مروری بر زندگینامه ویتوریو آلفیری ، به همراه لیست آثار و شرحی بر افکار و اندیشه هایش

زندگینامه ویتوریو آلفیری تاریخ نویسندگی ، فراز و نشیب های فراوانی را پشت سر گذاشته است .
در پس هر فراز و فرود این دشت ، نام هایی نهفته است که هر کدام برگی از هویت و شناسنامه ی نویسندگی در سر تا سر جهان را رقم زنده اند .
زندگینامه ویتوریو آلفیری : مطالعه ی تاریخ زندگانی آنان و سیری در احوالات و آثار آنها ، نمایی هر چند کوتاه و گذرا ، اما عمیق و قابل تامل به ما هدیه می کند .
در دل هر یک از کلمات آنان ، گنجینه ای از رازها و معانی نهفته است و در پیاپی سطور پربار آنان ، رازهایی برای نویسندگان .
قصد ما همگام شدن و سفر به زمانه و زندگی آنان است تا با ذهن و زبان آنان بیش از پیش آشنا شویم و از این هم صحبتی ها خوشه ای چند پی توشه ی نویسندگی خود برداریم .
در این برهه از زمان، دفتر زندگانی ” ویتوریو آلفیری ” ، نویسنده و نمایشنامه نویس ایتالیایی و خالق اثر جاودانه “آنتیگون” را ورق میزنیم به امید آنکه برگی چند به یادگار نصیب دوستداران خود کند .
زندگینامه ویتوریو آلفیری
ویتوریو آلفیری شاعر و نویسنده مشهور ایتالیایی ، در 16 ژانویه ی سال 1749 در ایتالیا دیده به جهان گشود. وی بنا بر آنچه که درباره ی زندگی او گفته اند جوانی بسیار نا مطلوبی را پشت سر گذاشت.
مطلب پیشنهادی : قانون جذب
مطلب پیشنهادی : کلیپ انگیزشی
مطلب پیشنهادی : هدف چیست
ویتوریو آلفیری تمام عمر جوانی خود را به هوس بازی ها و عیاشی ها سپری کرد ، اما بعد از آن که یک احساس ملال از این کارها به او دست داد ، تصمیم گرفت که بدون هیچ نتیجه ای و بدون هیچ هدفی ، اروپا را مورد بازدید قرار دهد و همین امر باعث شد که وی سفر اروپای خود را آغاز کرد .
این سفر اروپا ، اما قوه ای را در درون او بیدار کرد که منجر به نویسنده شدن او گردید . او در سن 26 سالگی نخستین نوشته های خود را بر روی کاغذ آورد. این نوشته ها کم کم با هیجان بیشتری ادامه یافت و در مدت کمی وی توانست بیشتر از بیست تراژدی خلق کند. این تراژدی ها توانست جریان ساز یک انقلاب ادبی در نویسندگی ایتالیا شود .
تراژدی هایی که او نوشته است یکی از بزرگترین و ارزشمندترین تراژدی های جهان نویسندگی است و مردم ایتالیا این تراژدی ها را بعنوان یک سرمایه ی ادبی می شناسند و از آن یاد می کنند .
اگر بخواهیم کمی در زندگی او دقیق تر نگاه کنیم باید بگوییم که آلفیری در يك سالگی پدر را از دست داد، تحصیلات خود را در مدرسه شبانه روزی نظامی تورن که از بهترین مدارس اروپا به شمار می آمد، انجام داد. به هنگام خروج از آکادمی نظامی، نشانه هائی از هیجان و نگرانی خاص رومانتيك در طبع وی آشكار شد .
به سفرهای طولانی دست زد، ابتدا از شهرهای ایتالیا دیدن کرد، پس از آن برای شناخت کشورهای اروپائی به پاریس، وین، پروس، روسیه و لندن سفر کرد و طی آن روح ضد استبداد و ستمگری به طور شدید در او پدید آمد. از آن پس مردم در نظر وی به دو گروه حقارت آمیز تقسیم شدند: گروه غلامان تیره روز، گروه فرمانروایان مستبد .
تنها انگلستان به چشم او مأمن آزادی آمد. آلفیری در ۱۷۷۳ از سفر بازگشت و وقت خود را به اسب سواری، خوشگذرانی و مطالعه مصروف داشت و اولین تراژدی خود کلئوپاترا را در ۱۷۷۵ بر صحنه آورد .
پیروزی این اثر آلفیری را واداشت که از جامعه خوشگذران کناره گیرد و انزوا برگزیند. پس با شور و شوق فراوان به مطالعه آثار کلاسيك ایتالیائی و لاتینی و نوشتن تراژدی پرداخت. تراژدی های آلفیری که میان سال های ۱۷۷۴ و ۱۷۸۷ منتشر شد از دو چیز الهام می گرفت: آثار اساطیری عهد کهن و احساس انسان دوستی و ضد ستمگری .
