زندگینامه ایلیا ارنبورگ تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است .
در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، راز هایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این همصحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” ایلیا ارنبورگ ” ، نویسنده و شاعر روس و خالق اثر جاودانه “توفان” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
مطلب پیشنهادی : نامه عاشقانه
زندگی نامه ایلیا ارنبورگ
ایلیا ارنبورگ ، شاعر و نویسنده ی روس ، در سال ۱۸۹۱ دیده به جهان گشود .
او یکی از بزرگترین شاعران و نویسندگان اتحاد جماهیر شوروی بود و در عرصه ی روزنامه نگاری نیز دستی بر آتش داشت. وی گرایش به کمونیست و ادبیات کمونیستی داشت و برای همین امر نیز به زندان رفت. اما پس از زندان ، فعالیت های خود را دوباره از سر گرفت و به شاعری پرداخت .
او در جنگ جهانی نخست به عنوان یک خبرنگار حضور پیدا کرد و تجربه های جنگ در او تاثیر بسیاری گذاشت و تا به این اندازه پیش رفت که توانست یکی از جایزه های ادبی دوران خویش یعنی جایزه ی استالین را برنده شود .
زندگی ادبی او به غایت زندگی پر فراز و نشیبی بوده است ، اما آنچه که در او رنگ جاودانه ای گرفته است ، اعتقاد به شرف انسانی و حفظ کرامت انسان ها در اشعار اوست .
برخی از آثار او توسط استاد ادبیات ایران احمد شاملو ترجمه گردیده است که در پایان این زندگی نامه یکی از آن ها را خدمتتان تقدیم می کنیم. اما بعد ، اگر در زندگی این شاعر بزرگ تمرکزی داشته باشیم و زندگی او را به لحاظ سیر عمر و آثار بررسی کنیم باید بگوییم که : ارنبورگ در مسکو و در خانواده ای یهودی و از طبقه متوسط زاده شد .
تحصیلات خود را در مسکو به پایان رساند . او از زمان تحصیل ، دانشجوئی انقلابی بود که در حوادث ۱۹۰۵ شرکت کرد و در ۱۹۰۷ در شانزده سالگی به زندان افتاد. از ۱۹۰۸ به خارج از کشور سفر کرد و سالها در فرانسه به سر برد .
در پاریس با نویسندگان و شاعران سمبولیست آشنا شد و با شیفتگی آثار فرانسوا ویون را ترجمه کرد و خود نیز اولین اشعار را در ۱۹۱۰ انتشار داد و در جنگ جهانی اول از طرف یکی از روزنامه های مهم سن پترزبورگ سمت خبرنگار جنگی یافت.تجربه های جنگ در او آثار فراوانی به جا گذاشت .
به گونه ای که در بسیاری از آثار او می توان اثری از آن را دید . این امر در بسیاری از شاعران دوره ی جنگ جهانی اول و دوم مشهود است. در واقع ادیب همیشه تجلی احساس اطراف خود است و هنگامی که یک جریان فکری و یا جریان احساسی در او جاری می شود ، بر قلم او نیز تاثیر می گذارد .
در این باب آزمایش ها و تحقیقات بسیاری نیز صورت گرفته است که می توان در مقالاتی متعدد به آن پرداخت. اما ارنبورگ به جرئت یکی از آن شاعرانی است که تفکر انقلابی ، جنگ و بسیاری از مسائل حاشیه ای اتحاد جماهیر شوروی در او تاثیرات بسیاری گذاشته است .
ارنبورگ در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، طرفدار روس سفید که مخالف انقلاب بود، باقی ماند و چندی در اوکراین، گرجستان و کریمه که در تصرف روس سفید بود، به سر برد .
مطلب پیشنهادی : کلیپ انگیزشی
در ۱۹۲۱ در زمان پیروزی ارتش سرخ توقیف شد ، سپس به انقلاب پیوست و به عضویت حزب بالشویک در آمد . در ۱۹۲۲ به پاریس بازگشت و رمان حوادث شگفت انگیز خولیو خور نیتو و پیروانش را منتشر کرد که از بهترین آثار داستانی وی به شمار آمد .
