مروری بر زندگینامه ژرژ ساند ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

[av_textblock textblock_styling_align=” textblock_styling=” textblock_styling_gap=” textblock_styling_mobile=” size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
ژرژ ساند ، بانوی ادیب ، نمایشنامه نویس ، روزنامه نگار و یکی از بزرگترین فعالان حقوق زنان در دنیا ،
به تاریخ 1 ژوئیه ی 1804 در پاریس فرانسه دیده به جهان گشود .
پدرش افسر ارتش بود که در ۱۸۰۸ در حادثه ای جان سپرد و او را که کودک چهار ساله ای بیش نبود تحت سرپرستی مادر بزرگش که نواده آو گوستوس دوم پادشاه لهستان بود،
سپرد و نزد و ساند نزد او پرورش یافت و دوره کودکی را در املاک خانوادگی در نوهان گذراند .
دوره ای که از تنهائی و رؤیا سرشار بود و تنها سرگرمیش شنیدن سر گذشت ها و داستان هائی بود که
شب ها به وسیله روستائیان برایش نقل می شد و همین قصه ها مواد مهمی برای آثار آینده به دستش می داد .
ساند در سیزده سالگی به شبانه روزی مذهبی در پاریس فرستاده شد . محیط شبانه روزی در آغاز موجب نا امیدی و عصیان وی گردید که به تدریج به حالت تسلیمی عرفانی تغییر شکل داد .
در این دوره تعداد فراوانی از آثار نویسندگان را مطالعه کرد، خاصه به آثار ژان ژاک روسو علاقه خاص يافت، در ۱۸۲۰ به نوهان بازگشت و
دو سال بعد در هیجده سالگی با بارون دودووان ازدواج کرد که پس از تولد سه فرزند، از وی جدا شد .
مطلب پیشنهادی : نامه عاشقانه
ساند در ۱۸۳۱ نوهان را ترک کرد، با فرزندانش در پاریس اقامت گزید و زندگی بی بند و باری را که برای طبقه او رسوائی به همراه داشت،
پیش گرفت و به وسیله پوشیدن لباس مردانه و دود کردن سیگار برگ و پیپ به آداب و رسوم طبقه خود پشت پا زد و به ماجراهای عاشقانه ای وارد شد که
اولین آن عشق او به ژول ساندو نویسنده فرانسوی بود و با همکاری او اولین رمانش را به نام سرخ و سفید نوشت و نام مستعار ساند را از نام او اقتباس کرد.
ژورژ ساند از ۱۸۳۲ با انتشار داستان ایندیانا خود را به مردم شناساند. این رو مان از سبک رمانتیسم شاتو برایان و اصول عقیده ی روسو در
رعایت حقوق فرد مایه گرفته بود و داستان زنی را نقل می کرد که از ازدواج خود ناخشنود بوده و کارش به جدائی از شوهر کشیده است .
در واقع می توان گفت که این اثر اولین اعتراف خصوصی ژورژ ساند در باره زندگیش بود و یکی از پراحساس ترین و زیباترین داستان های او بشمار آمد .
در همین سال داستان ولنتاین و سال بعد لیلیا را انتشار داد .
داستان لیلیا که در آن با بی پروائی شدید و به صورتی تغزل آمیز هوسها و اميال جسمانی را با عشق های خیال انگیز در آمیخته و به طریقی افراط آميز و
اغوا کننده با عقاید خرافی و موهوم پرستی جامعه به مبارزه برخاسته بود، با انعکاس و جنجال فراوان روبرو گشت و مورد حمله شدید قرار گرفت .
عشق در نظر ژورژ ساند مترادف با زندگی بود و نه تنها خوشبختی را در برداشت، بلکه حق مسلم و والای بشر و حتی آئین الهی بشمار می آمد
تا حدی که شخص او همه اقدامات را در باره عشق مجاز و قانونی می دانست و از عشقی به عشق دیگر پناه می برد .
مطلب پیشنهادی : کلیپ انگیزشی
در ۱۸۳۴ رمان ژاک و در ۱۸۳۶ رمان موپرا را انتشار داد که از همه آنها زندگی پرشور و عاشقانه شخص او نمایان بود و
روح ژرژ ساند را که بر اثر عشق ها و دوستی های پیاپی به مسائل فلسفی و مذهبی و ادبی سوق داده می شد، آشکار می ساخت .
ژورژ ساند در این دوره با آلفرد دو موسه دوستی و ارتباط نزديک یافت و چنین می پنداشت که در آلفرد دو موسه نبوغی وجود دارد که به سبب ضعف روحی قدرت تجلی ندارد ،
پس بر آن شد که به نجات این روح ضعيف بشتابد، با او به ایتالیا سفر کرد و از دسامبر ۱۸۳۳ تا مارس ۱۸۳۴ با عشقی پر شور در کنار او به سر برد ،
اما هنگامی که موسه بیمار گشت و از طرف دکتر پاجلو مورد مراقبت قرار گرفت ، ژورژ ساند با پزشک روابط عاشقانه برقرار کرد و از این راه موسه را سخت آزرد، چنانکه وی به پاریس عزیمت کرد .
ژورژ ساند نیز به پاریس رفت و با او از در آشتی در آمد، اما دیگر دوستی آنان از حسن تفاهم و یک دلی گذشته بهره ای نداشت و ناچار به جدائی آن دو در ۱۸۳۵ انجامید .
در سال های ۱۸۳۷ – ۱۸۳۵ با وکیل دعاوی میشل دو بورژ دوستی و ارتباط برقرار کرد و به وسیله او به سیاست و سوسیالیسم متمایل گشت و ژرژ ساند
شیفته اندیشه های پیرلورو شد که نفوذش در داستانهای این دوره نمایان است و با همکاری او رمان هفت تار چنگ را در۱۸۳۹ نوشت که رمانی اجتماعی و مذهبی است .
رابطه عاشقانه ژورژ ساند با شوپن از 1838 آغاز شد و در مصاحبت این آهنگساز بزرگ لهستانی، دوره اقامت زمستانی در جزایر بالار شروع کرد .
از آن پس زندگی خصوصی ژورژ ساند صورت عاقلانه تری به خود گرفت و همراهی اش با شوپن تقریبا ده سال به طول انجامید. ژورژ ساند از نظر فکری و معنوی سخت شیفته روسو بود و
تاثیر کتاب قرارداد اجتماعی اثر روسو بود و این امر را می توان در کتاب همرزم تور دو فرانس مشاهده کرد. در این کتاب، ژورژ ساند جامعه را محکوم می کند .
جامعه ای را که مسئول همه معایب و بدی های فرد می داند. از نظر ژورژ ساند تنها عشق قادر است که جامعه را تغییر دهد و دیوارهای طبقات اجتماعی را فرو ریزد و
برابری جهانی برقرار کند. داستان کونسوئلو ، کتاب دیگری است که در آن سرگذشت دختر آواز خوانی از ونیز بیان می شود که نامزدش به پیروزی او حسادت می ورزد و دختر سرخورده و نا امید و نیز را ترک می کند و با ماجراهای تازه روبرو می شود .
مطلب پیشنهادی : قانون جذب
در این رمان نشانه ای از ارتباط ژورژ ساند و شوپن دیده میشود. ژورژ ساند در این زمان با مجله روود دوموند که سالها داستان هایش را انتشار می داد ،
قطع رابطه کرد و خود مجله ادبیات مستقل را بنیان گذارد که نوشته های خود را در آن به چاپ می رساند. در ۱۸۴۸ خود را برای انقلاب آماده کرد و
به محض سقوط لوئی فیلیپ روزنامه تازه ای منتشر ساخت، اما از شورش ماه ژوئن دچار وحشت شد و از سیاست دست کشید و به نوهان پناهنده شد .
در دیباچه فادت کوچولو یادآور می شود که از آن پس میخواهد نسبت به همه وقایع سیاسی بی اعتنا بماند و تنها عالم آرامش و رؤيا را برگزیند .
داستان فادت کوچولو داستان شاعرانه ای بود که در عین حال با واقعیت هماهنگی داشت و در آن پرده نقاشی ظریف و زیبائی از طبیعت پیش چشم گذارده می شد و قهرمانان آن، حتی پست ترین شان از طراوت و جاذبه عشقی ساده برخوردار بودند .
این اثر پیروزی فراوان و پایداری بدست آورد. مرداب شیطان ، دیگر کتابی است که از بهترین آثار ژورژ ساند بشمار آمد .
وی همچنین در این دوره به خلق بک سلسله داستان روستائی دست زد که اگر چه در آنها شخصیت روستائیان به طور افراط از روی خیال پردازی نویسنده و
در حد زیاد تصنعی ساخته شده بود، در عین حال شامل تصویر های زنده ای بود از زیبائیهای منطقه هومان .
این زن رمانتيک جنجال آفرین بتدریج «بانوی محترم منطقه نوهان» شد بانوی گشاده دست قصر خود که میزبان نویسندگانی چون سنت بوو ، میشله و گوته و
راهنما و معلم بهترین نماینده های نسل جدید مانند آلکساندر دوما (پسر) و فلوبر شده بود .
