مروری بر زندگینامه بنیتو پرز گالدوس ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

زندگینامه بنیتو پرز گالدوس ، نویسنده و هنرمند عالی رتبه ی اسپانیایی ، به تاریخ 10 مه 1843 در لاس پالماس اسپانیا دیده به جهان گشود .
وی یکی از بزرگترین ادیبان و نویسندگان اسپانیا در حوزه ی ادبیات داستانی و ادیبات نمایشی است . بنیتو فرزند افسری عالي مقام بود .
تحصیلات خود را ابتدا در مدرسه انگلیسی به ثمر رساند و سپس در ۱۸۶۴ به مادريد رفت تا در رشته حقوق به تحصیل ادامه دهد .
بنیتو در حین تحصیل به مطالعه آثار نویسندگان بزرگ مانند الکساندر دوما و ویکتور هوگو می پرداخت و در نقاشی نیز استعداد فراوان از خود نشان می داد .
همچنین مقاله هایی در روزنامه های محلی منتشر می کرد. وی در جوانی نخستین نمایشنامه ی خود را به رشته ی تحریر در آورد. نمایشنامه منظومی با عنوان اخراج قوم مور که هرگز به اجرا در نیامد. پرز گالدوس برای بازدید از نمایشگاه جهانی نقاشی به پاریس سفر کرد و بر اثر مطالعه آثار بالزاك به رمان نویسی شوق بسیار علاقه یافت و نخستین رمان را به نام چشمه طلائی در ۱۸۶۸ انتشار داد.
در ۱۸۶۹ پس از پایان تحصیلات دانشگاهی به روزنامه نگاری پرداخت و با چند روزنامه همکاری کرد. لارویستا د اسپانیا (مجله اسپانیا) اولین مکانی بود که وی مقاله های خویش را در آن انتشار داد. در ۱۸۷۰ رمان کوتاهی از او به نام سايه منتشر شد. پرز گالدوس از ۱۸۷۳ همه اشتغالات خود را رها کرد و با شور و شوق فراوان به نوشتن اثر بزرگ خود که رمانی تاریخی بود، دست زد. این اثر عظيم وقایع ملی نام دارد که در چهل و شش جلد و پنج بخش میان سالهای ۱۸۷۳ و ۱۹۱۲ انتشار یافت.
نویسنده در بخشهای نخستین کتاب تاریخ اسپانیا را از جنگ ترافالگار تا پایان قرن نوزدهم شرح داده است و در خلال آن عشق صادقانه ای به سرزمین اجدادی و مردم آن آشکار ساخته و زندگی مشقت بار و سرخوردگی های تلخ هموطنانش را همراه با احساس شدید میهن پرزتانه، به ساده ترین و صمیمانه ترین شکل بیان کرده است .
مطلب پیشنهادی : نامه عاشقانه
پرز گالدوس در شرح وقایع از هیچ نظریه سیاسی دفاع نکرده و جانب هیچ طرفی را نگرفته است، بلکه تنها زندگی قهرمانانی که بیشترشان نیز خیالی و فرضی اند، مورد توجه قرار داده و به آنان و زندگیشان، صفات و خصوصیت های اشخاص واقعی و تاریخی را بخشیده و بدین طریق وقایع تاریخی را تکمیل کرده است. او خود در این باره گفته است: «این رمان تاریخی به منزله رمان آداب و رسوم است.» پرز گالدوس در بخش های دیگر کتاب به تجزیه و تحلیل روح و عواطفی که با تمایلات عصر او تناسب داشت، پرداخته و با سبکی عمیق و وسیع به نوع رمانهای تحلیلی گراییده است.
پرز گالدوس بتدریج همکاران مطبوعاتی را ترك کرد و با دقت بسیار و نکته بینی خاصی به مطالعه زندگی مردم پایتخت پرداخت و بسیار خوب توانست محیط زندگی و خصوصیت های مردمی و اخلاق مردم مادرید را درك و در در رمان های خود توصیف کند. از جمله ی این رمان ها فوردوناتا و خاسینتا می باشد که از شاهکار های او است .