قهرمان کتاب مردی است اهل مکزیک که زندگی خود را در جهانگردی و آوارگی می گذراند و پیوسته در پی آن است که ریا کاری و فساد جامعه ها را در زندگی جدید وصف کند .
ارنبورگ به وسیله قهرمان داستان بدبینی خود را به زندگی عصر خویش آشکار می سازد .
ارنبورگ میان سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ یک رشته آثار مربوط به جنگ و جوامع و ملل انتشار داد که بعضی از آنها از ارزش ادبی بسیار برخوردار است، از جمله: پول پرست (۱۹۲۵)، دومین روز خلقت (۱۹۳۳)، بدون نفس تازه کردن (۱۹۳۵) می باشد .
نویسنده در همه این آثار سوسیالیسم را می ستاید و از تحول عمیق در تعلیم و تربیت و وضع خانواده حمایت می کند .
ارنبورگ در ۱۹۴۰ به وطن بازگشت و با وجود جنگ جهانی دوم محیط آن را سالم و پاک یافت، پس خود را موظف دید که در راه اعتلای میهن و تحرک جامعه قدمهای سودمندی بردارد، ازین رو به کار روزنامه نگاری و تبلیغات پرداخت و خودرا نویسنده ای متعهد به امور میهن معرفی کرد و بسیار مورد توجه دستگاه حکومت قرار گرفت .
از آثار این دوره داستانهای سقوط پاریس ۱۹۴۱ که پرده نقاشی تند و روشنی است از انحطاط جامعه فرانسوی سالهای ۱۹۳۹-۱۹۴۰می باشد. داستان توفان ۱۹۴۸ که واقع بینانه ترین گزارشی است به صورت داستان از دورۀ جنگ در فرانسه و شوروی و اتحاد شوروی با متحدان غرب و در ضمن نمودار احساس ضد امریکائی بعد از جنگ در روسیه .
نهمین موج ۱۹۵۱ که نویسنده پس از سفر به آمریکا نوشت و دارای موضوعی ضد آمریکایی است. پس از مرگ استالین، جوانان روشنفکر شوروی، ارنبورگ را به مناسبت سازش با محیط و سکوت طولانیش در باره خطاهای استالین در دوران حکومت، سرزنش کردند و او برای جبران سکوت خود قسمت اول داستان اوتوپله را در ۱۹۵۴ منتشر کرد و به جهانیان خبر داد که دوره تازه و برجسته ای در تاریخ شوروی آغاز شده است. در قسمت دوم که در ۱۹۵۶ منتشر شد، تردیدهائی که گاه در قسمت اول به چشم می خورد، از میان رفته و کتاب لحنی کاملا خوش بینانه به خود گرفته است.
شرح وقایع و خاطرات گذشته ارنبورگ به نام انسان، سالها، زندگی به طور تدریجی در مجله ادبی دنیای جدید میان سالهای ۱۹۶۱ و ۱۹۶۵ انتشار یافت .
ارنبورگ تنها نویسنده شوروی زمان خویش است که در باره زندگی و فرهنگ غرب آگاهی وسیع دارد و با ادراک عمیق و لحن انتقاد آمیز در باره آن بحث می کند. مقاله های بیشمار وی پیوسته مورد پسند عامه مردم قرار داشته و در مقاومت مردم شوروی در برابر ارتش آلمان نفوذ فراوان داشته است. ارنبورگ در وصف و صراحت بیان استادی و نیرومندی خاص دارد .
مطلب پیشنهادی : قانون جذب
مجموع آثارش که حاکی از احساس پر شور برادری و همبستگی افراد بشر با یکدیگر و نمودار ادبیات زمان جنگ است، در خارج از کشور روسیه محبوبیت عام یافته و به زبانهای متعدد ترجمه شده است. ارنبورگ را یکی از تاثیر گذار ترین نویسندگان زمانه ی خویش می نامند .
نه به این دلیل که فعالیت های سیاسی در قالب ادبیات صورت داده است ، بلکه آثار ادبی او بخشی از تاریخ روشن زمانه ی خویش بوده است. یکی از ویژگی های ادبیات ذکر این نکته است که می تواند راهنمای تاریخ نگاران برای قضاوت تاریخی باشد .