ژورژ ساند در این دوره وقت خود را به کشاورزی می گذراند، نواده های خود را با نمایش های عروسکی سر گرم می کرد ،
به فرزندان دهقانان سواد می آموخت. جشنهای دهکده را اداره می کرد، صدقه می داد و در عین حال از نوشتن دست باز نمی داشت .
در ۱۸۵۴ زندگینامه مفصل خود را به نام سرگذشت من، در بیست جلد انتشار داد که بر خلاف انتظار خوانندگان اثری محافظه کارانه و محتاطانه بود ،
چنانکه ده جلد آن بر شرح حال و زندگی اجداد او از زمان آو گوستوس دوم، پادشاه لهستان، به بعد اختصاص یافته بود .
ژورژ ساند در این اثر در باره ماجراهای عاشقانه و زندگی خصوصی خود سکوت کرده و می توان گفت که بیشتر درباره سرگذشت
کسانی که او را احاطه کرده بودند، تفصیل روا داشته است تا سر گذشت شخصی خود، اما روابط خصوصی ژورژ ساند را با عشاق می توان در آثار دیگری مانند کتاب دلدار و دلباخته یافت .
آن زن و آن مرد ، دیگر کتابی است که که در باره ارتباط عاشقانه معروفش با آلفرد دوموسه بود و بسیار زود مورد اعتراض دوستان موسه که در آن هنگام در گذشته بود ،
قرار گرفت و برادر موسه، پول موسه در همان سال با انتشار کتاب دلباخته و دلداده به کتاب آن مرد و آن زن به آن پاسخ گفت .
آثار فراوان داستانی و نمایشی ژورژ ساند سراسر زندگیش را از شهرت و پیروزی فراوان برخوردار ساخت – پیروزی که تا نیم قرن
پس از مرگش ادامه یافت و پس از آن شهرت و پیروزی نویسندگانی چون استاندال، بالزاک، فلوبر و زولا آن را تحت الشعاع قرار داد .
ژورژ ساند داستان نویس ستایش انگیزی است که به آسانی می توانست طرح رمانی را بریزد و عشق را که به عنوان اصل واحد و کامل زندگی پذیرفته بود، موضوع واحد داستان هایش قرار دهد .
داستان هائی که می توان گفت از برجستگی خاص وابداع فکري وتنوع ایده های او است، اما نکته انکار ناپذیر ، این که ژورژ ساند اولین زنی است که از تجربه های زنانه اش
در کار ادبی سود برده است و می توان این چنین برداشت که این بیشتر او بوده است که در کارهایش جاودانه شده است نه آثار ادبی او .
اما با همه ی این اوصاف ، ژرژ ساند به شدت بر روی جریان های ادبی حامی حقوق زنان و اومانیسمی تاثیر گذاشت و تبدیل به یکی از مدافعین سرسخت حقوق زنان
و آزادی بیان در تاریخ ادبیات فرانسه شد. وی به تاریخ 8 ژوئن 1876 برای همیشه دیده از دنیا فرو بست .
آثار ژرژ ساند
• سرخ و سپید
• ایندیانا
• ولنتاین
• لیلیا
• آندرهآ
• ماتهآ
• ژاک
• کوراوغلو/حماسهٔ پارسی
• لئون لئونی
• سیمون
• موپرا
• موزاییککاران
• اورئو
• کشتی دزدان دریایی
• اسپیریدیون
• زمستانی در مایورکا
• پائولین
• هوراس
• کونسوئلو
• کنتسِ رودولشتات
• ژان
• تِوِرینو
• گناه آقای آنتوان
• پروانهای از آنژیبو
• دریای شیطان
• لوکرزیا فلوریانی
• فرانسوا لو شامپی
• فادت کوچولو
• نیانباننوازان
• دانیلا
• او و او
• ژان دو لا روش
• مرد برفی
• شهر سیاه
• مارکی دو ویلمر
• مادموازل لا کنتینی
• لورا، سفری در کریستال
• عشق آخر
• مارکیز
• گابریل
• فرانسوا لو شاپی
• کلودی
• اقتباس از «هر طور میل شماست»
• پیادهرو
• عروسی ویکتورین
• چرخشت
• مارکیِ ویلمر
• سوسن ژاپنی
• دیگر
• کار خوب هرگز بی ثمر نمی ماند
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
[/av_textblock]
[av_comments_list av-desktop-hide=” av-medium-hide=” av-small-hide=” av-mini-hide=” alb_description=” id=” custom_class=” template_class=” av_uid=” sc_version=’1.0′]
دیدگاهتان را بنویسید