این رمان در ۱۸۸۷ منتشر شده است و در وصف دو زنی به نگارش در آمده است که رقیب یکدیگر می باشند.. خاسینتا همسر خوانیتا و فوردوناتا معشوقه اوست. زن که نازا است در آتش حسرت فرزند به سر می برد و معشوقه در تب عشق می سوزد و تا حد فداکاری پیش می رود. نویسنده صحنه های جالب توجه و زنده ای از زندگی این دو رقیب پیش چشم می گذارد و با تحلیل روانشناختی و وصف عمیقی که از روح و صفات اخلاقی این دو زن به عمل آورده است یک پرده نقاشی رنگارنگی ساخته که خواننده را سخت تحت تأثیر قرار می دهد. رمان رحمت در ۱۸۹۷ در مادرید منتشر شد که بهترین اثر آخرین دوره زندگی پرز گالدوس به شمار می آید و سند زنده و هولناکی است از جامعه ی مادرید در اواخر قرن نوزده با صحنه های بسیار گیرا به رشته ی تحریر در آمده است.
مطلب پیشنهادی : کلیپ انگیزشی
پرز گالدوس که از ۱۸۸۳ به محبوبیت و شهرت کامل دست یافته بود، به فعالیت در احزاب سیاسی دعوت شد و به نمایندگی مجلس شورا رسید و به سفرهای بسیار در خارج و داخل کشور پرداخت، خاصه شهر تولدو بسیار مورد توجه او واقع شد و آن را زمینه یکی از زیباترین رمانهایش به نام فرشته گوئرا قرار داد که در ۱۸۹۱ منتشر شد. پرز گالدوس در ۱۸۹۲ به درخواست مدیریت سازمان تئاتر کمدی، نمایشنامه واقعيت را نوشت ، سپس نمایشنامه الكترا را در ۱۹۰۱ بر صحنه آورد که پیروزی بسیار کسب کرد و به گفته خود نویسنده بیش از همه آثارش برای او پول به همراه آورد.
در ضمن در امور سیاست به فعالیت گسترده ای دست زد، چنانکه در ۱۹۰۷ از طرف جمهوری خواهان از نو به نمایندگی مجلس انتخاب شد و کوشش بسیاری در ائتلاف دو حزب جمهوری خواه و سوسیالیست بکار برد. پرز گالدوس در آخرین سالهای زندگی بر اثر بیماری ارثی بینائی خود را از دست داد. گالدوس از بزرگترین رمان نویسان و نمایشنامه نویسان اسپانیا در قرن بیستم بشمار می آید. فعالیت ادبی او بسیار شدید و متنوع است. جز رمان بزرگ تاریخی اش، سی رمان و بیست و پنج نمایشنامه و تعداد فراوانی مقاله از خود باقی گذاشت. وی نویسنده ای رئالیست و نقاشی ماهر بود که خاصه از زندگی طبقات متوسط و خصوصیت های فردی و اشتغالات روزانه این طبقه پرده های رنگارنگی پیش چشم گذارده است. آثار کامل او در شش جلد در سالهای ۱۹۴۲-۱۹۴۵ به چاپ رسید. پرز گالدوس در ۱۸۸۹ به عضویت آکادمی سلطنتی در آمد، او را در ردیف نویسندگانی چون دیکنز ، بالزاك و تولستوی قرار میدهند و کتاب عظيم وقایع ملی او را با کمدی انسانی بالزاك میسنجند.
آثار بنیتو پرز گالدوس
- ایپیزودهای ملی
- زن دیوانه خانه
- پدربزرگ
- الکترا
- دوشیزه سان کوینتین
- پدرو مینیو
- سلیا در محلات فقیرنشین
- سلیمان خسیس
- نیروی اراده
- ماریوشا
- خواهر سیمونا
- متهمین
- روح و زندگی باربارا
- اخراج قوم مور
- چشمه طلایی
- وقایع ملی
- فورتوناتا
- خاسینتا
- رحمت
- انخل گرا
- واقعیت
مروری بر آثار بنیتو پرز گالدوس
نویسندگان بخشی از هویت ملی یک جامعه هستند. این جمله که گوینده ی آن نیز مشخص نیست ، می توانند به روشنی هر چه تمام تر به نقش عظیم یک نویسنده در جامعه اشاره کند.
نویسندگان از جهات مختلفی می توانند روی سرنوشت فرهنگی و هویتی یک جامعه تاثیر گذار باشند. نخستین چیزی که شاید از یک نویسنده انتظار می رود که به بهترین شکل ممکن آن را به ثمر برساند ، مسئله ی فرهنگ است. بسیاری از عزیزانی که در کلاس های نویسندگی حضور پیدا می کنند ، زمانی که بحث فرهنگ و نویسندگی می شود ، به این مسئله اشاره می کنند که فرهنگی نوشتن تنها برای کتاب های علمی و آموزشی است و برای کتاب های رمان موضوعیتی ندارد. اما باید گفت که اتفاقا بیشترین سهم تغییرات فرهنگی در هر کشور ، بسته به آثار ادبیات داستانی آن کشور است. ادبیات داستانی در قلب مردم است.