البته که این کار متخصص خود را می خواهد ، چرا که زبان ادبیات نیاز به رمز گشایی دارد و این رمز گشایی ها خود نیاز به یک متخصص برای خوانش و پردازش دارد. اما به هر طریق یکی از صادقانه ترین متون مرجع برای قضاوت تاریخی یقینا متن ادیبان در طول دهه های مختلف بوده است .
برای این که این امر را درک کنید ، سری به بخش کمپین مطالعاتی استاد تیموری بزنید و رمان ها را بررسی کنید. می بیند که حتی در رمان مشهوری به نام سه تفنگدار که غالبا به دید یک رمان سرگرم کننده مطرح می شود نیز می توان به طور کامل دید که این رمان یک رمان کاملا تاریخی محسوب می شود و وقایع فرانسه را در زمان زندگی نویسنده ( لویی سیزدهم و چهاردهم ) روایت می کند .
پس به این نکته همیشه توجه داشته باشید که نویسندگان علاوه بر مسئولیت و وظیفه ی ادبی ای که دارند ، یک مسئولیت انعکاسی در روایت تاریخ را نیز همیشه بر دوش می کشند. تاریخ مرگ ارنبورگ را ۳۱ اوت سال ۱۹۶۷ ذکر کرده اند .
آثار ایلیا ارنبورگ
- توفان
- سیزده پیپ
- عشق ژان نی
- سقوط پاریس
- رویداد زمین
- راههای اروپا
- گوهر اسپانیا
- بدون نفس گرفتن
- بازگشت از اتازونی
- آنچه را که شایسته مردان است
مروری بر آثار
یکی از خوش بختی های ما ایرانیان این است که شخصی به نام احمد شاملو را در تاریخ ادبیات خودمان داشته ایم. انسانی که علی رغم بسیاری از رنج ها که بر او وارد شد ، سال های سال به فعالیت های ادبی گسترده ای پرداخت که برای هزاران سال ماندگار خواهد بود و جز حافظه ی تاریخی _ ادبی ایران زمین محسوب خواهد شد .
یکی از فعالیت های شایسته ی او ، ترجمه بوده است. او بسیاری از آثار منظوم خارجی ها را ترجمه کرده است و با قلم سرشار از احساس خویش و به زبان شعرهای خویش آن ها را بازنویسی و نشر داده است .
او بخشی از آثار ارنبورگ را نیز ترجمه کرده و به چاپ رسانیده است که از بین آن ها شعر ” اما من انسانم… ” دارای شهرت بسیار بالایی است. در ادامه بخش هایی از این شعر را با هم مطالعه می کنیم.( استاد تیموری یکی از طرفداران احمد شاملو است و کارهای او را بسیار پیگیری می کند .
این سخن از یک ادیب فرانسوی که گفت :” اگر ما شاملو را در کشور خویش داشتیم ، دیگر نیازی به ایفل نداشتیم و همه برای دیدن شاملو به کشور ما می آمدند. ” ، همیشه باری گران بر روی دوش استاد تیموری می گذارد و رنج فراوان بر او در حوزه ی ادبیات حاصل می کند. ) .
گذرگاهی صعب است زندگی؛ تنگابی در تلاطم و در جوش.
ایمان، یکی چشم بند است؛ دیواری در برابر بینش.
به خیره مگو که ایمان کوه را به جنبش درمیآورد
من کوه بیجان نیستم انسانم من!
سنگ مقدس در این جهان بسیار است
صیقل خورده به بوسههای لبان خشکیده از عطش.
ایمان به جسم بیجان روح میبخشد، لیکن
من جسم بیجان نیستم انسانی زندهام من.
من نابینایی آدمیان را دیدهام
و توفیدن گردباد را بر عرصهی پیکار،
من آسمان را دیدهام
و آدمیان را سر گردان به مِهی دودگونه فروپوشیده،
مرا به ایمان ایمان نیست.
اگر اندوهگینت میکند بگو اندوهگینم.
حقیقت را بگو، نه لابه کن نه ستایش.
تنها به تو ایمان دارم ای وفاداری به قرن و به انسان!
توان تحملت ار هست شکوه مکن.
به پرسش اگر پاسخ میگویی پاسخی در خور بگوی.
در برابر رگبار گلوله اگر میایستی مردانه بایست
که پیام ایمان و وفا به جز این نیست !
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.