اما رؤیای بشردوستانه و آزادی خواهانه وی که با خبرهای مربوط به انقلاب فرانسه جان گرفته بود، پس از دیدن افراط کاری های انقلابیان که به هنگام اقامتش در فرانسه از نزديك شاهد آن بود، به کلی نابود شد. آلفیری سر خوردگی خود را در اثری هجو آمیز به نام میزوگالو که به معنی «ضد فرانسوی ها»ست در ۱۷۹۸ بیان کرده است .
این اثر شامل مقاله و تعداد بسیاری اشعار هجو آمیز است که تحقیری زننده و اضطرابی عمیق بر سراسر آن حکم فرماست و شاعر در آن سرخوردگی خود را از انقلاب فرانسه و آرزوی آزادی را با لحنی انتقام جویانه و کینه توزانه بیان می کند، بی آنکه با مخالفان انقلاب نیز هماهنگی داشته باشد یا به پیروزی آنان تمایلی نشان دهد، تنها خواسته است به وسیله آن، انزوای سیاسی خود را عرضه کند. از آن پس آلفیری همه کوشش خود را صرف تراژدی نویسی کرد .
قهرمانان این تراژدی ها موجودهای اساطیری و فوق بشری بودند که به جنگها و اعمال و افعال پست خاکی دست می زنند. آلفیری به وسیله هنر تراژدی امکان یافت که دو اصل متضاد یعنی آرزوی عظمت را در برابر ابتذال دنیوی قرار دهد و به عظمتی که در زندگی واقعی وجود نداشت، تنها در صحنه نمایش تحقق بخشد .
از نظر زندگی احساسی، عشق آلفیری به کنتس آلبانی، از عشق های بسیار معروف رومانتيك است که الهام بخش وی در سرودن اشعار نغز و خلق بزرگترین تراژدی ها گشته است. آلفیری جز آثار نمایشی، اثر بزرگی دیگر منتشر کرد که زندگینامه وی بشمار می آید. این اثر به نام زندگی در ۱۷۹۰ در پاریس نوشته شد، تا ۱۸۰۳ قسمتهائی بر آن افزوده گشت و سرانجام در ۱۸۰۴ پس از مرگش انتشار یافت .
هدف نویسنده در این اثر بزرگ بیان سرگذشت معنوی و فکری خود بوده است که در آن با کمال دقت گذشته خویش را بررسی می کند و به دوره های چهارگانه ی زندگی یعنی کودکی، نوجوانی، جوانی و دوره پختگی و کهولت جانی تازه می بخشد .
سه دوره نخستین دوره بروز استعدادهای وی، تردیدها و قریحه ها و تناقض های اساسی شاعری است که هنوز در جستجوی راه خویش است و سر انجام تسليم هنر خویش می گردد .
در دوره پختگی ، فکرش پیوستگی و انجام می یابد و از وحدت و هماهنگی و شیوه بدیع برخوردار می شود. آلفیری در ضمن توصیف ها و تصویرهای برجسته و رنگین کتاب، از دنیای درون و عواطف و درد ها و هیجان های روحی خود پرده بر می دارد .
کتاب زندگی به محض انتشار پیروزی قابل توجهی بدست آورد و شاهکاری به شمار آمد. آلفیری از ۱۸۰۰ تا 1803 شش کمدی نوشت، در تمایلات سیاسی و در قالب تاریخی یا خیالی که هر کدام از آنها به نوبه ی خود توانستند جایگاه خود را میان مخاطبان به دست آورند و از آثار ارزنده ی زمانه ی خود به شمار بیایند .
تنها کمدی طلاق کمدی آداب و رسوم است. اشعار هجوآمیز الفيری به هفده قطعه میرسد که میان سال های ۱۷۷۷ و ۱۷۹۷ در هجو سیاسی و اجتماعی با لحنی تند و گزنده ساخته شده است .
اشعار تغزلی او شامل سیصد قطعه است که طنینی صادقانه و مستقیم است از زندگی عاشقانه، غم ها و نگرانی ها، نومیدی ها و امیدهای نویسنده ای پریشان حال سخن گفته است. آنچه که در این آثار هم مورد اقبال مخاطبین قرار گرفت و هم بعنوان یک جریان مواج دیده می شود ، مسئله ی صداقت است .
اصولا نوشته های آلفیری بسیار صادقانه است و رنگی از دروغ و یا خیال پردازی غیر ادبی در آن نیست ، اما بعد این دسته از آثار توانست واقعیت را با حقیقیتی صادقانه و طبیعا بی نظیر همراه کند که این باعث پیروزی و شهرت او در این دوره شد .
با همه اینها و بیش از هر چیز، آلفیری نویسنده بزرگ و برجسته تراژدی به شمار می آید. در سال های ۱۷۸۷ – ۱۷۸۹ نوزده تراژدی به فرانسه نوشت که تعدادی از آنها پس از مرگش انتشار یافت. این تراژدی ها از نظر قالب در سبك كلاسيك است و از نظر موضوع جنبه رومانتيك بر آنها غلبه دارد .
تراژدیها بر حسب موضوع به چند دسته تقسیم و بیشتر آنها از تاریخ و افسانه های اساطیری اقتباس شده است . در واقع این آثار اقتباسی توانست آلفیری را در یک دوره ی جدید از نویسندگی قرار دهد. این دوره ی جدید همانا دوره ی باروری او بود.چرا که وی توانست به افسانه های کهن رنگی جدی هدیه دهد و این رنگ جدید دقیقا چیزی بود که وی در آثارش به دنبال آن می گشت .
از جمله ی این آثار می توان به: آنتیگونه Antigone ، ویرجینیا Virginia ،آگاممنون اورستا Oresteia بروتو ، میرا و امثال آن. بعضی از آنها از تورات گرفته شده است مانند ساول (شائول) که شاهکار وی به شمار می آید .
تعدادی نیز از تاریخ قرون وسطا و جديد اقتباس شده است مانند فیلیپو ، ماديا استوار (ماری استوارت) و دو گاتسيا و امثال آن . آلفیری علاوه بر این آثار متون مختلفی دارد که نظریه نویسنده و اصول اندیشه های وی را در زیبایی شناسی نشان می دهد. آلفیری در اشعار خود قدرتی استثنائی به کار برده و در تراژدی ها با دقت فراوان همه نکته های لازم را در نظر گرفته است .
ابتدا تخیل در باره ی موضوع سپس تقسیم نمایش به پرده ها و صحنه ها که همه در قالب نثر گسترده می شود، آنگاه اندیشه به صورت موجز و استوار به قالب شعر در می آید. آلفیری با کوششی خستگی ناپذیر جزئی ترین شرح و بسط را در بیان از نظر دور نمی دارد و در اجرای نمایش نیز مراقبت کافی به کار می برد. آثار نمایشی آلفیری شخصیت او را در ورای چهره ی اشخاص نمایش نمودار می سازد و خصوصیت های مشترك او و آثارش را میشناساند. آثار آلفیری بر نویسندگان پس از او تأثیر فراوان بر جای گذارده است.وی در 8 اکتبر سال 1803 برای همیشه جهان را بدرود گفت .
آثار ویتوریو آلفیری
- فلیپ دوم
- آنتیگون
- آگاممنون
- ویرجینیا
- اوکتاویا
- تاریخ زندگانی من
- اورستا
- میرا
- فیلیپو
مروری بر آثار ویتوریو آلفیری
آلفیری یکی از شاعران و نمایشنامه نویسان بزرگ در جهان است. او در ایران نیز طرفداران بسیاری دارد.اگر علاقمند به تئاتر هستید ، حتما بارها و بارها اثر آنتیگون را به تماشا نشسته اید و یا بیلبورد های تبلیغاتی اجرای این اثر را دیده اید. این اثر یکی از اجراهای کلاسیک دنیای نمایش است. با این اوصاف خوانش کارهای آلفیری به شما درکی نو از شعر و نویسندگی خواهد دید. در ادامه یکی از اشعار او را با هم مرور می کنیم :
می پرسی تو را دوست دارم؟
حتی اگر بخواهم پاسخ تورا بدهم ، نمی توانم
مگر ممکن است با هیچ زبانی شرح داد
که در آنوقت که با چشمان پر اندیشه
و روشن بینت به من مینگری ، چه نشاطی
و لطفی دلم را فرا میگیرد؟
می پرسی تورا دوست دارم؟
مگر واقعا پاسخ این سوال را نمیدانی؟
مگر خاموشی من ، راز دلم را به تو نمی گوید؟
مگر آه سوزانم از سر نهان خبر نمیدهد؟
مگر نمیبینی که چه سان
در آن لحظه که سراپا محو جمال توام
وگویی دل به نوک مژگان تو آویخته دارم
روح پریشانم چون کبوتری
در هوای پرواز ، بال و پر میزند؟
راستی آیا شکوه ی آمیخته با بیم و امید من
که در هر لحظه ، هم میخواهم بر زبانش آورم
و هم سعی میکنم که از دل برانم
نرسد راز پنهانم را ، به تو نمی گوید؟
زیبای من ! چطور نمیبینی که سراپای من
از عشق من به تو حکایت می کند؟
همه ذرات وجود من با تو حدیث عشق می گویند
به جز زبانم که خاموش است
زیرا دلم از دیر باز دریافته است
که با آن عشقی که من به تو دارم
تنها گفتن : دوستت دارم
مثل آن است که هیچ چیز گفته نشده باشد
شاید این مطالب رو هم در حوزه نویسندگی دوست داشته باشید
آموزش نویسندگی
صد رمان برتر جهان
تبلیغ نویسی
نامه عاشقانه
دریافت شابک
انشانویسی
خاطره نویسی
قصه کودکانه
چاپ کتاب
امتیاز بدی، من انرژی می گیرم.شاد باشید و پرانرژی دوست عزیز
دیدگاهتان را بنویسید