مطلب پیشنهادی : قانون جذب
ادبیات داستانی مستقیما توسط مردم خوانده می شود و توسط مردم درک می شود. اما کتاب های علمی این طور نیست. کتاب های علمی هیچ رفلکس و بقولی خاصیت آینگی جامعه شناختی ندارند و تنها مجموعه ای پژوهش هایی هستند که بصورت دست چندم به دست مردم می رسند که البته در جای خود بسیار ارزشمند هستند و نویسندگان باید آن ها را بعنوان پیش نیازهای نویسندگی خویش نیز مطالعه کنند. ولیکن هنگامی که صحبت از تاثیر مستقیم است ، بحث به طور کلی متفاوت می شود. ادبیات داستانی ، خصوصا در زمینه ی رمان هایی که محوریت آن ها تاریخی ، ملی ، اجتماعی و روانشناختی است و انسان دغدغه ی اصلی آن هاست ، بیشترین تاثیر را بر روی مردم می گذارند. چرا که نویسنده وظیفه دارد که از جامعه بنویسد و ورای وظیفه در درون خود جوششی نسبت به اتفاقات جامعه ی خویش احساس می کند و آن را به رشته ی تحریر در می آورد.
پس بدانید که رمان ها و نویسندگان ادبیات داستانی نیز برگی از هویت ملی و فرهنگی هر جغرافیا و هر تاریخ است. .پرز گالدوس ، یکی از آن نویسندگانی است که هویت اسپانیا به شمار می آید. وی کتاب ها و آثاری از خود به جای گذاشته است که به جرئت برگی از تاریخ ، فرهنگ ، اندیشه و هویت اسپانیایی هاست و از این رو بسیار ارزشمند است.
آثار وی ، هنوز هنوزه به عنوان بخشی از افتخارات تاریخ ادبیات اسپانیا و جهان مورد بررسی قرار می گیرد و منتقدین زیادی در مدح این کتاب ، مقاله ها و رساله های متعدد چاپ می کنند. او دو رویکرد اساسی در زندگی داشت که در هر دوی این مسائل بهترین بازدهی را از خود به جای گذاشت.
نخست آنکه وی روحیه ی ملی گرایی داشت و سعی داشت که با آنچه که هنرش بود به ادبیات و هویت فرهنگی و ملی کشورش کمک کند که کتاب وقایع ملی نمونه ی روشن و آشکار آن است و از سویی دیگر نیز قصد آن داشت که بتواند مردم خویش را به تصویر بکشد که آن را نیز در عالی ترین شکل ممکن در آثار خویش منعکس کرد.
در ادامه با بخش هایی از نوشته های او که در کتاب های مختلفش منتشر شده است و طرفداران بسیاری نیز دارد ، آشنا می شویم. ترجمه ی تمام این جملات توسط تیم مطالعاتی استاد تیموری صورت گرفته است. در صورت بهره گرفتن ، نام منبع را ذکر کنید.
- به من بگو که این زندگی تاریک و لذیذ لذتی می بری یا نه ؟ به من بگو که تو عاشق این صلح کشوری خواهی شدیا نه ؟ که تو اینجا از هجوم های دیوانه واری که روحت را می گیرند درمان خواهی شد یا نه ؟ و پس از آنکه درمان شدی آیا اانسان خواهی شد یا به مثابه همه ی این مردم فردی شرور ، قدرت طلب و ثروت دوست خواهی شد ؟ این بزرگترین معمای این سرزمین است.
- پیش از آنکه من ایده روز و شب را شکل دهم. چگونه؟ میبینی: روز بود، وقتی که مردم صحبت می کردند؛ شب بود زمانی که مردم ساکت بودند و پرنده های نر آواز می خواندند. اکنون من چنین مقایسه ای نمی کنم. روز است، زمانی که ما باهم هستیم، تو و من؛ شب است، زمانی که ما از هم جداییم.
- زاراگوزا تسلیم خواهد شد؟ مرگ بر کسی که این را بگوید. زاراگوزا تسلیم نمی شود. آنها این را به خاکستر تبدیل خواهند کرد. از جانب خانه های تاریخی اش هیچ آجری روی آجر نخواهد ماند. خاکش دهان باز خواهد کرد، شعله های آتش را قی می کند.؛ و زمانی که بنا ها در هوا معلق می شوند، کاشی ها به کف چاه ها خواهند افتاد؛ اما در میان خرابه ها و در میان مردگان همیشه یک زبان زندهای خواهد بود که می گوید زارا گوزا تسلیم نشد .
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید