنون نیز این اثر چون بنای استواری در تاریخ نویسی ادبی انگلستان باقی مانده است. در ۱۸۳۹ چارتیسم انتشار یافت، که درباره اوضاع بسیار دشوار زندگی طبقه کارگر انگلیسی و
بیکاری رایج و مسائل جدیدی که پس از انقلاب صنعتی بوجود آمده بود ، بود و به شورش کارگران انجامید و بعد از خونریزی فراوان رفع شد.
توضیح آنکه مالیات بر غلات، و شکنجه از گرسنگی مردم را به نهضتی انقلابی کشاند که هدفش امضای قراردادی بود به نفع کارگران و لغو قانون اساسی که به نفع طبقه
اشراف مدون گشته بود و دادن امتیازهائی به طبقه کارگر در خلال آن گنجانده شده بود .
توماس کارلایل در برابر این وضع اجتماعی با شهامت تمام طبقه ثروتمند و مرفه و بی اعتنائيشان را به طبقه فقیر و رنجبر ، مورد سرزنش قرار داده است.
در نظر کارلایل صنعت نباید کارگران را چون ابزار کار تولید ثروت بشمار آورد. کارگران دارای روح و شخصیت اند و همه خصیصه های شخصی را در راه تولید بکار می اندازند،
بنابراین باید از بهره کار و صنعت خود سود برند. گذشته و حال ، مانند چارتیسم توجه او را به مسائل سیاسی و اجتماعی نشان می دهد و
فقر و تیره روزی نیمی از کشور را در دوره شکوفایی صنعت و اقتصاد بیان می کند . دوره ای که از مردم فریاد گرسنگی بر می خواست و هیچ قانونی در راه تقسیم عادلانه ثروت وجود نداشت.
کارلابل در سرگذشت و نقد ادبی نیز آثار گران بهائی انتشار داد. در تاریخ ، هدفش معرفی قدرت سران و بزرگان و پیشوایان کشورهاست که
در نظر او مظهر قدرتی آسمانی اند. قهرمانان شامل سخنرانی هایی است که کارلایل در ۱۸۴۰ در لندن، درباره بزرگان و پیشوایان ایراد کرده است،
از جمله حضرت محمد (ص)، شکسپیر و دانته ، کرامول و ناپلئون. این اثر در نوع خود بی همتاست و به سبب حالت شعر محضی که بر سراسر آن حکمفرما است و
به سبب اندیشه و قدرت بی نظیر وصف، اثری بر جسته بشمار می آید.
توماس کارلایل در این اثر برتری ارزش مسائل جاودانی روح را بر بی ایمانی و شک و تردید به اثبات می رساند.
در نظر کارلایل بشر زندگی می کند، زیرا به چیزی معتقد است، حتی در سراسر تاریخ نشانه هائی از قدرت خدائی بچشم می خورد که از نظر بشر ناپیداست.
این قدرت الهی در وجود معدودی از افراد بشر و در روحهای برتر تجلی می کند و به آنان رسالت راهنمائی دیگران داده می شود و
تنها پیدایش بک وجود برتر است که به آنان یعنی انسان ها زندگی تازه می بخشد و از سرنوشت شان آگاه می سازد.
توماس کارلایل معتقد بر آن بود که هر قومی و هر مردمی که بدون توجه به دستاوردهای ایمان زندگی کرده اند ، انحطاط و غم سراغشان آمده است و
از هم پاشیده اند. کارلايل تاريخ فريدريک کبير را در سالهای ۱۸۵۸ تا ۱۸۶۵ انتشار داد و زندگی این شاهزاده از آغاز تولد تا لحظه مرگ و رفتار خشونت آمیز پدرش
با او و مشقت هائی که تحمل کرد و تاجگذاری و سلطنت و حوادث گوناگون و رشادت ها و اصلاحات مهمی که در زمان پادشاهی انجام داد، همه را تا دم مرگ شرح داده است.
توماس کارلایل فريدريک را شاه واقعی و به تمام معنی شاه می داند. این اثر که ثمره چهارده سال کار و کوشش نویسنده است، بر اسناد و مدارک فراوان متکی است و در انگلستان حتی در
آلمان پیروزی بزرگی بدست آورد. قسمت هایی از آن به محض انتشار در مدارس نظامی تدریس شد.
توماس کارلایل در ۱۸۶۶ رئیس دانشگاه ادینبورگ گشت و در همین سال خبر مرگ همسرش را دریافت کرد که تأثیری عمیق بر او گذارد و احساس شفقت نا امیدانه ای در او بوجود آورد
تا آنجا که زن هوشمند و برجسته را فدائی خودخواهی و ناسازگاری خود دانست.
تحت تأثیر همین احساس بود که یادبودها را در ۱۸۸۱ منتشر کرد. همچنین مجموعه نامه ها و يادبود های جین ولش را با دقت بسیار فراهم آورد و
دسته بندی کرد که در ۱۸۸۳ انتشار یافت. کارلایل به سبب حمله شدید و قاطعش به فریبکاری و ریا و دروغ و توجه افراطی مردم به
مادیات و علاقه اش به دموکراسی و اعتقادش به قدرت فردی و قهرمانی خاصه به پیشوایان نیرومند، نویسنده ای ممتاز بشمار می آید.
در سراسر آثار وسیع کارلایل تمایل به تغزل، قدرت تفکر و نیروی طنز و نوعی پیشگوئی، حتی در تاریخ۔ نویسی دیده می شود.
آثار توماس کارلایل نمونه سلامت روح است، اگر چه گاه خشم و تندی آن را تیره گردانده است. وی به تاریخ 5 فوریه ی 1881 برای همیشه جهان را بدرود گفت.
آثار توماس کارلایل
- نشانه های زمان
- انقلاب فرانسه
- چارتیسم
- قهرمان ها
- گذشته و حال
- زندگی جان استرلینگ
- تاریخ فردریک کبیر
- حیات محمد
- سخنرانی هایی در باب تاریخ ادبیات
- یابودها
- نامه ها و یادبودهای جین ولش
- سارتور ریسارتس
مروری بر آثار
توماس کارلایل ، نویسنده ای اهل اندیشه بود. تمامی نوشته های او ، هر خط به خط آن ، ردی از اندیشه های ناب فلسفی دارند.
در واقع آنچه که برای کارلایل در نویسندگی صورت می پذیرفت ، رهایی از بند های اندیشه ی بسیار بود.
او به کمک قلم ، خود را از هر آنچه که او را تحت فشار فکری قرار می داد رهایی میجست. این ویژگی نابغه های نویسندگی است.
آنقدر در ذهن آن ها ایده وجود دارد که اگر ننویسند ، رو به جنون می آورند. توماس کارلایل نیز یکی از آن نویسندگانی بود که هم در ادبیات ،
هم در تاریخ و هم در فلسفه توانست نوشته هایی را خلق کند که همگی از سر آمدان تاریخ نویسندگی و ادبیات جهان باشند. در ادامه بخش هایی از جملات قصار او را با هم مطالعه می کنیم :
- کارهایی که در گذشته کردهایم ما را مانند سایه تعقیب میکنند و نسبت به نوع آنها ما را به سوی بدی یا خوشی میکشند.
- هر اقدامی اگر بزرگباشد، ابتدا محال به نظر میرسد.
- سرنوشت خودرا با افکار تعیین کنید .
- علی بخاطر سخت گیریش در اجرای عدالت کشته شد
- قطعه سنگی درشت که مانع راه افراد ضعیف و درمانده است، در راه اقویا و صاحبان اراده، به منزله پلهای میشود که آنان را به سوی ترقی و تعالی سوق میدهد.
- چه لذت وصف ناپذیری دارد هنگامی که با هم نوع خود آشنا میشویم، درون او را میبینیم، کارهای او را درک میکنیم، به کُنهِ رازِ او پی میبریم… زندگی نامه تقریباً تنها چیزی است که لازم است.
- پیروی از توهمات تا وقتی که زائل شوند و از بین بروند کاری است که هر جوانی، اگر از بخت خوش یا ناخوش به حال خود رها شود تا از راهِ دلخواه خودش برود، میکند.
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=’av-tx83mj’ sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید